بی توجهی به اصول قانون اساسی آری، به قرائتی خاص از اقتصاد کلان نه!

به نظر “مجله تجارت فردا” دکتر مقصودی برای دفتر اقتصاد کلان سازمان برنامه و بودجه مناسب نیست چون “مکانیسم بازار” را افسانه می داند و “رابطه نقدینگی و تورم” را رد می کند!

آقایان طبیبیان و نیلی و… مناسبند چون این اصول اقتصاد کلان را خدشه ناپذیر قبول داشتند!

(ولو فصل اقتصادِ قانون اساسی را مخدوش و متاثر از چپ ها دانسته و رد کنند!)

فکر نکنید دعوای “دانش و ارزش” و “علم و ایدئولوژی” در بین است؛ دعوای “ارزش – ارزش” و “مکتب – شبه علم” است!

“مکانیسم بازار” در ادبیات اقتصادی لیبرال هم قرائت واحد ندارد؛ حتی #فریدمن هم مطلقِ دخالت دولت را نفی نمی کند!

از “بازار آلمان” تا “بازار انگلیس” و حتی آمریکا، بازارند، با مکانیسم های متفاوت و میزان مداخله متفاوت دولت؛ پس اصل گرفتن مکانیسم بازار در یک قرائت واحد، واقعا افسانه ای بیش نیست. هنگ کنگی دیدن/خواستن اقتصاد ایران از هر ایده ای ایدئولوژیک تر و هم نشدنی تر است.

“رابطه نقدینگی و تورم” نیز غیر از متاثر بودن از یک نظریه پولی، مطالعات اقتصادی متعددی در اقتصاد ایران دارد که الزاما دلخواه تجارت فردا را نتیجه نمی دهد.

به لحاظ اقتصاد سیاسی ایران هم ظاهراً به نظر برخی آقایان بین “نقدینگیِ مخلوق بانک خصوصی” با “نقدینگیِ حاصل از افزایش دستمزد کارگر” فرق است و فقط دومی موجب تورم میشود!

تجارت فردا خود را آینه جامعه فرض و از نگرانی جامعه بخاطر انتصاب مثل دکتر مقصودی به جهت خدشه به این اصول مسلم انگاشته شان گفته؛ اما چیزی از نگرانی جامعه ایرانی نسبت به بیش از سه دهه تعطیلی فصل اقتصادی قانون اساسی اش بخاطر عدم اعتقاد مدیرانی -که برخی را شمرده- نگفته است!

وجه مشترک ستوده شدگان (و دیگر مدیران اقتصادی دهه های پیشین که نام نبردند) همه این است که اعتقادی به فصل اقتصادی قانون اساسی نداشته آنرا با برچسب چپ رد و تعطیل نگه داشته بودند!

اینکه فاصله فقر و غنا و نگرانی جامعه از آن؛ چقدر بخاطر مصاحبه های نادرمدیرانی است -که اعتقادی به برخی قرائتهای خاص اقتصادی ندارند- و چقدر بخاطر تعطیلی اصل۴۳ و کاریکاتور شدن اصل۴۴ است؟ را خوب است قضاوتش را به خود جامعه واگذارند!

جالب اینکه قانون اساسی وقتی پس ازبررسی خبرگان، رای اکثریت قاطع ملت ایران را هم گرفت، گروه های کمونیستی وچپ گرا -که نوعا رفراندوم قانون اساسی را تحریم کرده بودند- اصول اقتصادی قانون اساسی را سرمایه داری خواندند!

طرفداران لیبرالیسم اقتصادی هم که بیش از سه دهه در مصادر اصلی اقتصاد نشستند، آنرا کمونیستی و چپ خواندند و تعطیلش کردند!

این است سرنوشت قانون اساسی بین ایدئولوژی زدگی چپ و راست اقتصادی؛ بین تحریم یا تعطیل!

سؤالی که تجارت فردا خوب است از خودش بپرسد این است: جامعه نگران ادامه تعطیلی فصل اقتصادی قانون اساسی است یا خدشه و بازبینی برخی قرائتهای خاص در حوزه نظریه پولی؟!

در بین قرائت های موجود و مفروض از مکانیسم بازار و میزان دخالت دولت، جانب نظریه ای -که نزدیک به اصول قانون اساسی است- را گرفتن ایدئولوژیک تر است؟ یا “قرائتی ایدئولوژیک” از بازار را بر بقیه قرائت ها و هم قانون اساسی فائق کردن؟

محسن قنبریان ۱۴۰۲/۷/۱۶

عکس پهپادی کنار عکس سلفی!

 

آقا می فرماید به قله داریم نزدیک میشویم اما عکس های سلفی نمی گذارد ببینیم!

عکس پهپادی هم داشته باش!

ایران در کشور دیگر با یک تهدید، اردوگاه های نظامی مخالفین خود را خالی می کند ولی اسرائیل نمی تواند چنین کند. دور تا دورش گروه های نظامی وابسته به ایران اند و با تهدید و توافق هم خالی نمی شود!

سخنرانی کامل را اینجا بشنوید

(مربوط به ۱مهر۱۴۰۲)

 

حجت الاسلام قنبریان

آنچه به انسداد می انجامد!

عده ای به انسداد و ناامیدی می رسند و اگر صدای مجازی داشته باشند، آنرا به اشتراک هم می گذارند. عده ای دیگر بخاطر جهاد امید آفرینی اینها را “طبقه” می کنند و مثلا انتهای راه عدالتخواهی موجود را انسداد می شمارند! و راه را از آنچه هست تنگ تر می کنند!

قرآن و عترت به ما نکته کلیدی ای می آموزند: هر کنشی، اثر وضعی خود را دارد.

یکی از آثار وضعی و قهری، “رسیدن به انسداد و ناامیدی” است.

 واژه “خیبه” مفید این معناست.

اما چه کسی به خیبه و انسداد می رسد؟

 در سوره طه دو رقمش بیان شده است:

  1. “قد خاب من افتری”(۶۱طه): به ناامیدی و انسداد می رسد کسی که افتراء ببندد.
    واضح است افتراء، دروغ است کسی که پی دروغ و زایده گویی خود برود، واقعیتی ثابت نمی کند؛ پس چاره ای از کسی نمی بیند و به انسداد می رسد.
  2. “قد خاب من حمل ظلماً”(۱۱۱طه): به ناامیدی و انسداد می رسد کسی که با خود ظلمی را حمل کند.
    هرچه عدالتخواهی مطابق با نظام عالم است، ظلم مخالف نظم ربوبی شنا کردن است.
    اگر افشاگر و اینستابازی ظلمی با خود حمل می کند، بارش را در انسداد زمین می نهد؛ هرچه ظلم بزرگتر، ناامیدی و انسدادش غلیظ تر.

نسبت “جزء” را به” کل” دادن “افتراء” است و “افتراء بستن به اساس نظام اسلامی”، “حمل ظلم کردن” است؛ صاحبش را ناامید و دچار انسداد می کند.

قرین انسدادی ها، “هلاک شوندگان” هستند؛ که حضرت امیر(ع) در خطبه۱۶ آنها را قرینه ی انسدادی ها می کند: وزیران شعار!

:”هلک من ادعی و خاب من افتری” : مدعیان بی عمل و فیک هم هلاک میشوند…!

محسن قنبریان

۲۵/ درسهایی از نهج البلاغه

شرح نامه۵۳/ جلسه بیست و پنجم/ ۳۱شهریور۱۴۰۲

فراز مربوط به احکام خراج

  • گزارشی تاریخی از خراج
    – از مقاسمه تا قباله!
    – مصارف خراج
    – تامین حقوق عمومی از این منبع
  • نکات مهم فراز:
    – تلازم صلاح جامعه به صلاح خراج دهنده
    – تلازم خراج با آبادانی زمین
    – تلازم کاهش خراج با مزیت های سیاسی
    – نسبت مستقیم عمران زمین با تحمل مردم

دریافت سخنرانی «۲۵/ درسهایی از نهج البلاغه» | “دریافت از پیوند کمکی

ادامه خواندن ۲۵/ درسهایی از نهج البلاغه

به جز دیوان‌سالاری چه راهی داریم؟!

حجت الاسلام قنبریان از الگوی مدیریت پیامبر (ص) می‌گوید که علی‌رغم داشتن تشکیلات و نظم، مشکلات دیوان‌سالاری را نداشت. از قضا این الگو را  در گذشته تجربه کرده و پاسخ هم گرفته‌ایم!

پیامبر در مرحله نظام سیاسی، یک تشکیلات اداری ساخت؛ کسانی را به عنوان دبیران و نویسندگان، کارشناس تخمین، عامل گرفتن صدقات و  مالیات و امثال این ها قرار داد.

اما دیوان سالاری نداشت. دیوان‌سالاری یک پدیده مدرن است؛ وقتی است که ما به این نظام دیوانی اصالت می‌دهیم. دوم اینکه تمرکز گرایی می‌کنیم.

شهید بهشتی می‌گفت در عین حالی که به نظم نیاز داریم، تمرکز گرایی نباید باشد. در دیوان‌سالاری ما به نظام اداری اصالت می‌دهیم، بدون اینکه خروجی واقعی را بخواهیم.

اما تشکیلات، ساختاری است چابک که خروجی نهایی را محقق کند. مدیریت جهادی که می‌گوییم یعنی همین؛ حتما به نتیجه برسد. تشکیلات پیامبر بدون  تمرکز بر نظام دیوانی به خروجی می‌انجامید. ما قطعا یکی از مشکلاتمان که باید بُعدِ نهضت آن را چابک کند همین دیوان سالاری است.

این آرزو نیست جز خاطرات ماست! ما اوایل انقلاب جهاد سازندگی را درست کردیم که اولاً شورایی اداره می‌شد، ثانیاً از پایین به بالا بود.  تمرکز گرا نبود؛ از بالا به شکل کارتابل همه چیز ابلاغ بشود نبود!

امپراطور ژاپن به آقای رفسنجانی گفته بود برای ما حیرت انگیز است یک سازمانی (جهاد سازندگی) توانسته باشد اینقدر توسعه درست بکند!

باید برگردیم تاریخ شفاهی آن دوره را بخوانیم و بازسازی بکنیم.

شغل زن یا نقش زن

 

در ابتدای انقلاب اسلامی چند سوال در حوزه زنان از شهید محمدحسین بهشتی پرسیده می‌شود که ایشان پاسخ آن پرسش‌ها را می‌دهند.

  • آیا کارکردن را برای زن یک موقعیت دون انسانی تلقی می کنید؟
  • آیا زنان می‌توانند رئیس جمهور شوند؟

حجت‌الاسلام محسن قنبریان از کتاب مبانی قانون اساسی پاسخ شهید بهشتی را بازخوانی می‌کنند.

رشد با مدیریت کمبودها

جزوه “رُشد با مدیریت کمبودها” از استاد قنبریان که محصول یک دهه سخنرانی ایشان در محرم است، چشم ما را به روی زوایا و آدمهایی از کربلا باز میکند که کمبودهایشان کافی بود تا به حسین و قیام او «نه» بگویند و از ضیافتِ عاشورا جا بمانند.

از کمبودِ منزلتِ اجتماعی تا نقصِ عضو و ضعفِ قوای جسمانی تا نقصِ مالی و فقر تا آدمهای گنهکاری که ناامیدی شان از گذشته باعث نشد تا آینده شان را هم به کام افسردگی و انزوا ببرد.

همراه با راهکارهایی از دلِ روایاتِ کمترشنیده شده برای جبرانِ نقصهایی که که گاه اصلا ناخواسته و محصولِ یک فعل غلط در اجداد خانوادگی یا یک سیاست غلط اجتماعی بوده!

اینکه چگونه فقر خود را ترمیم کنیم یا چگونه آبروی اجتماعی کسب کنیم یا چگونه برای آینده خود برنامه ریزی کنیم
همه را میتوانید به بیانی شیوا و جذاب در صوت و جزوه مشاهده کنید و در تبلیغش کوشا باشید.

لینک سخنرانی: سخنرانی/ رشد با مدیریت کمبودها

با تشکر از برادر سید محمد سیدی

یک مطالبه چگونه بالفعل و فعال می شود؟

گاهی از یک اتفاق ساده شروع می شود! یک دیوارنگاره فرهنگی، اینبار بنگاه داری بانک ها را نشان می گیرد؛ به هر دلیل پایین آورده می شود!

جامعه حساس میشود و در هیاهوی مجازی، این اتفاق دیده میشود.

جامعه کمی حساس شد، تکثیر آن تصویر و پویش بانکها غلط میکنند و تجمع های کوچک آرام و… شکل گرفت.

در تیتر و گزارش روزنامه ها و رسانه ملی و… انعکاس یافت.

از دفتر نشر آثار رهبر انقلاب هم موضع گیری شد: “جلوگیری از بنگاه داری بانکها مطالبه جدی رهبر انقلاب است این مطالبه تحت تاثیر دیوار نگاره یا حذف آن قرار نمی گیرد”!

حرف رهبری هم بیشتر از قبل چرخید و دیده شد!

رئیس بانک مرکزی غیر از صحه گذاشتن بر بنگاه داری بانکها، کمی بیشتر به عمق ماجرا پرداخت؛ مشکل شرکتهای تو در تو و سخت شدن نظارت و حتی بی خبری هیات امنای بانکها و..‌.

ایشان به قوانینی هم اشاره کرد که ظرفیت منع از بنگاه داری دارد!

اگر هیچ ثمری نداشت برای جهاد تبیین، سوژه خوبی شد که نظر رسمی نظام و رهبری بهتر تبیین شود!

اما اگر بخواهد حرکت ثمر دهد تلاشهای بیشتری لازم است!

راستش برنامه هفتم گرچه به ناترازی بانکها پرداخته، اما چیز جدی برای منع بنگاه داری ندارد؛ حالا که می خواهد به صحن بیاید، خوب است این مطالبه اجتماعی به آن پیوند بخورد تا بازدارندگی بیشتر از این بنگاه داری محقق شود!

محسن قنبریان