سوالی از آقای ملکیان و پاسخ ایشان:
سوال: آیا میتوان گفت که دینداری مطابق با جهان بینی مدرنیستی، نوعی تعلق خاطر داشتن نسبت به دین است؟
پاسخ: خیر. انسان مدرن نمیتواند به دین تعلق خاطر داشته باشد و اگر چنین تعلق خاطری داشت، یا از دین تلقی معنوی دارد یا مدرنیته اش یک مدرنیته تمام عیار نیست. مثل بسیاری از ما. افراد زیادی را دیده ام که واقعاً در زندگیشان تضاد است. روشنفکرانه ترین حرفها را می زنند، ولی روز عاشورا اگر برای سینه زنی بیرون نرود، یک عذاب وجدانی میگیرد. حالا سینه زنی ای که فکر نمیکنم حتی از استحبابش هم نشود دفاع کرد. یا میگوید، امسال متاسفانه شب احیاء خوابمان برد و نتوانستیم یک مسجدی برویم و یک قرآنی روی سرمان بگذاریم. این شخص، یک مدرن تمام عیار نیست. مدرن نا شرمنده میگوید این حرفها یعنی چه؟[۱]
پرسشی از اینجا به ذهن می آید وآن اینکه در کشورهای متجدد اروپائی که شاهد تکمیل مدرنیزاسیون هستیم هم شاهد عزاداری مسیحیان هستیم. حتی گاهی عزاداری هایی خشن تر از آنچه در جهان اسلام می بینیم! اگر بگفته آقای ملکیان بین عزاداری و مدرنیته تضاد هست چطور شاهد این تجمعات بزرگ عزادار در اروپای مدرن هستیم؟! گاه چند کیلومتر روی زانو رفتن یا میخ به دست و پای خود زدن و تشبه به مسیح را شاهدیم آیا آن جمعیت اروپایی هم مدرنیسم شان ناتمام است؟!
پاسخ: مدرن ناشرمنده و عزاداری اباعبدالله
بنظر میرسد حرف جناب ملکیان نادرست نباشد. با این توضیح که مطلق عزاداری با مدرنیته تضاد ندارد؛
اما عزاداری اباعبدالله -لااقل آنچه در جامعه معاصر شیعی شایع است- با مدرنیته سازگار نیست.
اگر عزاداری از هر جهت به اصطلاح اینان بنیادگرایانه خالی شود و هیچ مطالبه انقلابی و آرمانی نداشته باشد و صرفا گرامیداشت «یک قدیس» باشد که «محبت و احسان» به بشر ارزانی کرده، یا از باب «تفدیه» و… به آن واقعه تماشا شود قابل جمع با مدرنیسم است!
و البته تحریف بزرگ عاشوراست چنانچه شهید مطهری در حماسه حسینی به این انحراف و تحریف پرداخته است.
عزاداران مسیحی اروپا، نه عیسای انقلابی و مبارز علیه ظالم و یاریگر مظلوم را سینه میزنند و نه شعار پیروزی خون بر شمشیر را در آموزه های خود دارند.
بلکه عیسی را فدا شده برای کفاره گناهان امت میدانند و تفدیه او را در خود شبیه سازی میکنند.
این برداشت سکولار و فردی از مسلوب شدن مسیح نه با قاتلان دیروزش (بنظر مسیحیان) کاری دارد و نه تابعی در امروز دارد و نه رد و نفی ای بر سلطان و سلطه ای دارد و نه…
از قضا برخی روشنفکران سکولار ما هم تلاش برای قرائتی سکولار و مدرن از عاشورا دارند که اگر بگیرد ای بسا شاهد عزاداری ای مدرن مثل اروپا هم بشویم!
مثلا مجید محمدی برای همسان سازی عاشورا با جهانی سازی غرب و هم راستا کردن عاشورا و مدرنیته دارد: «تفسیر مسیحائی از رنج ومصیبت امام، سازگاری بیشتری با ساختار مدرن دارد[۲]»
جمع بندی
صرف سینه زنی، حتی زنجیر و قمه زنی منافاتی با مدرنیته، سکولاریزم و جهانی سازی ندارد آنچه در تضاد هست روح اعتراضی عاشورا و تلاش برای جامعه موعود و آموزه های سیاسی- اجتماعی آن است .
همین مشکل با جمکران هم هست حاتم قادری سالی ۳ میلیون زائر جمکران با مدرنیته را ناسازگار میخواند در حالی که قریب همین جمعیت در زیارتگاههای واتیکان، فاطیما و… هم دیده میشوند بدون تضاد با مدرنیته.
سازگار کردن عاشورا و عزاداری حسینی با مدرنیته با اصل گرفتن مدرنیته در گرو قرائتی سکولار از عاشورا است چیزی که متفکران دینی مثل مطهری و روشنفکران مسلمان دهه ۳۰ و۴۰ شمسی آنرا ظلم مضاعف به حسین و تحریف و میان تهی کردن عاشورا از عاشورا میدانند.
نکته جالب اینکه این قرائت مدرن از عاشورا و عزاداری با قرائت سنتی و غیر انقلابی مورد اعتراض مصلحان دیروز قرابتی نزدیک یافته است از این روست که قمه زنی طرفداران شبکه های شیرازی مورد پوشش رسانه های مدرن غرب واقع میشود اما عزاداری معقول اما حماسی و انقلابی بحرین و لبنان و عراق و ایران مورد بی مهری و حتی غضب این رسانه های جهانی است.
محسن قنبریان ۹۵/۸/۱۸
[۱] استاد ملکیان، سنتگرایی، تجددگرایی، پساتجددگرایی، جلسه ۱۰
[۲] عاشورا در گذار به عصر سکولار/مقاله ی فرهنگ عاشورا در عصر سکولار ص ۲۰۷ تا۲۲۵