دو روز از فرمایشات مهم حضرت آقا درباره زنان و خانواده میگذرد و تقریباً نتیجهاش در رشد همگرایی جامعه حزبالهی تا جایی که برای بنده مشهود است، تقریباً هیچ است!
همه کسانی که از قبل موضعی دارند، جملاتی از حضرت آقا را گزینش کردهاند و بر درستی دیدگاه خود با تأکید بر «فصل الخطاب بودن کلام رهبری» اصرار میورزند!
تقریباً گفتگویی شکل نمیگیرد و رفت و برگشتها، بیشتر شبیه «بیانیههای سیاسی پی در پی» است تا «گفت و شنودی فرهنگی»!
کسی را ندیدهام که با فرمایشات حضرت آقا تکان قابل توجهی خورده باشد، کأنه آنچه در پوشش گفتگو انجام میدهیم را بیشتر ابزاری برای ابراز و تحمیل دیدگاه خود میدانیم، تا مجالی برای تأمل و شنیدن و آموختن!
ایده گفتمان انقلاب اسلامی در برخورد با حجاب را میتوان در موارد زیر خلاصه کرد؛
این ایده مرزهای روشنی با جریان توسعهخواه، مدیران التقاطی و جریان تحجر دینی دارد و در ذیل انگاره پیشرفت قابل صورتبندی است:
بیتردید اهمال نسبت به بیحجابی، اشتباهی جبرانناپذیر است.
هیچ توجیهی در به تعویق انداختن توجه و حساسیت نسبت به مقوله حجاب، پذیرفتنی نیست.
باید حاکمیت در مسئله حجاب، مورد مطالبه و امر به معروف ونهی از منکر قرار گیرد.
در برخورد با پدیده بیحجابی، «تمرکز بر برخورد انتظامی و قضایی» ایدهای متحجرانه است.
مهمترین عامل رشد بیحجابی، تحقق پروتکلهای ایده توسعه غربی در کشور، توسط جریان مدیران التقاطی و در میانهی چُرت خرگوشی جریان متحجر است.
برخورد انتظامی و قضایی با بیحجابی حتما باید در جای خود مورد تأکید قرار گیرد.
امر به معروف و نهی از منکر درباره حجاب، نباید منجر به نفرت آفرینی و برچسب زنی ضد انقلابی و ضد دینی به بیحجابان شود.
ایده گفتمان انقلاب اسلامی درباره بیحجابی را میتوان در میان این سلب و ایجابها بهتر فهم کرد:
- در این ایده، اینگونه نیست که بیحجابی را باید پذیرفت و با آن کوتاه آمد؛ هرگز!
بلکه بدان معناست که در برخورد با بیحجاب، نباید نقطه برخورد را فقط نکته آشکار و هویدای آن در خیابان قرار داد. - در این ایده، اینگونه نیست که بیحجابی اهمیت ندارد و باید مواجهه با آن را به بعد موکول کرد؛ هرگز!
بلکه بدان معناست که ما با مجموعهای از منکرها مواجه هستیم که بنا به فرمایش رهبری مسئله بیحجابی به صورت مستقیم در رأس آنها نیست. از امروز باید مبارزه با بیحجابی را با شدت و حدّت ادامه دهیم، ولی در ضمن یک منظومه و نظام امربه معروفها و نهی از منکرها که در آنها رعایت اولویتها شده باشد. بیحجابی، پیوست فرهنگی فرآیند توسعه مدرن است که متأسفانه آگاهی و به تبع آن، حساسیتِ جریان دینی به علت وجود سه دیگری گفتمان انقلاب اسلامی (جریان غربگرایی، مدیران التقاطی و تحجر دینی) درباره آن کم است. - در این ایده، اینگونه نیست که حاکمیت، وظیفهای در قبال بیحجاب ندارد؛ هرگز!
بلکه بدان معناست که از حاکمیت باید مطالبه حساسیت به مقوله حجاب داشته باشیم و از او بخواهیم که از یک بام و دو هوای خواستن و نخواستن رشد فرهنگی و از جمله حجاب بیرون بیاید. باید به او بفهمانیم که مطالبه ما فقط بر روی برخورد انتظامی و قضایی با حجاب نیست، بلکه حاکمیت باید در وهلهی اول، همه تصمیمات غلطش را در عرصههای سیاسی، فرهنگی و اقتصادی که بر مقوله «فرهنگ اسلامی ـ ایرانی» و از جمله «حجاب زنان» تأثیرات منفی میگذارد، متوقف کندو از دوگانه «سیاستزدگی در شعار» و «سیاستزدایی در عمل» دست بردارد که نتیجه آن چیزی نبوده است تاکنون جز «هویتزدایی انقلابی»؛ و البته به میزان شدت و جدیتش در این کار، برخورد انتظامی و قضایی را در دستور خود قرار دهد. (تقدم دولتسازی بر جامعهسازی) - در این ایده، اینگونه نیست که باید امر به معروف زبانی و همگانی را از دستور کار خارج کرد؛ هرگز!
بلکه بدان معناست که در برخورد با بیحجابی، خط قرمز امر به معروف و نهی از منکر عمومی این است که نباید «نفرتآفرینی» کند و دلها را از هم دورتر نماید؛ نباید با برچسب «ضد انقلابی» و «ضد دینی» همراه باشد؛ نباید به گسست اجتماعی بینجامد؛ نباید اولویتها نادیده انگاشته شود؛ باید از منظر برادری و رحمت باشد؛ باید دلسوزانه و متعهدانه باشد؛ باید به دور از عصبانیت و خشم باشد. باید متوجه بود که مقوله بیحجابی هرچه باشد، بیش از هرچیز درمانش منوط بر «هویتزایی انقلابی»است که هم میتواند حاوی عنصر جهت است و هم امکان کنش و تأثیر اجتماعی را فراهم میکند و هم بستری است برای رشد عقلانیت و آگاهی….