سخنرانی/ نگاهی نو به مسئولیت اجتماعی

حجت الاسلام قنبریان / فاطمیه اول۱۴۰۲ / هیات اصحاب الحسین دانشگاه تهران

تعریف مسئولیت

مسئولیت اجتماعی دو نوع است:

  1. در قبال امور اجتماعی
  2. مسئولیت با حضور جمعی و اجتماعی

مسئولیت اجتماعی نوع دوم، دو صنف دارد:

  1. با یک گروه منسجم هم قابل انجام است
  2. فقط با همه یا اکثریت جامعه قابل انجام است

ماجرای فاطمه زهرا(س)

دریافت شب نخست «نگاهی نو به مسئولیت اجتماعی» |”دریافت از پیوند کمکی

مسئولیت نوع اول یا امور حسبیه

– مثالها و مصادیق

مسئولیت نوع دوم یا امر جامع

– نمونه های گذشته و معاصر

“انثیال” در بیعت با علی(ع)؛ مردمسالاری دینی ای که سر دستش نگرفتیم

اختلاف کلمه یکی از عوامل شکست امر جامع

سقیفه حاصل اختلاف انصار و مهاجر که به حذف ولایت انجامید!

دریافت شب دوّم «نگاهی نو به مسئولیت اجتماعی» |”دریافت از پیوند کمکی

گونه های نظام اجتماعی

۱٫      نظم اجتماعی مبتنی بر رحامت

۲٫      نظم اجتماعی مدرن

۳٫      نظام ولایت_موالات

سرنوشت مسئولیت اجتماعی نوع دوم

– در نظم قبیلگی امر جامع با مشکل مواجه است

– نظم مدرن هم مسئولیت مردم در قبال امر جامع را یاری نمیکند

* مطالب بسیاری از تتمه این بحث بخاطر محدودیت شبها ناگفته ماند و به مجالی دیگر حواله شد!

دریافت شب سوّم «نگاهی نو به مسئولیت اجتماعی» |”دریافت از پیوند کمکی

نگاهی نو به مسئولیت اجتماعی

(نمای کلی بحث)

حجت الاسلام قنبریان/ هیات اصحاب الحسین(ع) دانشگاه تهران/ فاطمیه اول۱۴۰۲

جلسه اول: تقسیم و تعریف

“مسئولیت” واژه ای مهم و محوری در دستگاه واژگانی دین.

در مقابل خدا، در مقابل مردم/ درباره خود، درباره دیگران، اجتماع

مسئولیت اجتماعی خود دو نوع است:

  1. در قبال امور اجتماعی
    مثل فرازهایی از نامه۴۷ نهج البلاغه؛ مسئولیت در قبال ایتام، همسایگان و…
    در این نوع هرکس مسئول است اما در قبال یتیم های اطراف خود، همسایه خود و…
    در این نوع جهت مصرف و غایت مسئولیت، اجتماع و امور اجتماعی است.
  2. مسئولیت با حضور جمعی و اجتماعی
    برخی فرازهای دیگر همان نامه (علیکم بالتواصل و التباذل) اینجورند.
    در این نوع جهت تولید و فاعلیت مسئولیت اجتماعی، جمع و اجتماع است.

توجه مهم:

مسئولیت نوع اول معمولا تربیتی است. نوعا هم مردم سنگ نمی شوند که به کلی آن مسئولیت ها زایل شود.

اما مسئولیت نوع دوم سیاسی اجتماعی است به بسیج شوندگی و سازمان گیری مردم مربوط است و از قضا کثیرا چنین نمی شود. نقطه های عطف تاریخ از انجام این مسئولیت و شکست های تاریخ هم از عدم انجام این است. از سقیفه تا کربلا با این مسئولیت (نوع دوم) مواجه اید!

مسئولیت اجتماعی نوع دوم، دو صنف دارد:

  1. با یک گروه منسجم (فئه به تعبیر قرآن) هم قابل انجام است.
  2. فقط با همه یا اکثریت جامعه قابل انجام است.

مقاومت حزب الله یک “فئه” و مقاومت غزه، “همه” است.

دفاع مقدس، بسیج یک “فئه” است اما حفظ و بقاء نظام جمهوری اسلامی “همه” را می خواهد.

این را باید خوب یاد گرفت و مشق کرد که حفظ مرزها از دشمن با گروهی از جان گذشته قابل انجام است (۶درصد مردم در دفاع مقدس) اما حفظ نظام سیاسی از درون، اکثریت یا همه را می خواهد.

این سختی مسئولیت اجتماعی نوع دوم و بخصوص صنف دومش را بیشتر و حساس تر می کند.

 

 ماجرای فاطمه زهرا(س):

مشکل او عدم مسئولیت اجتماعی نوع اول در مردم نبود. او حتی محترم بود و برایش جمع هم شدند و… لکن بسیج شوندگی برای انجام مسئولیت اجتماعی نوع دوم آسیب دید!

روایات اینرا با واژگانی مهم بیان می کند:

اول یک سکوت همگانی  اتفاق می افتد. حضرت صدیقه(س) آنها را چنین خطاب کرد: المغضیه علی الفعل القبیح الخاسر!

مغضیه از اغضی، یغضی و در اصل از اغضض، یغضض است. “یَغُضُّوا مِن اَبصَارِهِم” از همین ماده است یعنی چشم پوشی. المغضیه یعنی دچار سکوت و چشم پوشی و کم کاری شدن آنهم در قبال “فعل قبیح خاسر” یعنی کار زشتی که نه فقط ضرر می زند بلکه سرمایه را از کف می برد.

پس از این سکوت، رفتن جمعی و اجتماعی به سمت یک انحراف است (المسرعه الی قیل الباطل).

حضرت امیر(ع) از این بشکل همگانی رفتن تعبیر به “انثیال” می کند. در نامه۶۲ می نویسد: فما راعنی الا انثیال الناس علی فلان یُبایعونه: مرا از به درد و فریاد نیاورد (بی چاره و رعایت نکرد) مگر وقتی مردم با سرعت پی در پی برای بیعت با فلانی ازدحام کردند.

انثیال، با سرعت و پی در پی آمدن و ازدحام کردن است یعنی حضور همگانی.

ملاحظه می کنید بعد از بیعت همگانی غدیر، اول یک جمع محدود در سقیفه جمع و تصمیمی دیگر می گیرند؛ جامعه اول دچار “مغضیه ” و سکوت است و بعد از آوردن به مسجد و گرداندن خلیفه جدید در راه و بازار، “انثیال” صورت می گیرد و دیگر چاره ای نمی ماند!

این مسئولیت اجتماعی بخصوص صنف دومش(همگانی) را باید بهتر تجزیه و تحلیل کرد.

شب دوم

مسئولیت اجتماعی نوع اول (مسئولیت در قبال امور اجتماعی) در فقه به “امور حسبیه” معروف است.

حسبه در لغت بمعنای اجر و ثواب و در اصطلاح به اموری گفته می شود که خداوند هرگز به تعطیل و اهمال آنها راضی نیست.

حفظ و صرف مال مجهول المالک در موارد مقرر، حفظ اموال یتیم  بدون ولی، حفظ موقوفات عامه بدون متولی، قضاء حوائج دیگران و فریاد رسی ستمدیده (اغاثه الملهوف)، حفظ جوانان از انحراف از دین، امر به معروف و نهی از منکر و…

مسئولیت اجتماعی نوع دوم (که حتما جمعی و اجتماعی انجام می شود) را قرآن “امر جامع” می خواند:

إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَإِذَا کَانُوا مَعَهُ عَلَىٰ أَمْرٍ جَامِعٍ لَمْ یَذْهَبُوا حَتَّىٰ یَسْتَأْذِنُوهُ…

مؤمنان حقیقی آنهایی هستند که به خدا و رسولش ایمان (و انقیاد کامل) دارند و هرگاه در کاری اجتماعشان به حضور رسول (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) لازم باشد حاضر آیند و تا اجازه نخواهند هرگز از محضر او بیرون نمی‌روند. و (ای رسول ما) آنان که از تو اجازه می‌خواهند…”

– “امر جامع”، هر واجب کفایی نیست که در قسم اول هم بود؛ واجباتی است که با حضور جمعی و گاه همگانی انجام می شود.

امر جامع، جامع امور است مثل “صلاه جامعه”، “مسجد جامع” و…

– شان نزول آیه ماجرای حنظله غسیل الملائکه است که برای شب دامادی از حضور در احد (امر جامع) اجازه گرفت.

برخی از مثالهای معاصر امر جامع و مسئولیت نوع دوم:

– فتوای آیت الله سیستانی برای انتخابات قانون اساسی عراق پس از اشغال آمریکا ؛ که عدم شرکت را “گناه نابخشودنی” خواندند.

– فتوای کاشف الغطاء، میرزای قمی و صاحب ریاض درباره جهاد علیه روسها در زمان فتحعلی شاه.

که این جهاد را مثل حضور در کربلا با حسین(ع) و برتر از ثواب اصحاب مجاهد امیرالمومنین خواندند!

– تعابیر امام خمینی درباره دفاع مقدس که آنرا اهم امور خواند و رزمندگان را یاوران خدا و پیامبر و ائمه خواند(صحیفه امام ج۱۷ص۱۳۶)

– بیعت با امیر المومنین پس از عثمان.

حضرت اینجا هم تعبیر “انثیال” می کند یعنی ازدحام همگانی و به سرعت و پی در پی هم آمدن:

فَمَا رَاعَنِی إِلَّا وَ النَّاسُ [إِلَیَ] کَعُرْفِ الضَّبُعِ إِلَیَّ یَنْثَالُونَ عَلَیَّ مِنْ کُلِّ جَانِبٍ حَتَّى لَقَدْ وُطِئَ الْحَسَنَانِ وَ شُقَّ عِطْفَایَ مُجْتَمِعِینَ حَوْلِی کَرَبِیضَهِ الْغَنَمِ: ناگهان دیدم مردم از هر سوى روى به من نهادند، و چون یال کفتار پس و پشت هم ایستادند، چندان که حسنان فشرده گشت و دو پهلویم آزرده به گرد من فراهم و چون گله گوسفند سر نهاده به هم.”(خ۳)

متاسفانه بیعت بی نظیر با علی(ع) را خوب سردست نگرفته ایم چون خیلی با مردم سالاری دینی همراه نیستیم!…

رهبر انقلاب این معما را طرح می کند که چرا ۲۵سال برای امر ولایت دست به شمشیر نبرد اما برای عدالت در زمان حکومتش سه جنگ کرد؟!(ر.ک:۸۳/۸/۱۵)

حکمت۲۲ نهج البلاغه سرش را بیان می کند! ولایت حق الهی است لکن اعطاء کردنی است ولو با ندادنش توسط مردم، شب و ظلمت جامعه را بگیرد!

تابلوهای ولایت و عدالت را در قرآن ببینید! آیه ولایت انگشتر دادن به فقیر است؛ آیه عدالت، “انزلنا الحدید”! شمشیر برای گرفتن عدالت هست اما عموم مردم باید ولایت را بپذیرند نه به زور سرنیزه!

از عمده عوامل شکستن امر جامع، اختلاف کلمه است!

امام خمینی در وصیت نامه، “کلمه توحید” و “توحید کلمه” را رمز نجات ملت می شمارد.

ماجرای سقیفه، حاصل اختلاف مهاجر و انصار بود درجانشینی پیامبر که به حذف ولایت انجامید: صرتم بعد الموالاه احزاباً بعد از پیوستگی (باهم و با ولیّ) گروه گروه شدید!(خ۱۹۲)

شب سوّم


گونه های نظام اجتماعی

 انجام درست مسئولیت های اجتماعی لوازم و تمهیداتی دارد که باید گونه های نظام اجتماعی را در این خصوص بررسی کرد:

  1. نظم اجتماعی مبتنی بر رحامت
    نظام های قبیلگی و عشایری و روستایی و… گذشته براساس خویشاوندی و رحامت بود.
    در این نظم، رابطه افراد با هم “اهالی” است؛ از هم یاد میگیرند، باهم تکافل اجتماعی دارند، از هم دفاع می کنند و…
    مسئولیت اجتماعی نوع اول(امور حسبیه) در این نظم خیلی راحت انجام می شود…
  2. نظم اجتماعی مدرن:
    با پیدایش شهر و دولت مدرن دیگر رابطه ها براساس خویشاوندی نیست. “رابطه شهروندی” جای “اهالی” نشسته است.
    در این نظم جدید، “موسسات رسمی و غیر رسمی” واسط بین مردم و امور اجتماعی اند. “مدرسه مدرن” عمده آموزش های لازم را در خود متمرکز می کند (حتی آموزشهایی که دیروز در ضمن کار و بازار و روابط خانوادگی انجام می شد)، “بیمه” جای تکافل اجتماعی سابق(عاقله) می نشیند، “سرای سالمندان”، “پرستاران خانگی” و… جای روابط خانوادگی گذشته می نشیند.
    مسئولیت اجتماعی نوع اول، در این نظم، سخت تر انجام می شود. همه نیابتی می شوند و به موسسات سپرده می شود. آدم ها برای پدر و مادر پیر خود هم پرستاری در شهرستان می گیرند و خود از دور تلفنی می زنند!
    اما باز ریشه این مسئولیت ها که تربیت آدمی و روحیات اوست صفر نمی شود انواع ابزار جدید برای انجامش تدارک می شود.
    سرنوشت مسئولیت اجتماعی نوع دوم!
    مسئولیت اجتماعی نوع دوم که مسئولیت جمعی و “امر جامع” است، در هردو نظم گذشته دچار آسیب است!
    در نظم قبیلگی هم امر جامع با مشکل مواجه است! شکست حکومت علوی، قیام حسینی ، دعوت فاطمی همه مواردی از این است!
    چرا؟!
    چون امر جامع (مثل حفظ حکومت اسلامی، قیام امت مقابل بدعت ها) بزرگتر از قبیله و فامیل است! تعصبات خونی و قبیلگی مانع “بسیج شوندگی” در امری فرا قبیلگی است! (دقت کنید)
    ابن خلدون همین را عامل شکست [ظاهری] نهضت حسینی می شمارد…
    حضرت امیر(ع) برای توجه به این مهم خطبه قاصعه را انشاء که فرازهای زیادی از آن به همین نکته می پردازد. با این تعصبات جاهلی شیطان امت های گذشته را هم فریب داده و در واقع شکست های تاریخ رقم خورده است.
    جالب اینکه در همین وضع، همان قبیله مسئولیت های نوع اولش را انجام می دهد حتی حاضر است یتیمان حسین(ع) را سرپناه و غذا دهد بعدی که از مسئولیت بزرگش درباره امر جامع حسینی کوتاهی کرده است!
    نظم مدرن هم مسئولیت مردم در قبال امر جامع را یاری نمی کند! با وجودی که امر جامع اندازه بزرگی حکومت و دولت مدرن است (مشکل قبلی اینجا نیست) لکن به دو دلیل باز مسئولیت اجتماعی خوب انجام نمی شود:
    – امر جامع در دیوانسالاری دولت مدرن می شکند و تجزیه می شود!
    – رابطه مردم با امر جامع، قطع و با وساطت و نیابت می شود!
    برای مثال اگر “پیشرفت عدالت محور” امر جامع دهه ای در ایران باشد، نظام دیوان سالار اول این امر را متجزی و بریده از هم می کند و بعد بخاطر تصدی خود یا موسسات غیر رسمی راهی برای “قیام مردم به این امر جامع” نمی گذارد!
  3. نظام ولایت_موالات
    چاره و نظریه مبنای اسلام در نظم اجتماعی، هیچ یک از دو نظم سابق نیست. نه دنبال ساخت “قبیله اسلامی” است و نه “استیت اسلامی”!
    ولایت، یعنی چسبیدگی و هم جوشیدگی سه وجهی: ولیّ با مردم/ مردم با ولیّ/ مردم با مردم (ر.ک: فصل آخر کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن)
    آیت الله شاه آبادی از این عرض و طول ولایت و موالات تعبیر به “خیط نبوت” و “خیط اخوت” می کرد (ر.ک: شذارت المعارف)
    حضرت امیر(ع) در بخش دیگر خطبه قاصعه به این مهم توجه می دهد. پیامبر که آمد این رابطه جدید را شکل داد (جَمَعَ علی دعوَتِه اُلفَتَهُم) این موجب شد امرهای جامع مستقر و جاگیر شود (قد تَرَبَّعَتِ الامورُ بهم فی ظل سلطان قاهر) امر جامع در دسترس همه و همه مباشر آن به آسانی منعطف می شد (تَعَطَّفَتِ الامورُ علیهم…)
    اما وقتی بعد از این پیوستگی و موالات، گروه گروه شده و سراغ منافع قبیلگی رفتند (صرتُم بعد الموالاه احزاباً) این حصن و پناه گاه الهی هم درش رخنه ایجاد شد (ثَلَمتُم حصنَ الله المضروبَ علیکم باحکام الجاهلیه). حضرت آن روابط سه وجهی را حرم در زمین می شمارد که داشت نقض می شد (…نقضاً لمیثاقِه الذی وَضَعَه الله لکم حرماً فی ارضه)
    این موالات طولی و عرضی خود از بزرگترین احکام الهی است.
    “ولایت مطلقه” نه دولت مطلقه و استیت و لویاتان است و نه یک صرفاً قلب مهربان درون یک ربات فولادی خشن(دولت مدرن)!
    بلکه چنین رابطه سه وجهی ای است که بتواند دولت مدرن و اقتضائاتش را تسخیر و تا ساخت الگوی بهتر خود مهار نماید.

* مطالب بسیاری از تتمه این بحث بخاطر محدودیت شبها ناگفته ماند و به مجالی دیگر حواله شد!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *