در مقابل انسان سرمایه داری که خودخواه، محاسبه گر و سودجو و تن پرور است(تعریف هابز) اسلام هم انسان اقتصادی ای دارد.
مقایسه سه دسته احکام شریعت، این انسان را نمایان می کند:
دسته اول برخی احکام حجر:
- بچه در معامله محجور است و حجر او امتداد دارد تا بلوغ و رشد
- صرف سن بلوغ، رشد او را ثابت نمی کند و باید اختبار و امتحان صورت گیرد!
- بزرگسال اگر دچار “سفه” شد، حجر و منع معامله برایش ثابت می شود (بی نیاز از حکم حاکم)!
- اما زوال سفه او نیاز به اختبار و حکم حاکم دارد!
دسته دوم: ساحت زندگی عقلایی-اجتماعی
- همان محجور اقتصادی، اقرارش در امور غیر مالی (مثل نسب و جنایت) صحیح و قبول است!
- تصرفات غیر مالی اش (مثل طلاق و…) هم نافذ است.
- وکالت و… او صحیح است
- حق عفو در قصاص دارد(بخلاف دیه)
- قسم خوردن او منعقد است.
دسته سوم: در حوزه عبادی:
- عبادت بچه ممیز، صحیح است.
- بچه را باید از ۶سالگی تمرین به عبادت داد.
- صرف رسیدن به بلوغ سنی موجب وجوب تکالیف عبادی بر اوست.
- همان محجور اقتصادی، از حج واجب منع نمی شود! کفاراتش هم به روزه و… درست است
مقایسه این سه به روشنی می گوید انسان اسلام، اول عهد با خدایش درست می شود بعد زندگی عقلایی و اجتماعی اش (عهد و پیمان و اقرار و شهادت و…) بعد برای زندگی اقتصادی، اعتبار می گیرد.
محسن قنبریان