ما هیچ یک “دین زاده” و “عرش مُولد” و “آسمانی سرشت” نیستیم. فرزند خاکیم و به طبیعت و شهواتش نزدیکتر از آسمانِ روح و امریم!
انتسابمان در خارج به دین، چهره ای دیگر برایمان می سازد که گاه درون مان از آن فاصله دارد!
هرچه انتسابمان به دین بیشتر شود ممکن است این فاصله بیشتر شود (جز آنها که واقعا خود را ساخته و “کلمه تقوا” شده باشند)!
کمتر برای این تضاد و دوگانگی و “نفاق اخلاقی”، به خدا پناه برده و سرش مناجات کرده ایم.
اما این “کعبه زاده” و “مُحدق عرش الهی” -یعنی علی(ع)- است که در حکمت ۲۷۶ نهج البلاغه چنین استعاذه می کند:
اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنْ أَنْ تُحَسِّنَ فِی لَامِعَهِ الْعُیُونِ عَلَانِیَتِی وَ تُقَبِّحَ فِیمَا أُبْطِنُ لَکَ سَرِیرَتِی، مُحَافِظاً عَلَى رِثَاءِ النَّاسِ مِنْ نَفْسِی بِجَمِیعِ مَا أَنْتَ مُطَّلِعٌ عَلَیْهِ مِنِّی، فَأُبْدِیَ لِلنَّاسِ حُسْنَ ظَاهِرِی وَ أُفْضِیَ إِلَیْکَ بِسُوءِ عَمَلِی، تَقَرُّباً إِلَى عِبَادِکَ وَ تَبَاعُداً مِنْ مَرْضَاتِک:
خدایا به تو پناه مى برم که ظاهر من در برابر دیده ها نیکو، و درونم در آنچه که از تو پنهان مى دارم، زشت باشد؛ و بخواهم با اعمال و رفتارى که تو از آن آگاهى، توجّه مردم را به خود جلب نمایم، و چهره ظاهرم را زیبا نشان داده با اعمال نادرستى که درونم را زشت کرده به سوى تو آیم، تا به بندگانت نزدیک، و از خشنودى تو دور گردم.