سخنرانی ایراد شده توسط حجت الاسلام قنبریان در ایام شهادت حضرت صدیقه طاهره(س)، در ایام فاطمیه دوّم در هیئت صاحب العصر(عج) اراک، با موضوع «فاطمه(س) و نا آقازادگی!» منتشر میشود.
دریافت جلسه نخست سخنرانی «فاطمه(س) و نا آقازادگی!» | “دریافت از پیوند کمکی“
دریافت جلسه دوّم سخنرانی «فاطمه(س) و نا آقازادگی!» | “دریافت از پیوند کمکی“
دریافت جلسه سوّم سخنرانی «فاطمه(س) و نا آقازادگی!» | “دریافت از پیوند کمکی“
چکیده فاطمیه دوم ۹۹
- سه مرحله پدیده آقازادگی:
- تولد یک آقازاده…!
- نمو و نمای آقازادگان با مانور تجمل و…
- امارت آقازادگان…
- تولد یک آقازاده!
آقازادگی، لحظه تولد طبیعی یک مسئول زاده و روحانی زاده و… نیست؛ یک تولد اعتباری و عنوانی در یک مختصات خاص است.
هر مرجع زاده ای آقازاده نیست. رهبر انقلاب درباره سید مصطفی خمینی می فرمود:”یک ذره نشانه های آقازادگی درش نبود”(۹۶/۷/۳۰)
* لحظه تولد آقازادگی، “بطانه شدن” برای پدر حاکم و نافذ و کارگزارش است. بطانه= آستر لباس؛ استعاره برای کسی که رمز و راز ها را می داند. یعنی وقتی دارای رانت اطلاعاتی، اقتصادی، سیاسی یا امنیتی میشود، آقازاده متولد میشود؛ حال در دهه دوم عمرش باشد یا سوم!
- شناسنامه آقازادگی در بیان امیر(ع):
“انَّ لِلوالی خاصه و بطانه فیهم استئثار[۱]…”
برای والی و کارگزار خواص و محرم رازهایی هست که درشان ویژه خواری هست!
اگر “خاصه”، دیگران باشند؛ “بطانه” بیشتر نزدیکان، فرزندان و داماد و… است یعنی همان طبقه آقازادگان.
“استئثار”، برعکس ایثار یعنی ویژه خواری و انحصار سازی.
“ان للوالی”، یعنی یک عارضه اتفاقی نیست، نوعا اتفاق می افتد. صحاح اهل سنت از پیامبر روایت می کنند که: خداوند هیچ نبی ای مبعوث نکرد و هیچ جانشینی براو نگذاشت مگر دو بطانه برایشان قرار داد: یکی امر به خوبی کرده و ترغیب بدان می کند و یکی امر به شر کرده و بدان تشویق می کند.
راه حل حضرت امیر(ع) در همین مرحله:
“فَاحسِم مادّهَ اولئک بقطع اسبابِ تلک الاحوال”: ریشه آن جوشش را بکن با قطع کردن ابزار. یعنی ریشه رانت و امتیاز این نزدیکان را بخشکان.
در ادامه:”به هیچ یک از اطرافیان و وخویشان زمینی از زمین های مسلمانان واگذار نکن. نباید در تو طمع کنند قراردادی به سود آنان منعقد سازی که سبب زیان هم پایگان آنها در مردم باشد[۲]…”
آن دوره زمین محور درآمد بود امروز اعتبار بانکی، کارخانه، ارز۴۲۰۰ و…
* در ج.ا.ا که خود حاکمان با رای و انتخاب مردم معین می شوند، این نظارت هم باید مردمی و هم حاکمیتی باشد. لوازم نظارت مردم هم اطلاع شان از مدرک و شغل و درآمد آقازادگان است؛ پس باید در اتاق شیشه ای قرار گیرند!
- ناآقازادگی فاطمه(س) در این مرحله:
او و علی(ع) حامل سرّ و اغبار غیبی پیامبر(ص) اند اما امتیاز دار اقتصادی و رانت اطلاعاتی و… نه
سنگینی کار خانه و بچه ها با فعالیت های خیرخواهانه و عبادات سنگینش وقتی برش سخت شد برای گرفتن خادمه ای نزد پیامبر(ص) رفت. هیمنه معنوی پیامبر مانع درخواست شد. بار بعد علی(ع) همراهش شد. وقتی از وضعش گفت پیامبر گریست اما محکم فرمود:”یا فاطمه والذی بعثنی بالحق ان فی المسجد اربعمائه رجل مالهم طعام و لاثیاب ولولا خشیتی خصله لاعطیتک ماسالت[۳]… بخدا۴۰۰ آدم که غذا و خوراک ندارند [اهل صفه] در مسجدند.اگر از خصلت و عارضه ای برتو نمی ترسیدم درخواستت را اجابت می کردم!
سپس تسبیح حضرت زهرا(س) را نشانش داد. یادت باشد این تسبیح مقابل اشرافیت و داشتن امتیاز مادی بیشتر از مسلمانان فقیر عطاء شده است.
پس فضه ی خادمه مال دوره فقیر داری جامعه نبوی نیست؛ پس از دوره رفاه عمومی از مواهب بنی نضیر و خیبر است[۴].
فدک هم مال این دوره است. پس از خیبر است که فقر را ریشه کن کرد. انواع اقطاع بخشی پیامبر(ص) از اول تا بعد از خیبر را باید دید. از خانه دادن و بازار دادن به اصحاب تا بخشش معادن و زمین ها به اصحاب تا اختصاص محصولات برخی از این باغها به عده ای دیگر و…[۵]. بعد از اصحاب، فدک هم به فاطمه(س) رسید. فرزند و داماد در جنگ و رسالتها پیشتاز ودر غنائم آخر صف بودند.
تازه این زمین حاصلخیز، وضع ظاهری زندگی فاطمه(س) را تغییر نداد.کوخ او کاخ و پنت هاوس نشد باز همه اش انفاق می شد و در راه خدا مصرف می شد…
- معنای حدیث: المرءُ یُحفَظُ فی وُلده
وقتی حضرت در احتجاج با مخالفین به این حدیث رسول الله احتجاج کرد[۶]؛ دقیقا ضد آقازادگی ازش اراده کرد. نفرمود: فرزند(هرچه باشد) ذیل و ظل نام و احترام پدر حفظ میشود -که بشود تئوری آقازادگی- بلکه فرمود: پدر در فرزندان نیکو حفظ میشود. یعنی راه او در فرزندان صالح اش می ماند و از این حیث احترام آن احترام پدر است. نه امتیازات مادی و …
امام حسین(ع) در احتجاج با نافع بن ازرق خوارجی همین معنا از آیه(اما الجدار فکان لغلامین یتیمین…) اراده کرد. پرسید: آن پدر و فرزندان برترند یا پیامبر و فاطمه(س)؟!
نافع گفت: پیامبر و فاطمه!
فرمود: اما حرمت آنها را نپاییدید تا آنجا که ما را کافر دانستید[۷]!
یعنی بجای اینکه راه گنج پیامبر -که توحید و اسلام اوست- را در ما ببینید و حفظ کنید تازه مارا نسبت کفر دادید!
- نمو و نمای آقازادگان:
رانت و امتیاز و انحصاراتی که در پوشش فامیل شان بدست آورده اند حالا بروز و ظهور می یابد. مانور تجمل و به رخ کشیدن و تفاخرشان در جامعه نمود می یابد. کم کم همدیگر را پیدا و یک خورده فرهنگ ساخته نیم طبقه میشوند!
بین نفی و اثباتها در تعداد خارج نشین شان و میزان ثروتشان در بانکهای خارجی، اصل تبرّج مجازی بعضی شان که قابل حاشا نیست!
- در ادبیات امیرالمومنین(ع):
علی(ع) این مرحله را “تطاول” می نامد.
آن استئثار و ویژه خواری به تطاول و گردن فرازی و تفاخر می کشد[۸].
تطاول ضد خضوع است [۹]تبختر و خیلاء و خود بزرگ بینی است. - حرام است: رسول الله فرمود: کسی که بر فقیر بغی کند یا تطاول بورزد و تحقیرش کند خداوند در قیامت بشکل مورچه انسان نما تحقیرش کرده داخل در آتشش می کند[۱۰].
امام سجاد(ع) الذنوب التی تُنزِلُ النقَم را التطاول علی الناس معرفی کرد[۱۱]. - در فتوا:
رهبر انقلاب به مسئولان دولتی:”یک وقت هست که ما در زندگی شخصی خود مثلا حرکت اشراف گونه ای داریم بین خودمان و خدا که اگر حرام باشد، حرام است.اگر مکروه باشد، مکروه است.اگر مباح باشد، مباح است.اما یک وقت هست که ما جلوی چشم مردم یک #مانور_اشرافیگری می دهیم این دیگر مباح و مکروه ندارد، همه اش حرام است.(۸شهریور۸۴)
در کلمات فقهاء گذشته بیشتر بوده:
“صرف مال در خوردنی ها و نوشیدنی ها ولباسهایی که غیر لایق به حال است به گونه ای که براو عرفا و غالبا عیب گرفته شود حرام است(وموجب سفه است[۱۲]).
در حاشیه حرمت استعمال ظروف طلا و نقره برخی فقهاء افزوده اند:”تزیین مجالس با طلا و نقره اولویت در تحریم دارد چون خیلاء و تفاخرش و همچنین شکستن دل فقرا بیشتر است[۱۳]“. - راه حل:
امیر المومنین فرمود:”فاحسِم مادّه اولئک بقطع اسباب تلک الاحوال[۱۴]“.
ریشه کنی آقازادگی(بطانه) به این است که اسباب این احوال(استئثار/ تطاول) کنده شود.
قطع اسباب تطاول و مانور تجمل و تفاخر آقازادگان چیست؟!
منع از تصرف در اموال شدن و مسدود کردن حساب هایشان!
این یک حکم شرعی است و درادامه کلماتی از فقهاء که نقل شد وجود دارد.
حضرت امیر(ع) با داماد خود (عبدالله بن جعفر، شوهر زینب کبری) چنین کرد! او اولین متولد اسلام در حبشه و فرزند شهید ممتاز جعفر طیار و داماد امیرالمومنین است اما نوشته اند: امام اراده کرد بخاطر تبذیرها حکم حجر(منع از تصرف در اموال) براو جاری کند…[۱۵] . - پس برخورد قضایی با مسدود کردن دارایی ها بخاطراین تبرّج ها و تفاخرها یک حکم اسلامی است که باید مطالبه شود.
- فاطمه و ناآقازادگی این مرحله:
با عایشه دختر طلحه مقایسه اش کنید:
دختر طلحه، نوه خلیفه اول است و عایشه همسر پیامبر خاله اش؛ سالی ۱۰هزار دینار پول توجیبی از پدر متنفذش می گیرد. جلوه فروشی هایش در تاریخ معروف است و مرزهای حجاب و عفاف را جابجا می کند یک سلبریتی پرلایک در آن زمان است…
اما فاطمه(س) شوهرش از غنائم برایش گردن بند طلایی خریده بود پیامبر(ص) وقتی گردنش دید فرمود: “تورا مغرور نکند که مردم بگویند دختر محمد(ص) هستی اما لباس جبابره برتن داشته باشی؟!” حضرت گردنبد را کند و فروخت و با پولش برده خرید و آزاد کرد تا پدرش خوشحال شد [۱۶]
امیر(ع) وقتی برای عید قربان گردن بند عاریه ای بیت المال گردن دخترش دید متولی بیت المال را خائن خواند! وقتی گفت عاریه مضمونه است(یعنی مقابلش ضمان گرفته) فرمود: اگر غیر از این بود اولین زن هاشمی بود که دستش را بخاطر دزدی قطع می کردم! در مقابل توجیه دخترش محکم ایستاد:”دختر علی! زیر حرف حق در نرو! آیا همه زنان مهاجر می توانند اینگونه خود را برای عید زینت کنند[۱۷]؟!”
- امارت و نفوذ سیاسی اقتصادی آقازادگان:
در مرحله دوم پدیده آقازادگی، از تجمل و تبرّج و خورده فرهنگ بودن، به مرور به اجتماعی شدن می انجامد. همانها که در بدو امر هنجارشکنی ها و مانور تجمل های آقازادگی را فحش می دادند، آرام آرام آنرا می پذیرند! وقتی تفریحاتی خاص، موسیقی و اطواری خاص را تبلیغ می کنند و مرزهای ارزش را جابجا می کنند، کم کم مورد پذیرش بخشی از جوانان میشوند!
*مصیبت وقتی است که “آقازادگی” در عرف اجتماعی، شأنی می شود! حالا برخی از آنچه تا دیروز زننده بود مطابق با شأنشان قلمداد میشود! از اینجا به بعد ولخرجی ها و مانور تجمل ها لایق به حالشان شده، نمی توان حکم به تبذیر و سفه اینان کرد و آنها را شرعا منع از تصرف در مالشان کرد!(دقت کنید)
در این مرحله آنها از متنفذین در مجاری سیاسی و اقتصادی و قضایی شده اند و امارت و حکمرانی شان شروع شده است.
- هشدار!
دهه پنجم و ششم انقلاب محمدی(ع) دهه نزاع آقازادگی و امارت و نفوذ آنها شد و ما هم اگر از دو مرحله اول آقازادگی جلوگیری نکنیم دچار خواهیم شد! - عاشورا، محصول مناسبات آقازادگی!
آقازادگان دهه پنجم چند دسته شدند:
- میانه رو ها: عبدالله بن عمر، عبدالرحمن بن ابوبکر، دختر عبدالرحمن عوف: اینها همه سیدالشهدا را دعوت به سازش می کردند.
- مخالفین اموی اما خود مدعی: عبدالله بن زبیر!
یک آقازاده تمام است. نوه ابوبکر است عایشه خاله اش و پسر زبیر! اما رقیب امام است و حجاز را از یاری امام بازداشته به سمت خود می کشد.
طرفداران اموی: عمر سعد پسر سعد ابی وقاص یک آقازاده متنفذ و تمام. وارث افتخارات گینسی پدر است: اولین کسی که در همان دوران دعوت مخفی با مشرکین سر نماز درگیر شد! اولین تیر را سعد در اولین سریه اسلام به مشرکین پرتاب کرد(حالا پسرش صبح عاشورا اولین تیر را به خیمه حسین!). سعد بنیانگذار کوفه است و حالا پسرش فرمانده سپاه کوفه علیه دردانه رسول خدا(ص)!
می بینید عاشورا چگونه حاصل ائتلافها و اختلافهای آقازادگان صدر اسلام می شود؟!
قبل از عاشورا ابوبرده آقازاده ی ابوموسی اشعری علیه حجر بن عدی(از آزادگان و حق طلبان) طومار جمع کرد. او را ضد وحدت و کناره گیر از جماعت و فتنه گر خواند! دو آقازاده طلحه، یک آقازاده زبیر، آقازاده سعد(عمرسعد) امضاء کردند و معاویه حجر و یارانش را کشت!
این یعنی حکمرانی و امارت آقازادگان! یا علناً والی و قاضی میشوند یا والیان و قاضیان به میل آنها حکم می رانند!
- این مرحله در ادبیات معصومین:
“اماره الصبیان” تعبیری برای این مرحله است. روایات نکوهش اماره الصبیان برای آن زمان و آخر الزمان نقل شده است. مثلا سلمان از امیرالمومنین روایت می کند:”قائم ظهور نمی کند تا وقتی که امور(حکمرانی) دست صبیان(بچه ها) بیافتد[۱۸]…”.
اول فکر می کنی بچه به لحاظ سنی منظور است! ولی مگر چند کودک -بخصوص در آخر الزمان- ولیعهد و… می شوند؟!
کلام امیر(ع) با بیان ابوذر به عثمان معنا میشود که گفت:”یستعمل الصبیان(بچه ها را به کار گرفته)، اقوام و خویشان را جاداده و فرزند طلقای فتح مکه را به خود نزدیک کرده است[۱۹]”
واضح در دستگاه سیاسی و حکمرانی عثمان، “بچه” به معنای سنّی نبود. به قرینه سخنان بعد واضح میشود منظور آقازادگان اموی است.
خویشاوند سالاری و آقازاده گزینی، بحران مشروعیت در پی دارد:
جناب حمیری در قرب الاسناد روایت می کند که وقتی حضرت امیر(ع) اسبها را برای جمل به صف کرد، اهالی بصره(که بیعت شکسته و در صف مقابل بودند) را خطاب کرد: “آیا جوْری در حکم از من سر زده؟! ” گفتند: نه!
فرمود: “آیا در تقسیم بیت المال حیف و ستمی کرده ام؟!” گفتند: نه!
فرمود:”فَرَغبَه فی دنیا اَخَذ تُها لی و لِاَهلِ بَیتی دونکم فَنَقِمتُم عَلَیَّ فَنَکَثتُم بیعَتی؟! : پس آیا رغبت در دنیا (حکومت) پیدا کردم و آنرا برای خودم و خویشانم برداشتم بدون شما؛ که از من انتقام گرفتید و بیعتم را شکستید[۲۰]؟!…
اگر هیچ یک از این موارد مجوز بیعت شکنی نیست، پس چرا حضرت دارد از آنها اقرار می گیرد؟! معلوم است مثلا با خویشاوند سالاری و طرد دیگران والی مشروعیتش زائل شده، بیعت شکنی جایز می شود که حضرت چنین می گوید(دقت کنید)
چنانچه در مورد عثمان و تبارگزینی اش اتفاق افتاد و مردم بیعت شکستند…
- خویشاوند سالاری و آقازاده گزینی حرام است!
در کتاب الکافی روایت صحیح السندی از امام صادق(ع) نقل شده که:”عده ای از بنی هاشم نزد رسول خدا(ص) آمدند و از ایشان درخواست کردند در جمع آوری زکات حیوانات(گوسفند و گاو و شتر) آنها را بکار گیرد.”وقالوا لنا هذا السهم الذی جعله الله للعاملین علیها فنحن اولی به!” گفتند آن سهمی که خداوند برای عاملین و کارگزاران زکات داده، برای ما. ما نسبت به دیگران اولویت داریم!
زرنگی را می بینید؟! یعنی چون خویشان تو ایم، لابد مورد اعتمادتریم پس اولویت داریم. آنوقت هم خمس (که سهم بنی هاشم است) مالشان میشود و هم سهمی از زکات(که برشان حرام است) برایشان میشود بعنوان عامل و کارگزار نه فقیر و مستحق!
پیامبر درجواب فرمود:”فرزندان عبدالمطلب بدانید زکات بر من و برشما حرام است[۲۱]…”
پیامبر زیر بار نرفت عاملیت و کارگزاری زکات را هم به خویشان دهد تا حتی از طریق عمل و اجرت سهم ببرند!
فقهای شیعه هم فتوا داده اند حتی بدین شکل هم سادات و بنی هاشم سهم نبرند و عامل زکات نشوند[۲۲].
- آیا استاندار و وزیر در کنار سمتش، کار تجاری و بازرگانی داشته باشد، جایز است؟!
بدتر جاییکه تعارض منافع است. مثلا مدیران ارشدی از آموزش و پرورش، خود مدارس پولی با شهریه بسیار داشته باشند، و همین ها هم برای خصوصی شدن یا دولتی ماندن مدارس تصمیم بگیرند!
گروهی از پزشکان، سهمیه ورود به رشته پزشکی را معلوم کنند تا بازارشان خراب نشود!
مثل این موارد که به طریق اولویت باید حرام باشد!
* پیشگیری از مرحله سوم آقازادگی به این است که قانونی آقازاده گزینی، ولایتعهدی و… را منع کند و به شدت از آن مراقبت شود.
مطلب مرتبط: جوانگرایی؛ امان از اماره الصبیان
[۱] نامه۵۳ نهج البلاغه
[۲] همان
[۳] البرهان ج۳ص۶۰۳
[۴] ر.ک: نخبه البیان فی تفضیل سیده النسوان
[۵] اقطاع انواعی دارد:دُوَر، معدن، طُعمه،استغلال و…همچنین نحوه مالکیت در آن ریزه کاری های دقیقی داردکه در جای دیگر باید به تفصیل بدانها پرداخت.
[۶] الاحتجاج ج۱ص۱۰۳
[۷] تفسیر العیاشی ج۲ص۳۳۸
[۸] نهج البلاغه نامه۵۳
[۹] روایت جنود عقل و جهل
[۱۰] ثواب الاعمال ص۲۸۴
[۱۱] معانی الاخبار ص۲۷۰
[۱۲] مفتاح الکرامه ج۱۶ ص۱۲۹
[۱۳] ذکری ج۱ ص۱۴۶
[۱۴] نهج البلاغه نامه۵۳
[۱۵] شرح ابن ابی الحدید ج۱ ص۵۳ / بحار از او ج۴۰ص۹۱/ سفینهالبحار ج۶ص۴۷
البته صاحب دعائم الاسلام حکم حجر عبدالله را بخاطر خرید شوره زاری به ۶۰هزار درهم آورده در روایتی درخواست حکم از علی(ع) به عثمان ودر روایتی برعکس( منابع فقه شیعه ج۲۳ص۸۴۷)
[۱۶] عیون اخبار الرضا ج۲ص۴۵
[۱۷] تهذیب الاحکام ج۱۰ص۱۵۲
[۱۸] بحار الانوار ج۵۲ص۲۷۵
[۱۹] مکاتیب الائمه ج۱ص۴۶
[۲۰] قرب الاسناد ص۹۶
[۲۱] الکافی ج۴ص۵۸
[۲۲] نهایه الاحکام ج۲ص۲۰۰: لایجوز ان یکون الهاشمی عاملا فی الصدقات مع تمکنه من الاخماس و غیرها/ وهم ریاض المسائل ج۵ص۱۶۸و۱۶۹