قطعاً شهدای عزیز به حجاب سفارش کرده اند و حتی به لحاظ تاریخی شهادت آنها نقش جدی در سریان ارزشهای اسلامی از جمله حجاب در جامعه پس از انقلاب داشت؛ لکن فلسفه حجاب، گرامی داشت خون شهداء نیست!
قطعاً حجاب زنان باعث می شود مردان، بیشتر از گناه حفاظت و بنیان خانواده مستحکم بماند؛ لکن فلسفه حجاب، محدود کردن زن برای سلامت مرد و خیانت نکردن به زن اول نیست!
از مجموعه حقوق زنان در قرآن (علم آموزی، کنش سیاسی، کسب، فعالیت خیرخواهانه و…) در کنار تکالیفشان (از جمله حجاب) میشود فهمید: حجاب برای تأمین و تضمین حضور اجتماعی زن است. زن بتواند مثل هر انسانی از حقوق مساوی خود با مردان بهرهمند باشد؛ تأنیث او موجب ایذاء و حرمانش از انواع فعالیتهای اجتماعی نشود.
ترویج حجاب با این بنیان فکری -که میراث مثل مطهری هاست- اقتضائات دیگری -غیر از منبر رفتن و صرفاً تعبیر سازی برای حجاب- دارد. امتداد این بنیان، کمتر از دیگری هایش تمایز گذاری شده است!
امتدادهای این حجاب را باید بیشتر در فعالیت های موثر و نوشونده اجتماعی تحقق داد و بعد روایت کرد؛ تا با تعامل عینیت و ذهنیت، جامعه اقناع شود: حجاب برای زن در اجتماع (ورزش و هنر و علم و کسب و سیاست و…) بهتر است!
مثلا هیچ باحجابی خالی از فعالیت موثر اجتماعی نباشد و هیچ فعالیت مشروع اجتماعی خالی از جمعیت باحجاب نباشد!
اینگونه “کونوا دعاه الناس بغیر السنتکم” هم کنار دعوت زبانی و… می نشیند!
محسن قنبریان