توازنِ صدای حقّ و تکلیف در قبال زنان
نکتهٔ اصلی در قبال زنان، تقدّم «سیاست» – به معنای حقوقِ اساسی، نه تحلیلِ سیاسی و جناحبازی – بر «تربیت» است. برخلاف عدهای که میگویند اول تربیت کنیم بعد حق سیاسی بدهیم، امام (ره) به تبعیت از امیرالمؤمنین (ع) میگوید: «حق سیاسی را بده، بعد تربیت کن». «ورژن انقلاب اسلامی» نیز همین بود. امام (ره) از دوران پهلوی یک جامعهٔ عفیف تحویل نگرفت؛ جامعهای که جشن هنر و کازینوها را تجربه کرده بود. ایشان در مواجهه با چنین جامعهای، از یک «آلترناتیو» استفاده کرد و یک ماه پس از انقلاب فرمود: «زنها گمان نکنند که این مقامِ زن است که باید بزککرده بیرون برود با سرِ باز و لخت! این مقامِ زن نیست؛ این عروسکبازی است نه زن. زن باید شجاع باشد؛ زن باید در مقدّراتِ اساسیِ مملکت دخالت بکند. زن آدمساز است؛ زن مربّیِ انسان است.» یعنی امام «دخالتدادنِ زن در مقدّراتِ سیاسیاش را با بزککردنش طاق زد» و این اصلیترین عنصری بود که زن مسلمان را باحجاب کرد.
این راهبرد ریشه در سیرهٔ پیامبر (ص) دارد. آیهٔ دوازده سورهٔ ممتحنه، که مربوط به بیعت زنان است: «یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِذَا جَاءَکَ الْمُؤْمِنَاتُ یُبَایِعْنَکَ… وَ لَا یَعْصِینَکَ فِی مَعْرُوفٍ فَبَایِعْهُنَّ»؛ بر مواردی چون پرهیز از شرک، فحشا، دزدی و سقط جنین تأکید دارد. مرحوم شیخ طوسی در «التبیان» این بیعت را مانند بیعت مردان در جنگ، یعنی یک «بیعت سیاسیِ مکرّر»، میداند نه صرفاً پذیرش اسلام. در انتهای آیه، عبارت «لَا یَعْصِینَکَ فِی مَعْرُوفٍ» (در کار نیک از تو نافرمانی نکنند) آمده که مانند یک «…» است و پیامبر (ص) آن را بر اساس تفاهمِ اجتماعی با موارد روز پُر میکرده است؛ مواردی مانند «شیوهٔ عزاداری» یا پرهیز از «تبرّج» و «خلوت با نامحرم». این راهبریِ فعالانهٔ جامعه است.
امروز ما با دو «دیگری» جدّی مواجهیم:
- جریان ارتجاعی: این جریان که از دورهٔ پس از پیامبر (ص) آغاز شد، نگاهی سختگیرانه به زن داشت. چنانکه روایات نشان میدهد برخی صحابه رویهای سختگیرانه در قبال زنان داشتند که با سیرهٔ پیامبر (ص) متفاوت بود؛ رویههایی که موجب «اجحاف در دین» و سختگیری بر زنان میشد. شهید مطهری (ره) میگوید این «روح» در جامعهٔ متشرّعین سرایت کرد تا جایی که «نام» زنانشان هم جزو «عورت» شد و کلماتی چون «ضعیفه» و «متعلّقه» رواج یافت. این خطّ فکری، اگرچه دیگر نمیتواند زن را به خانه بازگرداند، اما نمایی بسیار منفی از «حقوق زن» ارائه میدهد و با دیگر چهرههای دینی «همسو» تلقّی میشود.
- جریان تجدّدی: این جریان نیز با تعریف «نقشهای ساختگی (فیک)» برای زن در جامعهٔ مدرن، برای شخصیت معنوی او مخاطرهآمیز است.
راهحلّ اصلی در برابر این دو جریان، نه صرفاً «آگاهیبخشی»، بلکه «رعایت حقوق اساسی و تصحیح ساختارها» است. برای این امر، رعایت «تقدم رُتبی» ضروری است؛ قاعده این است: اول «بِأَیِّ ذَنبٍ قُتِلَتْ» را بگو، بعد بگو «تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّهِ» نکن. تا زمانی که مفاهمه و توازنِ صدایِ حق و تکلیف در قبالِ زنان صورت نگیرد، این قفلها باز نمیشود.
برای بازکردنِ این قفلها، باید به سراغ «ولایت طرفینی» رفت؛ وقتی رابطه قطع و بسته شده، نصیحت کارگر نیست (النَّصِیحَهُ خَشِنَهٌ). باید این حق برای زنان نیز فراهم باشد که حاکمان را نهی از منکر کنند. مثلاً زنی که قرار است بهخاطر بیحجابی جریمه شود، اگر سابقهٔ نهی از منکرِ یک مسئول را داشته باشد، در مجازاتش تخفیف داده شود. پیامِ این کار این است که رابطه «دوطرفه» است. این حرکت میتواند از این برساختِ غلط که «یک طبقه همیشه محکوماند و یک طبقه همیشه نهی میکنند»، عبور کرده و راه را باز نماید
محسن قنبریان | ۴ آبان ۱۴۰۴
جلسه سوم از درسگفتار مذاکرات قانون اساسی | اصل ۲۱: حقوق زن | مدرسه مروی تهران
دانلود درسگفتار «مذاکرات قانون اساسی» | “دانلود از پیوند کمکی“
بیشتر بدانید: