بایگانی برچسب: s

کارگاه الگوی تربیتی نیروی انسانی در تشکل‌های مردمی

یک تجربه: کارگاه الگوی تربیتی نیروی انسانی در تشکل‌های مردمی/ با کتاب٘ بحث: در مکتب مصطفی

طلاب و دانشجویان جوان زیادی در تشکل‌های مردمی به امر تربیت غیررسمی کودکان و نوجوانان مشغولند. نوعا این جوانان مجال مطالعات آکادمیک در علوم تربیتی و مانند آن را نداشته و ندارند و الان در حین تحصیل حوزوی یا دانشگاهی خود برای ضرورت‌های انقلاب بشکل خودجوش فعالیت می‌کنند.

از سوئی بدون داشتن اصول صحیح در کار تربیت و مرشد و راهنمایی کاربلد ای بسا آسیب‌هایی رخ دهد. از سوی دیگر با رویکرد پیشینی به امر تربیت و گذاشتن دوره‌های نظری با مفاهیم تجریدی و انتزاعی، معمولا نیاز میدان این فعالین مخلص برآورده نمی‌شود. از اینجا پس از تجاربی در ارائه بحث‌های نظری‌تر و بررسی بازخورد آن، به تجربه جدیدی رسیدیم که با کتاب بحث مکتب مصطفی شروع شد.

کتابچه کوچک در مکتب مصطفی از مطالعات فرهنگی جبهه انقلاب اسلامی تلاشی ابتدایی است که اصول و مراحل تربیت نیروی اصیل انقلابی را در ضمن یک الگو(شهید صدرزاده در مسجد کهنز شهریار) بررسی می‌کند. نه صرفا خاطره‌گویی است و نه حرف زدن از اصول و مراحل تربیت به تنهایی.

آمیزه‌ای از این دو است تا مربی جوان بتواند اصول کارتربیتی را درضمن سیره شهدا و نمونه‌های موفق ببیند. خلاقانه تجربه خود را بسازد و آن اصول را برای گروه هدف خود بومی کند.

بسته به وقت و سطح مخاطبین گاه بحثها نظری‌تر و مبنائی‌تر روی اصول و مراحل تربیت هم انجام میشود و گاه مربیان با بیان تجارب خود یا سایر شهدا بر بانک تجارب کتاب می‌افزایند. اصلا از همه مربیان خواسته شد، از تجارب موفق انقلابی دیگر برای اصول و مراحل شمرده شده در این کتاب تجارب موفق بیابند.

این کارگاه نیم روزه با تماشای فیلم عابدان کُهنز از جشنواره نهم عمار که درباره همان مسجد شهید صدرزاده است جالب‌تر و جذاب‌تر میشود. گرچه تجارب آن شهید و نحوه کار آن مسجد صرفا یک نمونه از تحقق آن اصول است و مربیان می‌توانند نمونه‌ها و الگوهای دیگر را خلق کنند.

این کارگاه‌ها در جمع مربیان خواهر و برادر در شهرستان بهبهان مصادف با چهلمین روز شهادت سردار دلها انجام شد.

نشانی جهت تهیه اینترنتی کتاب «در مکتب مصطفی: الگوی تربیت نیروی انسانی در تشکل‌های مردمی»

تجزیه وترکیب دستورالعمل‌های سیر وسلوک ۲

 

عیب و نقص به حسب ترکیب:

منظور از ترکیب این است که آیا همه اجزاء لازم (وسالم)را دارد؟هرکدام سرجای خود وبه اندازه خود قرار گرفته وآثار خود را بروز داده است؟

شهید مطهری در کتاب انسان کامل به درستی بدین مسأله توجه کرده و”تمام”را مقدمه ی “کمال”قرداده است:”تمام برای یک شیئ در جایی گفته می شود که همه آنچه برای اصل وجود آن لازم است به وجود آمده باشد”.اما “کمال در مورد چیزهایی است که بعد از این که از نظر وجود اجزاء تمام شدند می توانند درجات بالاتری هم داشته باشد” لذا “کمال انسان وقتی میشود که همه استعدادهایش را بطور متعادل ومتوازن ودر حد اعلی رشد دهد نه اینکه فقط به سوی برخی از آنها گرایش پیدا کند وبرخی دیگر را مهمل ومعطل بگذارد”در غیر این صورت کاریکاتوری ونامتوازن خواهد شد(ر.ک: انسان کامل).

نمونه اعلای انسان کامل حضرات معصومین وشرح اوصاف متوازن ومتعالی آنها زیارت جامعه کبیره است همانها که در عین و در حین اینکه تامین فی محبه الله اند،ساسه العباد وارکان البلاد هم هستند.

چهره عارفان درجه اول متصل به معصوم ومورد تایید معصوم(مثل اویس وکمیل ومیثم و…)هم غیر از چهره ای است که ما از بسیاری عارفان یا مشاهیر سلوک -حتی در بین عالمان شیعی-می بینیم!

 

اویس و ربیع!

ربیع بن خثیم(خواجه ربیع)و اویس قرنی هردو از اصحاب امیرالمومنین(ع)و عرفای بنام و از زهاد ثمانیه اند هردو شبی برای رکوع وشبی برای سجود در عبادت دارند و…

-ربیع در صفین با ۴۰۰نفر (از مریدان)بخاطر شبهه در جنگ با مسلمان،از علی(ع) -علیرغم اعتقادش به امام-جدا وبه سرحدات رفت که اگر جنگش افتاد با کفار باشد.

-اما اویس قرنی برعکس تازه در صفین به امیر(ع)رسید وهزارمین یارشداما با دو شمشیر!در همان جنگ به شهادت رسید وامیرالمومنین براو گریست،نماز خواند و دفنش کرد.امام کاظم(ع) او را از حواریون امیرالمومنین(ع) در قیامت خواند.

شما عکس هوایی ونمای کلی برخی مشاهیر سلوک در جامعه شیعی را ببینید به اویس قرنی نزدیکترند یا خواجه ربیع؟!

تازه خواجه ربیع در فتنه های منافقان دچار اعوجاج شد اما در سلوکش اصل مبارزه با کفار بود لذا درسرحدات خراسان(شهرتوس)ماند اما برخی از اهل سلوک عصرما حتی با کفار هم ستیزی از خود نشان نمی دهند!عراق وایران در قرون معاصر چند بار توسط انگلیسی ها و…اشغال شده است،گاهی مجتهدانی جلودارمبارزه شده اند(مثل سید مجاهد، حکیم و…)اما خبری از آن عارفان-که در همان شهرها وهمان زمان بوده اند-نشده است!در زمان ما هم بوده وهستند کسانی که حتی لفظا به کفار حربی علیه اسلام(آمریکا واسراییل)تهاجمی ندارند وبه عارف وکامل مشهوربوده وهستند!

 

اشکال وجواب:

-ممکن است گفته شود وظایف افراد متفاوت است. شأن بزرگان اخلاق وسلوک نیست که این شهر وآن شهر رفته تحلیل سیاسی کنند وفتنه ها را بشکافندیاهردم بیانیه سیاسی دهند،اما اصل جریان حق وایمان را شناخته وبه قدر کفاف و”به طرق خود”یاری می کنند گاه به زبان هم اشاره می کنند!

به تعبیر دیگر چون من به الکفایه در عرصه های متعدد سیاسی موجود است اینها بروز وظهوری نمی دهند نه اینکه اصلا قبول نداشته باشند.

-پاسخ این است که ممکن است برخی چنین باشنداما سالک عاقل خوب است استاد خود را در اینباره بیازماید !اگر دید عارف کامل(!)در شناخت جریان حق وباطل تحلیلش ازیک بقال سطحی تر است آیا او کامل است وفقط بخاطر عدم نیاز، بروز نکرده است؟!حتی اگر دم مسیحایی داشته باشد معلوم است به “تمام” نرسیده و فقط برخی ابعاد را کمال داده واثرش پیداشده است.

بگذریم که گاه کفایت هم با سکوت اینها حاصل نشده ودلهایی در شک و دودلی مانده است.

البته برخی هم در مقابل تصنعی وسطحی وحتی افراطی به جهات انقلابی و ولایی دم میزنند تا مجال مرید پروری داشته باشند!

 

دو آیت در عصرما:

۱٫       آیت الله شاه آبادی، استاد عرفان امام خمینی(ره)که امام اورا لطیفه ی ربانی می خواندومرجع بزرگ شیعیان سید ابوالحسن اصفهانی درباره اش می گفت:مادر مقابل او قطره ای مقابل دریاییم!
۴۰ روز چله نشینی اودر محضر امیرالمومنین(ع)موجب فتوحات قلبی بسیار برایش می شوداما به قرینه آن
۴۰روز،۱۱ماه تحصن علیه رضا خان هم در پرونده دارد.حکایتهای عجیبی از او با رضاخان قلدر نقل شده است او حتی از شهید مدرس بخاطر تاخیردر افشاء رضاخان گله داشت.

۲٫       عارف بزرگ ونامداردیگری که علیرغم توجه علمی اش به مباحث اجتماعی-سیاسی اسلام وتالیفات عالی دراینباره وهم تربیت شاگردان تراز اول،به لحاظ عملی در نهضت اسلامی همراهی علنی نکرد.به گفته بعضی شاگردان بعدها از آن اظهارپشیمانی می کرد.
نقص عملی ایشان با بودن خورشیدی تابان مثل امام خمینی برای شاگردان جبران می شداما تصورش را بکنید اگرآیت کاملی مثل امام نبود آنوقت آن نقص عملی به ظاهر کوچک چه خسارتها میزد؟!

 

محسن قنبریان ۹۷/۹/۱۳

تجزیه و ترکیب دستورالعمل‌های سیر و سلوک ۱

اساتید کامل واقعی سلوک عرفانی -اگر یافت شود- دستواتشان دو ویژگی دارد:

-اجزاء آن منطبق با تعالیم اهلبیت(ع) است.

-ترکیب و صورت مجموعی آن، همه شئون دین را در خود دارد.

لکن در بسیاری از دستورات اساتید سلوک -حتی برخی مشاهیر- از این دو حیث ایراد وجود دارد.

عیب و نقص برخی دستورات به حسب تجزیه:

  1. عیب نشستن “مجرب” جای “مأثور”!
    در اذکار و اوراد و ختومی که برخی از این اساتید می دهند تنها دلیل حجیتشان -غیر از گفتن استاد!- مجرب بودن آنها بیان میشود. اذکار و اورادی که رویاها یا مکاشفاتی را موجب میشود یا سالک را توانایی هایی می دهد!
    خود آن ذکرها ممکن است ناشناخته نباشد اما معجون آنها به میزانی خاص با عدد و وقت خاص بسا در هیچ روایتی پیدا نشود اما مجرب است و نتیجه می دهد و بعضا به قصد قربت و تعبد -بدون نص شرعی- از سوی سالک انجام میشود.
  2. عیب مجربهای غیر دینی بجای اذکار مجرب!
    گاهی کار از این هم جلوتر می رود، دستور اصلا ذکری از اسماء الهی نیست که حداکثر با اذکار دیگری قرین و با عدد و وقت خاص اداء میشود، بلکه اساسا ریاضت و تمرینی است که هیچ سابقه ای در تراث دینی ندارد(مثلا برای حضور قلب زل زدن به یک سنگ و…!)
    اعجاب انگیز اینکه این دستورات نه در کشکولهای دروایش و متصوفه بلکه برخی از مشاهیر علماء هم پیدا میشود!
  3. نقصِ نبودن ادعیه و اذکار مأثور و مورد تأکید!
    در مقابل دو آسیب قبل این کاستی هم در برخی دستورات مشهود است. در اجزاء دستورات برخی مشاهیر سلوک، زیارات و ادعیه مشهور و مستند و مؤکد اهلبیت جایش خالی است. جالب اینکه علیرغم بیانات وحدت وجودی از عالم و خلفاء الهی و رب نوع یا جزء خواندن آنها، توسل به آنها در سبد سلوکی شان(آنجور که در مثل امام و آقابهجت دیده میشد) پررنگ نیست.

نقد

  1. آیا مجازیم مجرب را جای مأثور نهیم؟!
    بهترین بیان برای حجیت این راهکارهای غیرمأثور را چنین شنیده ام: همانگونه که عقل مستقل قادر به کشف برخی احکام است و یافته عقل جای نص شرعی است، قلب منکشف هم ممکن است به دستور و راه حلی از مبادی عالیه برسد ولو لفظی از آن در آثار نباشد!
    به این بیان دو نقد جدی است: اول اینکه کشفهای قلبی در حوزه عرفان عملی [۱]و آداب و احکام اگر بخواهد حجت باشد باید مثل مستقلات عقلی از گذرگاه اصول فقه بگذرد و تصحیح حجیت شود. شیخ اعظم در بحث اجماع رسائل نزدیک به برخی از این فروض را طرح کرده است اما هیچکدام را حجت نشمرده است. راه این اجتهاد البته بسته نیست لکن بدون اعتبار سنجی اصولی نمی توان آنرا پذیرفت.
    نقد دوم کلان تر و دین شناسانه است که در ذیل اشاره میشود.
  2. لازمه ی کلامی فاسد این طریق!
    اگر اوراد مجرب جای مأثور بنشیند یا اصلا برای سلوک عرفانی و طی برخی منازل راه حلهایی غیر مسبوق در سیره و تراث معصوم ارائه شود، درآن صورت این دین در چه چیز کامل است؟!
    روشنفکران غرب زده که آموزه های آنرا در اقتصاد و حقوق و سیاست و… کارا و لازم الاجرا نمی دانند و سراغ مکاتب دیگر می روند، اهالی سلوک هم برای حضور قلب و نفی خواطر و دهها چیز دیگر دستوراتی از خود یا دیگری بسازند، پس اسلام برای چه آمد؟! دینی که دستور روشن و صریحی برای نماز با حضور قلب ندارد، دیگر به چه درد می خورد؟! اگر این دستورات بیان شده در دین هست و ما نیافته ایم، آدرسش کجاست؟!
    اقلا آن روشنفکران در رابطه انسان و خدا تعالیم دینی را مکفی می دانستند!
  3. لازمه ی فاسدتر از بسط تجربه نبوی!
    دکتر سروش در بسط تجربه نبوی، وحی را همان تجربه دینی خواند(!) غزالی و ابن عربی و عارفان دیگر را کنار پیامبر(ص) نهاد و آنان را کاشف نه شارح تجارب نبوی خواند که می توانند آنرا بسط دهند. او فرق عارفان و نبی را نه در تجارب معنوی بلکه در مأمویت داشتن برای ساخت جهانی جدید -که انبیاء دارند- دانست. اما حجیت اقوال عارفان غیر نبی را نمی پذیرد و تصریح می کند درباره غیر نبی، ماییم و ادله آنها(بسط تجربه نبوی ص۱۸).
    وجه بدتر بودن آن راه حلهای سلوکی و دستورات غیر مأثور این است که عملا نه تنها عارف، توانسته کاشف تجربه نبی باشد بلکه دستور او حجیت هم دارد و لازم نیست از نصوص شرعی و طرق اجتهادی معتبرش کند!

راه حل

راه حل همان است که بزرگان عرفان تأکید کرده اند: اجتهاد سالک!

سالک باید دین شناس و مجتهد باشد تا دستورات را بر تراث دینی عرضه و غیر مأثور -بخصوص آنجا که لازمه ی فاسد کلامی دارد- را دور اندازد.

تا قبل از آن میتواند به دستورات عام متخذ از آیات و روایات(مثل زادالسالک مرحوم فیض کاشانی) عمل کند.

محسن قنبریان ۹۷/۹/۱۱

[۱] در عرفان نظری معیار، سازگاری شهودات با برهان و آیات و روایات هستی شناسانه دین است. اما در عرفان عملی، انطباق با آیات الاحکام و منابع دیگر احکام معیار است و اگر طریق جدیدی بود باید حجیتش در اصول ثابت شود.

تشکل اسوه در قرآن

چکیده سخنرانی حجت الاسلام قنبریان در اردوی تشکیلاتی بسیج دانشجویی دانشگاه فرهنگیان کشور – آبعلی/بهمن ۹

ممکن است بپرسی چرا اصحاب کهف؟! ما قرار است اهل مبارزه و مقاومت شویم نه به غار بخزیم!

اما نگاه کن حماسی ترین و عرفانی ترین تشکل تاریخ -یعنی سیدالشهداء و یارانش- آیات اصحاب کهف را بر نیزه خواند.

اصحاب کهف یک تشکل اسوه در قرآن است که ۷رکن دارد:

  1. اعضاء اصلی اهل فتوت و جوانمردند:
    “اذ اوی الفتیه الی الکهف”.
    “انهم فتیه امنوا بربهم”.
    جوانمردانی که ایمان آوردند.
    جوانمردی مهم است قبل از ایمان. اگر کسی نداشت و با ایمان هم کسب نکرد مومن معامله گر و غیرقابل اعتمادی است. پیامبر قبل از بعثت اهل حلف الفضول و یاری ستمدیدگان شد. این روحیه بسیار مهم است.
    هسته اول تشکل را با اهل فتوت ببندید تا از پشت خنجر نخورید. فروخته نشوید و… تشکلهای اسلامی تاریخ را نگاه کنید بودن و نبودن این عنصر چقدر مهم است.
  2. مأوی داشتن:
    “اذ اوی…”
    اهل تشکل باید حتما ساعتی در روز خلوت با خدا داشته باشند. بدون پناه به حصن حصین اهلبیت کارها بی کیفیت است. آدمها مقاومت را از دست می دهند.
    از مالک اشتر گرفتارتر نیستی حضرت امیر فرمود بهترین وقتت را برای خود و خدا بگذار…
  3. تهیأ و مقدمه سازی برای رشد:
    “هیئ لنا من امرنا رشدا”
    حضرت امیر(ع)فرمود بهترین تهیه برای رشد فکر است. “لارشد کالفکر”
    تشکل باید زمینه فکر آزاد و مباحثه دائمی را فراهم کند تا افراد با فهم و بصیرت اقدامات را همراهی کنند.
    با فکر واستدلال جذب کنید نه “احساساتی کردن”. فرمود : نظام الدین حسن الیقین.
    اجازه اشکال به مبادی و چالش در مبانی بدهید. قبل از اقدام و عملیات بحثها را پاس دارید. با فکر و مطالعه غالب باشید نه غلبه و قدرت.
  4. ارتباط قلبی اعضاء با قیام برای خدا:
    “ربطنا علی قلوبهم اذ قاموا”.
    جوانمردانی که اهل فکر و مباحثه و هم خلوت با خدا باشند وقتی برای آنچه یافته اند برای خدا قیام کنند قلوبشان بهم پیوند میخورد.
    نکته ظریف اینجاست میفرماید در وقت قیام این ربط قلبی پدید می آید.
    منتظرذنباشد قلبها یکی شود بعد اقدام، نه، اقدام برای خدا قلبها را یکی میکند…
    حضرت امیر فرمود: اقرب القرب مودات القلوب: نزدیکترین خویشاوندی دوستی های قلبی است. فرمود : جانها وقتی متناسب هم شود ائتلاف میگیرد.
  5. اعتزال و کناره گیری از اهل دنیا:
    “اذا اعتزلتموهم”.
    این انزوا نیست کناره گیری از امور نیست کناره گیری از اهل دنیاست. حضرت امیر فرمود: در کناره گیری از فرزندان دنیا همه مصلحتهاست.
    حتی اگر در مسیر حرکت گروه کسان یا گروههایی که دنبال متاع دنیا در حرکتند تا مقداری از حرکت هستند اما حرکت با سقف آنها بسته نشود….
  6. تهیأ رفق و مدارا:
    “یهیئ لکم من امرکم مرفقا”
    آن شرایط سخت برای هسته تشکل نه یعنی تکفیر غیر و سختی و درشتی کردن بادیگران. جذب حداکثری باید باشد با “مدارای فعال”. تلورانس و تساهل، رفق نیست شتردیدی ندیدی است. رفق ، مداری فعال است حوصله کردن در بحث و روشن کردن اذهان از سوی دیگری مهربانی کردن و مردم داری تا گاردها باز و ذهنیتها برطرف شود و همراه شوند.
    -مردم داری و مهربانی با احساسی کردن فرق دارد. برخی جای سؤال و بحث با قصه و احساسات میخواهند جذب کنند این غلط است اما عده ای هم هستند ایراد نظری ندارند گاردی دارند، تلقی درستی از شما ندارد، مهربانی و مدارا گارد اینها را باز میکند.
  7. تلطف و نرمی کردن:
    “ولیتلطف”
    با او که تا آخر نمی آید هم نرم خو باشید…

درس گفتار/ شرح حدیث جنود عقل و جهل

درس گفتار کتاب «شرح حدیث جنود عقل و جهل» ایراد شده توسط حجت الاسلام قنبریان در ماه رمضان سال ۱۳۹۶ منتشر می‌شود.

  1. دریافت جلسه نخست «شرح حدیث جنود عقل و جهل» | “دریافت از پیوند کمکی

  2. دریافت جلسه دوّم «شرح حدیث جنود عقل و جهل» | “دریافت از پیوند کمکی

  3. دریافت جلسه سوّم «شرح حدیث جنود عقل و جهل» | “دریافت از پیوند کمکی

  4. دریافت جلسه چهارم «شرح حدیث جنود عقل و جهل» | “دریافت از پیوند کمکی

  5. دریافت جلسه پنجم «شرح حدیث جنود عقل و جهل» | “دریافت از پیوند کمکی

  6. دریافت جلسه ششم «شرح حدیث جنود عقل و جهل» | “دریافت از پیوند کمکی

  7. دریافت جلسه هفتم «شرح حدیث جنود عقل و جهل» | “دریافت از پیوند کمکی

  8. دریافت جلسه هشتم «شرح حدیث جنود عقل و جهل» | “دریافت از پیوند کمکی

  9. دریافت جلسه نهم «شرح حدیث جنود عقل و جهل» | “دریافت از پیوند کمکی

  10. دریافت جلسه دهم «شرح حدیث جنود عقل و جهل» | “دریافت از پیوند کمکی

  11. دریافت جلسه یازدهم «شرح حدیث جنود عقل و جهل» | “دریافت از پیوند کمکی

  12. دریافت جلسه دوازدهم «شرح حدیث جنود عقل و جهل» | “دریافت از پیوند کمکی

  13. دریافت جلسه سیزدهم «شرح حدیث جنود عقل و جهل» | “دریافت از پیوند کمکی

  14. دریافت جلسه چهاردهم «شرح حدیث جنود عقل و جهل» | “دریافت از پیوند کمکی

  15. دریافت جلسه پانزدهم «شرح حدیث جنود عقل و جهل» | “دریافت از پیوند کمکی

  16. دریافت جلسه شانزدهم «شرح حدیث جنود عقل و جهل» | “دریافت از پیوند کمکی

  17. دریافت جلسه هفدهم «شرح حدیث جنود عقل و جهل» | “دریافت از پیوند کمکی

  18. دریافت جلسه هجدهم «شرح حدیث جنود عقل و جهل» | “دریافت از پیوند کمکی

  19. دریافت جلسه نوزدهم «شرح حدیث جنود عقل و جهل» | “دریافت از پیوند کمکی

  20. دریافت جلسه بیستم «شرح حدیث جنود عقل و جهل» | “دریافت از پیوند کمکی

  21. دریافت جلسه بیست و یکم «شرح حدیث جنود عقل و جهل» | “دریافت از پیوند کمکی

  22. دریافت جلسه بیست و دوّم «شرح حدیث جنود عقل و جهل» | “دریافت از پیوند کمکی

  23. دریافت جلسه بیست و سوّم «شرح حدیث جنود عقل و جهل» | “دریافت از پیوند کمکی

  24. دریافت جلسه بیست و چهارم «شرح حدیث جنود عقل و جهل» | “دریافت از پیوند کمکی