برای اهواز کدامیک بهتر است؟!

اول دو آمار:
۱٫ اهواز هفتمین کلانشهر اما ظاهرا دومین حاشیه نشین کشور است. ۳۵% جمعیت کل شهر حاشیه نشین اند و ۱۷منطقه محروم و حاشیه نشین دارد!
بحسب پیمایش های منتشره تا سال ۹۰ برای نمونه در مناطق آل صافی: ۸۹/۱%، در عین دو ۹۳% و در زوویه ۴۸/۶% خانوارها درآمدی کمتر از ۲۰۰هزار تومان دارند! برخی از همین مناطق ۷۶/۹% خانوارها بین ۱۰تا۱۰۰هزارتومان درماه داشته اند!!!
سرجمع ۹۳/۱% جامعه آماری این مناطق وضع بد اقتصادی و بیکاری مفرط دارند!(۱)
۲٫ به حسب یکی از پیمایش های منتشره جامعه شناسی: رتبه اقبال به دین در اهواز بین مراکز سایر استانها، ۲۳ است! یعنی دو مرکز استان (تهران و رشت) از آن پایین ترند!
برعکس میزان رشد سکولاریزم بیشتر و رتبه ۲بین مراکز استان را دارد و هم رتبه با تهران است.(۲)
البته خلوص دینی متدینانش بر هیچ کس پوشیده نیست بیشترین و بهترین شهیدان و مجاهدان در همین جاست. برخی ابتکارات فرهنگی و مذهبی اش الگوی کشوری شده و دهها مفاخره دیگر دارد.
حتی اگر به تورهای گردآوری علوم اجتماعی بدبین هم باشیم باز این آمار هشدار دهنده است. عجیب اینکه بین دو پیمایش نسبت مستقیم است ائمه مان فرموده بودند: لکاد الفقر أن یکون کفرا (فقر نزدیک است به کفر بیانجامد).

?دو راه پیش روی خواص و زعماء:
۱٫ راه اول این است که نخبگان آنجا بخصوص زعماء و علماء همه توان خویش را صرف این محرومیت زدائی مفرط کنند. بر عهد “أن لایقاروا علی کظه ظالم و سغب مظلوم” وفادار بمانند.(=ساخت و پاختی بر سر گرسنگی مظلوم و سیری ظالم نکنند) و بر هرچیز مقدمش دارند. وقتی مرکز استانش چنین است تکلیف روستاهای آبادان و شادگان و… معلوم است.
#سیاستهای_قناعتی در پیش گیرند و هر خرج و برج اضافی را -حتی حلال-بر خود ممنوع کنند تا اقلا فقرا را تسکین دهد چه که امام علی(ع) آنرا بر اینان واجب کرده است(الکافی/کتاب الحجه/سیره امیرالمومنین).
پس از سلوک زاهدانه خود و تنگ گرفتن بر نزدیکان خویش پی فقر و نداری مردم بیافتند تا به آنجا نیانجامد که (برای نمونه:) ۸۰۰هزار هکتار اراضی تخصیص یافته برای محرومان مصوب رهبر معظم انقلاب در سال ۷۵ تاکنون روز به روز از مقدار آن کاسته و دست آخر هم بعد ۲۷سال اجرایی نشده باشد!

۲٫ راه دوم هم این است که عالمان آنجا مشی متعارف علمائی را طی کنند. درس خارج فقهی برپا کنند و زمینه تلمذ حضوری و مجازی شاگردان را فراهم نمایند. با تکثیر مدارس علمیه در ایران و عراق مقدمات مرجعیت خود را فراهم کنند. سایت پاسخگویی به استفتائات و سایر لوازم را تدارک نمایند. یا مثل برخی بزرگان تهران که پس از انقلاب سراغ تاسیس دانشگاههای اسلامی رفتند، امتیاز دانشگاه بگیرند و از جهان اسلام دانشجو جذب کنند. یا مثل برخی مراجع و مجتهدین قم و… شبکه پرخرج ماهواره ای برای ترویج مذهب راه اندازی کنند و…
و معلوم است هریک از اینها چه هزینه و پیگیری ای لازم دارد.
نمی دانم شاید احیاء مرجعیت در این خطه پس از مرحوم بهبهانی و… هم افتخاری باشد. افزودن مرجع یا مراجعی طرفدار انقلاب در جنوب ایران و عراق با وجود چهره های علمی- انقلابی و مقبولی مثل آیات هاشمی شاهرودی و سید کاظم حائری(هردو از شاگردان شهید صدر) باز جا داشته باشد!
طبعا از مشکلات مردم هم حرف و گاه نهیب هم می زنند و دستشان برسد برای آب کارون یا ریزگردها از نمود یا نمادی دریغ ندارند.

? شما فکر می کنید خدا و امام زمان(ع) به کدام راه و روش راضی ترند؟!
آیا آمارهای یاد شده مطالبه اولویت طریق اول و تعدیل طریق دوم ندارد؟

پاورقی:
۱)تفصیل را در مقاله ی ابعاد اقتصادی حاشیه نشینی در اهواز ارائه شده در چهارمین کنفرانس برنامه ریزی و مدیریت شهری ۲۰ و ۲۱ اردیبهشت ۹۱در مشهد ببینید.
۲)تفصیل را در مجله جامعه شناسی کاربردی سال ۲۶شماره پیاپی۵۸ شماره دوم تابستان ۹۴ببینید.

محسن قنبریان
۹۷/۴/۳۰

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *