امام رضا(ع) را مأمون عباسی هم در کاخ مجلل قرار داد و برایش تخت و سریر بناگذاشت (الکافی ج۶ص۵۱۷)!
برنامههای مناظره با علماء ادیان و فرَق هم مکرر از تالارهای آن به عالم مخابره شد (الاحتجاج)!
وزیر اعظم خود (فضلبنسهل) را هم برای دریافت نسخه کامل اسلام (محض الاسلام) نزد حضرت میفرستاد و رساله اسلام ناب نگارش میشد! (تحف العقول)
اما “متشیّع” شدن او را “تشیع” نخواندیم و تظاهر دیدیم. به تعبیر قدسی، “عفریت مستکبر” خطابش کردیم (حدیث لوح)؛ که “در عمل” راه خود را میرفت و قدسیت امام را روکش خود میخواست!
امام رضا(ع) نیز در این امپراطوری جور، “زهد ورزید” و “به شرط عدم مداخله در امور”، به اجبار ولایتعهدی را پذیرفت!
به همان “گفتنها” و “چند مجلس روضه” بسنده کرد و در امور مملکتداری دخالتی نکرد! (گاهی تذکری داد)
سهم آن امام حکیم در آن “غربتِ امامْ شاه پنداری” و پروتکلهای تشریفاتی، سم دربار و تسلی زنان مومن نوغان با گلافشانی بر تابوتش بود که “تلّ گلها” را موجب شد!
از آن “عفریت مستکبر” تا “حضرت روح الله”(ره) فاصله از زمین تا سهاست.
امام رضا(ع) به این حکمت علوی پایبند بوده که: «الزهد فی ولایه الظالم بقدر الرغبه فی ولایه العادل»: زهدورزی در[مناصب] حکومت ظالم باید به اندازه رغبت در حکومت عادل باشد(غررالحکم).
او برای تحقق ولایتی که ائمه طاهرین برای فقیهان شیعه جعل کردهاند؛ “راغب” است. اگر نظرش را بخواهیم در ریز و درشت حکومت ولایت فقیه “ورود” میکند و اصلا آن همه دُرهای گرانبها در آن “گفتنها” برای اجرا و بکارگیری در “این دولتها” بود نه برای مأمونها!
حق امام رضا(ع) بر حکومت عادل، یک حرم مجلل و ضریح مرصع و تلِ گلها در ولادت و شهادت نیست. “تحقق وعدههای” ائمه شیعه در عدل و داد، حق او برحکومت عادل است.
فرمود: “ما خاندانی هستیم که همچون پیامبر(ص) وعده خود را وام و دیْن میدانیم”(تحف العقول ص۴۴۶).
انقلاب اسلامی برای ادای این دیْن آمده نه صرفا تکرار زنان نوغان و تشریفات حرم و باز گفتنها و رساله نویسیها!
پ.ن: رهبرانقلاب اسلامی درباره وضعیت عدالت:
- مطلقا راضی کننده نیست(۹۰/۲/۲۷)
- دچار عقب ماندگی هستیم(۹۶/۱۱/۲۶)
- نمره خوبی نداریم(۹۹/۳/۷)
- جبران عقب ماندگی نیازمند همت زنان و مردان مومن انقلابی است(۹۶/۱۱/۲۹)
* مطالب مرتبط:
محسن قنبریان
۹۹/۴/۱۱