سخنرانی/ کارکرد حلقه‌های میانی در سیره اهل بیت

مروری بر سخنرانی شب اول ایام آخر صفر

حجت الاسلام والمســلمین قنبریان
شنبه دهم شهریور ۱۴۰۳ حسینیه هنر

  • چرا این بحث؟
  • دو مفهوم: نقیب و عریف
  • در لغت، قرآن و روایات و تاریخ
  • در اصطلاح نظام امامت
  • نقیب اخص از ربیون
  • ۱۲نقیب دوره نهضت محمدی(ص)
  • دو ویژگی مهم در ابتکار رسول الله:
    ۱٫ الگوی عقبه در مقابل دار الندوه
    ۲٫ پیشنهاد نقباء توسط خود مومنان (اَخرجوا الیَّ منکم اثنی عشر نقیباً)
  • برخی نقباء آخر کار عاقبت به خیر هم نشدند! (اُسید بن خُضیر)

دانلود «کارکرد حلقه‌های میانی در سیره اهل بیت» | “دانلود از پیوند کمکی

  • تاسیسات تازه پیامبر(ص) و ارتقاء نهادهای سابق
  • ۱۲ نقیب برای بعثت چه کردند؟
  • دو رکن اصلی نهضت محمدی:
  • ۱- کلمه توحید
  • – آیه۱۰۸ انبیاء چه می گوید؟
  • ۲- توحید کلمه
  • پیوند اجتماعی براساس ایمان به خدا و توحید
  • – پیوند های غیر از این (مثل خونی و تعصب قبیلگی) موطن ستیز و گسست است؛ هرچه پیوند مستحکم تر، خطر بیشتر
  • نقیبان و رکن اول:
    – جنبش بت شکنی
    – نقیبان دارای عقل عملی و سرمایه اجتماعی
    – چرا ابی بن کعب نقیب نشد؟
  • نقیبان و رکن دوم نهضت:
    – مقدمات و موخرات، مواخات
    – همانها که آخرین جنگشان(بعاث) هنوز آثارش بود و سر امام جماعت توافق نمیکردند اولین نماز جمعه اسلام را برگزار کردند
    – حفاظت از پیوند اخوت در مقابل توطئه های یهود
    – برعهده گرفتن ضعیف الایمان ها و منافقان هر طایفه!
  • معنای درست وفاق ملی!
    – قابل توجه آقای پزشکیان و تیم جدید دولت!

دانلود «کارکرد حلقه‌های میانی در سیره اهل بیت» | “دانلود از پیوند کمکی

  • نقابت و عرافت در لغت و استعمال روایات به معنای کفالت و ضمانت هم هست!
    ضعیف الایمان ها و منافقان و… را باید نقیب یا عریف کفالت و ضمانت کند
    – خانه حنظله بن ربیع را عریفش ویران کرد!
  • جمع بین خلوص و وحدت:
    با جمع جبری نیست! خلوص میرود و انسجام اجتماعی هم!
    با تفریق هم نه! خالص ها بروند هرکه نرفت به جهنم!
    بزرگان جناح و اصناف و… باید برای نظام امامت و امت نقابت کنند!
    – میشد دانش آموز یا دانشجوی هتاک ۱۴۰۱ را به معلم و استادش سپرد!
  • در نظام امت و امامت، جناح و حزب و صنف در طول ولایت اند
    – هم وظیفه نظارت و النصیحه لائمه المسلمین دارند
    – هم تعهد و کفالت درقبال ضعاف و بریده ها!
  • حساب گناه از خطا جداست!/ جمع بین تکثرهای سیاسی با انسجام اجتماعی
    – از فتوا تا سیاست و برنامه، دیگری هم باید باشد ولو بنظر ما خطا باشد!
    – راه ترجیح درست، غلبه حجت و قبول امت است نه خالص سازی با حذف!
    – بیان رهبر انقلاب در ضرورت بودن جناح دیگر(۸۸/۴/۳۰)

دانلود «کارکرد حلقه‌های میانی در سیره اهل بیت» | “دانلود از پیوند کمکی

کارکرد حلقه های میانی در سیره اهل بیت

جلسه چهارم / ۱۳شهریور۱۴۰۳

حجت الاسلام قنبریان

هیات لبیک مشهد

تامل در استعمالات روایات:

– نقیب؛ بیشتر در امور فکری، فرهنگی-سیاسی

– عریف؛ بیشتر در خدمات اجتماعی و اقتصادی

هریک در نظام امامت و امت با نظام سلطانی خلفای جور کارکردی دارد و متصف به خوب و بد می شود.

شبکه وکلاء، نوعی نقابت در مرحله بین نهضت و نظام (نوعی دولت در دولت) است…

– اخذ خمس از زمان امام صادق(ع)، سپردن به دست وکلاء از امام کاظم(ع)

– روایات قضاوت، ولایت فقیه و هرآنچه خودگردانی واحدهای شیعی را موجب می شد…

– شبکه وکلاء در نظام امامت و امت با شبکه داعیان عباسی قابل مقایسه و در مقابلش قابل ارزش گذاری است.

دو جلوه عریف:

در مرحله نظام، وظیفه امام تحقق عدالت است:

  1. در جهت تقسیم منابع
    – روایت عریف الماء
    – در دستگاه جور این تبدیل به اقطاع بخشی و تیول داری می شد
  2. در جهت توزیع عادلانه درآمدها
    – روایت کافی
    – در دستگاه جور این در راستای سلطه بر مردم قرار می گرفت (سخنان ابن زیاد با عریف های کوفه در جریان عاشورا)

اشاره به نحوه ای از بازتولید این نهادها در حکومت اسلامی در دوره مدرن…

دانلود «کارکرد حلقه‌های میانی در سیره اهل بیت» | “دانلود از پیوند کمکی


کارکرد حلقه های میانی در سیره اهل بیت

جلسه پنجم / ۱۴شهریور۱۴۰۳

حجت الاسلام قنبریان

هیات لبیک مشهد

 یادآوری و جمع بندی بحث و تطبیق بر زمانه خودمان…

نهاد مسجد در تاسیس اسلام، نه برآمده از قدرت و نه ثروت

– وضعیت موجود و مطلوب ما

 شبکه نقباء با ربیون و با عموم مردم

بازتولید عریفان در پیوند با نقیبان و حلقه های میانی:

– (در توزیع منابع): عریف الماء در زمان ما میتواند تعاونی های توسعه شهری و دهیاری باشد!

– (در عدالت توزیعی): میشود کمیته امداد و بنیاد برکت و… کمک ها را از طریق این شبکه مویرگی به محتاجان برساند!

حلقه های میانی  راه تحقق گام دوم (سخنان ۹۸/۱/۳)…

دانلود «کارکرد حلقه‌های میانی در سیره اهل بیت» | “دانلود از پیوند کمکی

۰۳۰۶۱۰ – کارکرد حلقه های میانی در سیره اهل بیت

این متن توسط «هوش مصنوعی تبدیل گفتار به متن» تبدیل شده است. متاسفانه بنده فرصت بازبینی و تصحیح متن موجود را پیدا نمیکنم و تنها متن با اندکی اصلاحات منتشر می‌شود. پس بدیهی است که متن دارای اشکالات ریز و درشت فراوان و جاماندگی بسیاری است به همین دلیل از محضر دوستان عذر خواهی کرده و به جهت تصحیح متن و همکاری در این مسیر دعوت می‌کنم. چنانچه مایل به همکاری هستید با ما ارتباط بگیرید.

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم حسبنا الله نعم الوکیل نعم المولا و نعم النصیر ثم الصلاه و السلام علی سیدنا محمد و آله الاطیبین

اللهم صل علی محمد و آل محمد

اللهم کن لولیک الحجت ابن الحسن صلواتک علیه و علی آبا فی هذه الساعه و فی کل ساعه ولیا و حافظا و قائعدا و ناصرا و دلیلا و عینا حتی تسکن ارضک طوعا و تمتعه فیها طویلا

به ساحت نورانی آقا و مولامون حضرت مهدی سلام الله علیه تقدیم بکنید صلوات بر محمد و آل محمد

ما با تاریخ یک نسبتی باید درست بکنیم که بنظرم رویکردهایی از همدیگر جدا می‌شود و خیلی مهم است که تکلیف خودمون را بدانیم. با تاریخ آن رویکردی که ماها قبول داریم چهار قدم را باید برداریم اول روایت کنیم، بعد درایت بورزیم، بعد عبرت بگیریم و در مرحله چهارم تجربه فعال بسازیم. این وقتی است که شما بخواهید با تاریخ درس بگیرید و خودتان را براساس تاریخ آن هم تاریخی که معصوم در آن تجلی کرده محک گذاری بکنید و حرکتتان را درست انجام بدهید بعضی ها هستنتد فقط در همان دو مرحله اول هستند یعنی تاریخ را توی همون سال‌ها دفنش می‌کنند دیگه از راه دور با ما نسبتی نداره ما باید اونو حفظش کنیم فقط اینه که روایت می‌کنند درایت هم می ورزند درایت یعنی سره از ناسره اش معلوم میکنند اقاق اینجا اشتباه امده اینجا توی دعواهای فرقه‌ای افتاده اینجوری شده این مقدار رو میگن اما دیگه وارد… خیلی بیان دیگه عبرت!

عبرت یعنی چی چهار مرحله رو سریع بگذرم تا وارد مدخل بحث بنده است ببینید شما اول باید روایت کنید عین ماجرا را که ماجرا دقیق روایت بشه و خواهش می‌کنم ما تو دوره ای هستیم که به علت نیازمندی مون به میراث اسلامی زیاد اخذ به میراث اسلامی و از جمله تاریخ میکنیم و یه دسته از اخذ کردن ها واقعا اخذ کردن های ژله‌ایه استفاده‌های ابزاریه یه کنجی رو می‌خوایم ور داریم چون بدردمون میخوره شمر و حسین رو میخواهیم سر هر موضوع اجتماعی تطبیق بدهیم و درست در نمیاد در انتخابات‌ها تطبیق می‌دهیم بعد یکباره شوکه می‌شویم که اگر ماجرا شمر و حسین بود پس چرا مثلا این اتفاقه افتاد انتخابات خب تو اشتباه کردی شمر و حسین کردی این یه دسته استفاده که تو روایت باید به شکل نقطه ببینی کلاً هر حادثه تاریخی باید پیوست نقطه ایش حفظ بشه شما همین ماجراهایی که تو کشور خودتون اتفاق می‌افته اگه نگید اول چی بود بعد چی شد بعد چی شد اشتباه تحلیل بکنید اول به شکل نقطه ای و ساعتی باید روایتش کنید اول کدوم اقدام بود مثلاً توی فتنه اتفاق افتاده اول مثلا تو خیابان آمدن باتوم خوردن یا اول فلان اتفاق افتاده بود بعد آمدن تو خیابان یا برعکسش بود توجه میکنید خیلی مهمن توی اون نقطه ها روایت ماجرا هم به لحاظ تجزیه هم به لحاظ ترکیب هم اون اتفاق افتاده باشه هم کجایی اتفاق افتاده بعد کدوم حادثه بوده در کدوم علل تاریخی بوده این روایتش

درایتش راستی آزمایی اینه بررسی کردن اینه که جور در بیاد با بقیه مفاهیم تاریخی جور در بیاد با بقیه اعتقاداتی که ما پذیرفتیم جز اعتقادات حق است جور در بیاد یک نقل تاریخی جوری نباشه که خلاف اعتقادات شیعه میشه اینم فاز درایت فاز عبرت اینه که ما از اون حادثه عبور میکنیم عبرت می‌گیریم انگار یه جور همزاد پنداری میکنیم میریم اونجا درس های مهمشو میگیریم همین نکته که حضرت آقا درباره ماجرای عاشورا به عنوان عبرت ازش یاد میکنه چه اتفاقی افتاد که مثلا فرض بکنید نوه رسول خدا اونم با این عظمت هایی که شخصا داشت ذاتا داشت کارش رسید به مذبح عاشورا که بردن اونجا سرشو بریدن این یک عبرت است که آدم را تکان می‌دهد مثل یه ماشین مچاله شده‌ای که اول یه اتوبان قرار میدن تا تو هنوز مچاله نشدی اما میگن ببین آخر سرعت اینه ها آخر خوردن بعضی تیرک‌ها و رد شدن از بعضی خط قرمزها اینه ها این ماجراست که اتفاق میفته ها فلان اتفاق افتاد بهمان اتفاق افتاد پشت سر هم اتفاقایی افتاد جامعه باید اون عکس العمل نشون بده نشون نداد رسید به کشته شدن حسین ابن علی با این وضعیت این عبرت است حالا عبرت هم گرفتیم عبرت که فقط افسوس میشه یه جور پیشینه میشه برای اینکه حواسمون باشه نشه اینجا باید تجربه فعال بسازیم کاری بکنی که دیگر اون اتفاق نیفتد دیگر هیچ وقت حسین ابن علی به مذبح نرود خروج آسان اتفاق بیفتد نه خروج خونین الان تو دعای عهد می‌خونید که عجل فرجه سهل مخرجه خروجش را آسان قرار بده مگر خروج سخت هم داریم بله عاشورا عاشورا خروج سخت است [] پس تو باید کمک کنی تجربه فعال بسازی برای خروج آسان در مقابل کجی‌ها در مقابل طاغوت‌ها وقتی خواست خروج بکنه خروج آسانی باشه او تجربه فعال مهمه این مدخل بنده تمام حالا کسانی که همچین رویکردهایی با تاریخ دارند ازش درس زندگی هم میخوان نمیخواهند فقط تقدیس بکنند بزرگان تاریخ را که برای ما ائمه اطهارند بل یک عده‌ای فقط همان را کار دارند میخوان تقدیس بکنند اونها را استفاده‌اش هم برای ما همین اعتقاد به اونهاست و تجدید اعتقاداتمون تجدید عهد مون با اونها و گریه کردن برای اونها دیگه به دخلیبه  زندگی ما الان نداره حکومت دیروز امیرالمومنین امروز برای ما تکلیفی نمی‌سازه قیام حسین بن علی اصلا رفته توی یک هاله‌ی قدس به جز امام بزرگوار بنده کسی رو سراغ ندارم حتی از بزرگان مراجع که بر اساس عاشورا فتوا داده باشه در حالی که همشون عاشورا را قبول دارند ولی عاشورا رو یه فعل خاص مال حسین ابن علی دونستند سرایتش رو که ما هم ممکنه در یه شرایطی وظیفه‌مون وظیفه حسین ابن علی باشه چنین مواجه‌ای با آن نکردن توجه میکنید بخاطر همین به نظر بنده عاشورا تو عاشورا دفن میشه وقتی ارزش فتواییش از دست داد او امام است که در رساله بر اساسش فتوا میده در امر به معروف نهی از منکر تحریر الوسیله بر اساسش فتوا میده میگه آقا خیلی طبق قاعده عمل کرده ما یه قواعدی داریم هیچی استثنا نیست قیام حسین ابن علی به نسبتی که دیگران قیام نکردن استثنا است ولی خود اون یه قاعده است قاعدش اینه که هر وقتی ارکان اسلام به خطر افتاد یا بدعتی آشکار شد در مقابل اون بدعت اظهار حق کردن واجب بلغ ما بلغ اون از اون امر به معروف هایی نیست که ببینیم تاثیر دارد یا ندارد نه اون عرفای معمولی است که ببینید اگر تاثیر دارد انجام بده اگه نه انجام نده واجب نیست یا اگه خوف جانی داری انجام نده خوف جانی تا کجا جایی که اسلام به خطر بیفته؟ اساس اسلام اگر به خطر افتاد بعد توی زمانه خودش تطبیق داد گفت امروز روزی است که اسلام به خطر افتاده است این تعبیرها تو صحیفه امام هست درباره محمدرضا پهلوی میگه اگر بدتر از یزید نباشد بهتر از او نیست تعبیر داره اگه بدتر از او نباشد کی جرات میکرد از مراجع شاه شیعه رو بگه بدتر از گزیده فقط از حلقوم این مرد اینجور بگه شرایط رو میگه تکلیف ما را سیدالشهدا معلوم کرده است این نحوه استفاده از تاریخ درست تا رسیدن به فتواست تا رسیدن به قیام است تا رسیدن به تأسی واقعی است تا اینکه فقط اون رو تقدیس بکنی براش هم گریه بکنی براش هم عزاداری بکنی میلیارد ها هم نذورات خرج بشه اما تو همون جا بماند برای ما تکلیفی درست نکند. این تفاوت است.

حالا از اینجا رو خوب دقت کنید ما بسیاری از بست‌هامون تو این زمینه درباره اون انسان ۲۵۰ ساله امامت است این گوناگونی انسان امامت رو هی داریم بررسی می‌کنیم بارها و بارها تو بحث های مختلف تحلیلی از سخنران های مختلف از اساتید سخن زیاد شنیدید این تنوع برخورد ائمه اطهار را هنوز هم جای شنیدن داره که چرا امام حسین ع قیام میکنه اما امام سجاد ع نمیکنه صلح امام حسن علیه السلام با جنگ امام حسین علیه السلام این گوناگونی شرایطی که تغییر میکنه یک جایی قیام است یک جایی تشکیل میده یک نهضت علمی را بعد یه جای دیگه شروع میکنه شبکه سازی را بعد یک جای دیگر شروع میکنه کارهای دیگر را این گوناگونی جلوه‌های امامت در یک انسان ۲۵۰ ساله.عرض بنده با شما این شب‌ها این است که گوناگونی آدم‌های بعد اونها چی؟ چون من احساس می‌کنم باز حلقه مفقوده ما اگر تنوع جلوات امامت رو بشناسیم اما تنوع جلوات آدم‌های متصل به اونها رو نشناسیم باز وظیفه خودمون رو نمی‌تونیم پیدا کنیم. خب امام که خود تکلیف خودش خودش می‌دونه من که لازم نیست تکلیفی بگم امام زمانم که الان امام زمانم که امام دوازدهمه چه اگر زمان امام هفتم هشتم بودم بگم آقا تو ولایت عهدی بپذیر یا نپذیر او خودش حجت موجه پروردگاره توجه میکنید او تکلیف خودش خودش را می‌دونه میفهمه لازم نیست من تکلیف او بگم تکلیف من چطوری معلوم میشه من که الزاما با امام طاق نمی‌خورم که بگم من حتما وظیفه دارم مثل وظیفه امام. نه، اینجا آدم‌هایی حلقه‌های میانی که بین امام و مردم واقع میشن اینها چه وظیفه‌ای دارند آیا این‌ها هم مثل اون گوناگونی دچار گوناگونی‌هایی می‌شن جلوات مختلفی دارند یا نه این‌ها همیشه یک وظیفه دارند و اصلاً چیه اون وظیفه بیشتر می‌خواهیم سر این حرف بزنیم این نکته‌ای که به اصطلاح نهادها سازمان‌هایی که کمک کار اون امام کمک کار اون نبی میشن اینها چی اند یک خرده سر ماهیت اینها حرف بزنیم.

ببینید مثلا قرآن در آیه ۱۴۶ سوره آل عمران از همراهی یک انسان های راسخی با انبیا سخن میگه گرچه قصه تکذیب ها و تحریم‌های انبیا تو قرآن قصه غالبه شما هرچی می‌خونی قسمت تکذیبش اما تو تک فقره هایی هم به شکلی که جمع بسته شده باشه از آدم‌هایی که یاری کردند هست آیه ۱۴۸ آل عمران نبی‌هایی رو فرستادیم که بسیار انبیایی که فرستادیمشون و ربیونی با اونها قتال کردند همراهشون بودن در قتال کردن. این چهره را هم باید ببینی ربیونی که کثیر هم بودند کم هم نبودند فکر نکنید پرونده انبیا یک پرونده شکست خورده است همیشه فقط تکذیب شدند هیچ وقت یاری نشدند بله غلبه نهایی و اقامه عدل نهایی در زمین نتونسته محقق بشه ولی این جوری نیست که کسی همراهشون نبوده باشند این آیه میگه بسیاری از انبیا اونم ربیون کثیر داشتند نه انفرادی یکی دو تا هر دوتاش کثیر هم انبیاش کم نبودن کسایی که ربیون داشتند و هم ربی اونی که بودن دو ستاره بودند عده ای بودند و کسی بودند قابل توجه بودند کسانی که همراه [] کثیر یه حلقه اتصالی با اون نبی دارند با اون امام دارند سر او حلقه می‌خوایم حرف بزنیم حرف های این سه چهار شب ما نه درباره خود امام درباره پیروان صادق و جان فداهاشون هستند که سر اون حلقه‌های اتصاله حلقه‌های اتصالی که اگر خوب عمل کنند اول یک جامعه ربانی می‌سازند و اگر بد عمل بکنند یا خوب عمل نکنند یا خوب تشکیل نشه این حلقه منفک میشه امام جمع میشن و نه بعدا میتونه جامعه رو ربانی بکنه و به اون جامعه ربانی برسونه که جای خودش باید بحث کنیم مفاهیم بنیادینی که از تاریخ اسلام میگم اونها رو خیلی دقیق بگیرید و بیشتر از اون مجال منبر هم حرف درباره‌اش هست دو تا مفهوم که می‌خوایم از هم بازشناسی پس ما الان یه امام و نبی شناختیم که گفتیم یه انسان ۲۵۰ ساله است جلوه‌های مختلفی داره یه وقتی در صلحه یه وقتی در جنگه یه وقتی شبکه سازمان وکالت می‌سازه تشکیل میده یه ربیون کثیری هم باهاشون هست که اینها براشون فداکاری می‌کنند حاضرند جان خودشون فدا بکنند میجنگن جان میدن تو دوره نهضت یه جور تو دوره نظام یکجور دیگه توجه میکنید این وسط یه حلقه های اتصالی هم هستند این حلقه دو تا کلمه محوری داره که خوب تلقی کنید از جلسه اول یکی کلمه نقی یکی کلمه عریف نقیب و عریف کلمه تاریخ سیره اسلام صدر اسلام خیلی پر به اصطلاح تکرار و واقعاً یه جایگاهی داره ببینید درباره حضرت موسی آیه درباره بنی اسرائیل این اشاره شده از جمله در آیه ۱۲ سوره مائده لقد اخذ الله میثاق بنی اسرائیل و بعثنا منهم نقیبا و قال الله انی معکم درباره بنی اسرائیل خدا ازشون یه میثاقی گرفت بعد مبعوث کرد بعثت بعثت اون امام بدون بعثت این نقبا به سرانجام نمیرسه یعنی اگه می‌خوای پروژه امامت به سرانجام خودش برسه کل لوازمش رو بیار امام حق کافی نیست این نقبا و این به اصطلاح موسوی رو داشته باشند یعنی تو این سطح از توحید باشند تا کار جلو بره اگر اینها دستشون بلرزه او داره پروردگار خودش را میبینم کاری بکنیم خب شکست خورده است حرکت اگه نقی خودشو باخت اگر حلقه اتصال حالا رجوع بکنید به مثل المیزان به جاهای دیگه که این چرا ۱۲ تا چون ۱۲ تا صفر بودند ۱۲ تا قبیله شدن بنی اسرائیل هر کدوم از این نقیب ها رئیس یکی از این قبایل میشدند حلقه اتصال بین موسی و یکی از این قبایل میشد تعبیر عجیبی علامه طباطبایی تو المیزان داره که نسبت این نقیبان با اون سبت خودشون نسبت یعنی چطور امیرالمومنین برای کل امت اسلام یک نقیب است برای رسول الله چون جداگانه ائمه دوازده گانه ما هم تو روایات آمده رسول الله هستند اما در ظرف بلند تاریخ باز کار ندارم که اونها خودشون از حیث امام اند به نسبت پیامبر نقی اشاره میکنم امام بررسی کنیم نقبای علی چی بودند مقوای پیامبر کی بودند و چیکار کردند براش پروژه اونجایی که پیروز شده نقبا خوب عمل کردن اونجایی که شکست عمل کردند اونا دیگه نقبا حتما معصوم نیستند این حلقه های اتصال خیلی مهمن خیلی لولان عین یه لولای دری عمل میکنن این دوتا لنگه رو به هم متصل میکنه امام رو با حتما پر تکرار خواهم گفت این رو که من نمیخوام امامت را یک بابیتی توش درست بکنم که فقط از طریق این نه نه رابطه‌اش با مردم با همه مردم برقراره دائما بار عمومی داره دائماً با همشون مشورت می‌کنه دائماً همشونو موعظه می‌کنه دائماً از همشون حرف می‌شنوه توجه میکنید اوزان خیر برای همه است خاص گران نیست که پشت پرده نشسته فقط با ۱۲ نفر با مردم نه نه طبقاتی نبیندش این حرف رو در عین حال با همه مردم هست وقتی دایره میشینه دایره میشینه تا بالا و پایینش معلوم نباشه در عین حال ۱۲ نقیب داره توی مدینه باید بگیم خوب وقتی پیغمبر خودش که مشورت هاش عمومیه پا میشه بعد از نماز با همه مشورت چیکار میکنن پس خیلی دقت یه ذره اینور اونور کردنش خراب کردن اون میراثه که کسی فکر کنه این یه جمع نخبگانی خاصه نخبه سالاری درست کنه پیامبر با این ۱۲ تا می‌نشست بقیه مردم فقط تکبیر میگفتند اصلا خیلی جاها مشورت‌هایی رو دیگرانی دادن که جز این عقبا نیستند همون مشورت گرفته شده سلمان فارسی یکی از این نقیب‌های ۱۲ گانه مدینه نیست اما پیشنهاد او پذیرفته میشه تو خندق پیشنهاد او یکی دیگه در احد پذی نیست اینو خیلی خوب فهم کنید البته جاش یه شب دیگه است که مفصل بگم که یک نظام طبقاتی یک حد فاصله که اینها اومدن با این ۱۲ نفرن این ۱۲ نفر دیگه با مردم اند بقیه مردم فقط میان دست آقا رو می‌بوسن میرن این نیست یک حکومت کاملا مردم سالاره بقیه باهاش دخالت دارند نامه ۵۰ نهج البلاغه صراحتا میگه در همه امور با شما مشورت میکنن در احکام الهی هیچ چیزی را خمیسی داره در عین حال یک آدم‌های ویژه‌ای داره جایگاهشون توی بهره‌برداری‌ها ویژه است یا تو این ماموریت بزرگ ولی خدا یه کار ویژه‌ای دارند که حلقه اتصال است اینو باید خوب بشناسیم خوب الان می فرماید که رابطه این مقوای بنی اسرائیل با اون اثبات دوازده گانه رابطه اولوالامر در دین شماست با امت ببینید ما الان ۱۲ تا نقیب به عنوان امام قبول داریم نقیب توی لغت به معنای رئیس مسئول سرپرست گروه یا کسی که تفحص در احوال به اصطلاح دسته یا صنفی بکنه حتی نقاب هم از همین جاست که اسرار یک آدم صنفی رو تحت پوشش خودش قرار بده همه چیزهای مربوط به اون‌ها رو می‌دونه که عرض کردم این حریف هم دوباره همینه حریف رو حالا دیگه الان نمیخوام وارد دعواها و اختلافات بشم خواستید ملاحظه بکنیم در سوره مائده اگر تفسیر تبیان شیخ طوسی رو نگاه بکنید معانی متعددی گفته در لسان العرب و نهایی و جاهای دیگه در لغت دعواها گیر بیفتیم بعضی جاها مترادف بعضی جاها که نگاهی داشتند کسی است که در کنار نقیب دست کارهایی را انجام میده خصوصیات و اخبار قوم و قبیله و اشخاص و اطلاعات لازم رو قرار میده و توضیح میدم مثلا بیت المال وقتی میخواستند تقسیم بکنند خوب همه که عریف‌ها تقسیم می‌کردن بین مردم هر حریفی یه عده‌ای رو زیر پوشش خودش داد از حریف‌ها تو این زمینه‌ها استفاده می‌شد یا بعداً یه سمت نظامی میشد مثل فرمانده دسته عمل میکرد این تعداد حریفشون این آدم بود هم برای سهم غنائمشون هم برای اتفاق‌های دیگه که می‌افتاد یه شبکه اداره بود یه چیزی بود یه سازمانی بود برای اداره مهمه برام خدا رحمت کنه آقای حمید زنجانی رو یعنی کتاب خوبی که نوشته دو سه جلد کتاب سیاسی معنای خوبی رو از این میگه که در نظام امامت اعراف و نقبان نقش رابط بین گروه ها و واحدهای اجتماعی با امام رو بر عهده دارند این به لحاظ اصطلاحیشه تو نظام امامت این حلقه وصل هستند این حلقه ات و امام و اطلاعات لازم برای تصمیم‌گیری‌ها و این‌ها را از عریف و نقیب کسب می‌کند این فرمانده کل اون کسای دیگه همینطور تو دسته قرار می‌گیرند به خاطر همین بعضی از فقهای ما کسی تحقیق بکنه تو تاریخ یا توی فقه ما عرض کردم کلمه پرتکراریه عریف و نقیب و امثال اینها مثلاً در کلمات علامه حلی و بقیه فقهامون هست هم در احکام هست و جاهای دیگه که مثلا در باب جهاد فرموده که امام باید برای هر دسته حریفی معلوم کنه که این بدون مثلا چند نفر الان تو جهاد آمد کدام شان پیاده بوده کدومشون سواره بوده تا بعداً تو تقسیم غنائم اینجور خلاصه خلاصه کارکردهای مختلف اینجوری رو برای شمردند خوب توجه کنید از اینجا شب اول هم خیلی طولانی نکنم ما می‌خوایم نقش نقیب تعریف رو تو دستگاه امامت خیلی هم سراغ بنی اسرائیل و اون دوره‌های خیلی قبلش نمی‌خوایم بریم تو همین دستگاه امامت خودمون بشناسیم که عرض کردم دیگه عکسشو تقریباً معلوم کردیم نه با خود امام کار داریم نه با ربیونی که بعداً می‌پیوندند و حرکت اصلی رو رقم می‌زنند و نه با عامه مردمی که بعداً به اصطلاح همراه میشن و دیگه کار رو نهایی میکنند بلکه این حلقه اتصال است که خوب شناخته بشه تا اگه کسی می‌خواد خودش رو جایابی بکنه در این شب های خوب خدا ببینه کجا میخواد جاییابی کنه الان شما یه لوحه دستتون میدم میتونید از بیرون بشید میتونید یه آدم های عامه آدم‌ها باشید که خلاصه وقت غالب شد دیگه به همون سمته میرن میتونید هم از این نقبا و عرفا بشید عرفای به این معنا که جمع حریف باشه میتونید از اینها بشید اون وقت ماموریت سطح نخبگی که اینجا میاد خیلی ویژه است خیلی ویژه است ویژه‌ای رو بتونه انجام بده و این هر کدوم به خصوص توجهی است که باید شما بکنید تو دوره نهضت اینها چگونه هستند تو دوره نظام چگونه هستند بعضی از کارهایی که ما تو دهه ۵۰ انجام می‌دادیم مثلاً به خصوص دوستانی که هنوز فریز شدن تو همون دهه ۶۰ و ۵۰ فکر بکنن که الانم همون باید انجام بدن نه الان اگه اون روز یه کار بزرگی میکرد حالا مشهد شما البته خوب مشهد بعضی جوان دانشگاهی یه دانشجو یه دانشجوی آمده بود با حرکت امام خمینی آشنا شده بود واقعا میشد بگی نقیب امام خمینی تو این شهر این آدم است حلقه اتصال دانشجو بود یه طلبه جوانی بود بخصوص جاهایی که عالمان فرزانه انقلابی توش نبود و جاهایی که پراکندگی میبینم کار سخت افزاری انجام بدن بیان مثلاً اعلامیه‌های امامو تکثیر بکنن پخش کنن آسان ترین کار نه توضیح میدادند رفع گیر می‌کردن اون اطلاعیه‌ای که از نجف آمده بود تو فضای نجف انشا شده بود با اون دعواهایی که تو حوزه‌های علمیه شکل گرفته بود آمده تهران و قم الان تکثیر شده بود مسئله های این بوم با مسئله های نجف و مسئله های قم فرق میکرد این اطلاعیه اینجا باید همونقدر برانگیزگی درست بکنه که در قم درست کرده کسی که میتونه این رو بومی اینجا بکنه اون عقیده است اون عقیده است یه آدم نخبه است یه آدمیست که هم افق ترین رهبر نهضته میتونی بگی نزدیک بهترین آدمی که مثل او می‌اندیشه تو اون نظامه می‌اندیشه کمترین خطا رو داره بدون اینکه راه دسترسی حتی داشته باشه که بره و تصحیح بکنه و باید از همین آثارها و مثلاً مجموعه آثاری که دستش رسیده و معالمی که دستش رسیده تو همونجا بتونه خوب تشخیص بده و عمل بکنه اینه که ما الان فوق العاده به این نیازمندیم الان شما ادبیات رهبر انقلاب هم نگاه بکنید افسران افسران که میگه به زبان دیگری مفهوم نداره ولی یه جاهایی داره به این معنا که وقتی زیاد میگن افسر که پذیرفتیم سرباز زیاده افسر نداریم باقری ماجرا نیستش کسی که بتونه قرارگاه رو خوب بچرخونه نیستش حلقه های درست اتصال که خوب بتونن به اندازه کافی اصلا نداریم به من کفایت سرباز بیکار نماند نه تفنگ دستشه پر از انرژی میزنه تو همین یک سال اخیر نگاه کنید ما چقدر خودی زدیم دستگاه نقاوت آسیب دیده بزنم دلیلی که من سراغ این قطعه از تاریخ رفتم با ائمه حرف بزنم ولی انگیزشی که موجب شده این پژوهش تو این جای تاریخ انجام بدم به طور ویژه سال‌های اخیر دستگاه نقاب دستگاهی که بتونه خوب همه نیروهای ظرفیت های انسانی انقلاب رو راهبری کنه آسیب دیده این هرگز بنایی نیست که مفاخری که الان داریم رو بخوام رد بکنما بگم اینها ارزش نقابت ندارند زبانم لال که اینو بگم به اندازه کفایت نیستند بعضی از اونها کم آوردند کم آوردن نه دچار چرب شیرین دنیا شدند و بعضی وقتا ما یه عده‌ای رو داریم پس میزنیم برای پدر خواندگی اقدام کردیم و من به نظرم داریم دچار فرزند خواندگی میشه یعنی یه بار آسیب پدر خواندگی رو زدیم اما خودمون داریم فرزند خوانده میشیم هیچ بزرگتری رو نمی‌ذاریم برای خودمون اصلا انگار بزرگترها همیشه محافظه کارن هرکی بزرگتره حتما خورده برده خیلی خطرناکه داریم دستگاه رقابت رو به هم می‌ریزیم البته اینم هرگز معنای اینه کسی که شرایط ایمانی درباره کسانی به درستی فکر خواهد کرد در گذرگاه‌ها و حوادث انتخاب میکنن اینها درست تحلیل میکنن اینها جای درست نیستند نه جلوترن نه عقب‌ترن به مرور اعتماد میکنند او اعتماد هر کسی تو لحظه‌ای که ما میخواهیم یه تصمیمی ازش سر بزنه او تصمیمی که ما دوست داریم رو نگرفت از اون رقابت نندازیمش از اون جایگاه نندازیمش برگردیم یه نگاه کنیم اقلاً تعنی کنیم اقلاً سه بار خطا رو بپذیریم روایات میگن جوانمرد اگر خطا کرد درباره ما کنید حکیم اگر خطا کرد درباره اش اغماض کنید اونم آخرش معصوم نیست می‌لرزه اصلا روایت گفته شما بعضی وقت آقا هم اشتباه میکنه تا معلوم باشه معصوم معصومه اونها معصوم نیستند روایتی حتمیه یه جاهایی اشتباهی میکنن آخرش توجه میکنید اصلا اشتباه کرد روشن شد که اینجا اشتباه کرد یا حرکتش بیجا بود بعدا روشن شد چون تاریخ وقتی حرکت درست بود کدوم بیجا بود خوب اصلا اشتباه بود اینا چیزهاییست که امیدوارم تو لابه‌لای بحث بیاد جمع بندی بکنم امشب نقیب و حریف رو جدی بگیریم اینها حلقه اتصال دوتا مفهوم که عیناً ردیون نیستند دامنه ربیان از اینها بزرگتر یک جوری می‌شوراند که نهضت رقم فقط کارهای خیزشی و جنبشی و کارهای نهضتی نیست کارهای تثبیتی فوق العاده نظام رو مستقرش کنی یه نظام رو به آرماناش برسونی با همه پیچیدگی‌هایی که اداره داره درک بکنید فهم اداری یعنی چی مختصات واقعیت یعنی چی که به نام واقعیت آرمان هاتو سر نبریم و به خاطر آرمان‌هات یه طوری که آدم فکری باشی به دیوار بخوری خودتو خسته کنی جمعی که همراه اومدن رو به دیوار بزنی ناامیدشون کنی اون انسدادیشون کنی که میبینید اتفاق میفته براشون به علت اینکه خوب فهم میدان و فهم مختصات تغییر و تحول را نمیدونند تو اون منصبه و فوق العاده رقابت دوره نظام دوره سختیه خیلی سخته سخته و از هر کسی بر نمیاد در تاثیر روایی اگر تفاسیر روایی ذیل همین ۱۲ مائده که عرض کردم مربوط به نقابای بنی اسرائیل ملاحظه بکنید قباء مدینه رسول الله را هم همونجا گفت مستحضرید مردم مدینه وقتی صدای رسول گرامی اسلام را شنیدند که مبعوث شده یه عده‌ای آمدن اسلام آوردند اولین اسلام آورندگان برگشتن مدینه موجب شد دو سال قبل از اینکه هجرت انجام بشه تو عقبه اول به اصطلاح عقبه اولا که یک سال قبل از هجرت یه عده‌ای بیان اونجا بیعت کنند اسلام بیارن همراه خودشون مصعب ابن عمیر رو بردن اونجا تبلیغ شروع شد و یه عده دیگه‌ای مسلمان شدند سال بعد دوباره در عقبه قرار گذاشتند پیامبر در خانه عبدالمطلب که توی همین عقبه هست اونجا نشست ۱۲ ذیحجه یعنی بعد همین ایام منا به اونها گفت که با همم نیاید مخفی و پراکنده بیاید هر کسی آمدن خانه عبدالمطلب که حمزه سیدالشهدا بودش در کنار پیامبر علی مرتضی بودش و عباس عموی پیامبر خوب معلوم شد برای چی آمدن دیگه اینا شما نقشی مثل نقشه ایفا کنند اینها میخوان ربیون مدینه بشن اینها پیشران ها و پیش قراول های اسلام در مدینه هستند مدینه ای که هنوز مشرک داره و مدینه که هنوز یهودی های سرسختی در خودش داره که خیلی تعداد یهودی ها و طوایف شان هم زیاده خواهم گفت شب های بعد این دشمنان لجوج و سرسختی هم اونجا هستند اصلا آمدن اینجا که جلوی اون بعثت رو بگیرند تاریخی قرآن مثل پسر []  بررسی بکنند اما مردم تصمیم می‌گیرند رشد عمومی باید اتفاق بیفته همه اون حرف‌ها همه اون بررسی‌ها باید به صحن علنی کشیده بشه یا صحن علنی مردم که اسمش رفراندومه یا صحن علنی نمایندگان مردم که اسمش مجلس شورای اسلامی است مرکز پژوهش‌ها داشته باشه کمیسیون‌های خاص داشته باشه هزار جای دیگه می‌خواد تحقیق کنه تحقیق کنه اما تو صحن علنی تصمیم بگیره نه تو میدان‌های خاص نه اهالی خاص هر چقدر هم اون اهالی این حرف بلندی است که امام بزرگوار ما زده جمله معروف شنیدید که حتی اگه ۵۰۰ نفر مجتهد را میخواهند جای مردم بگذارند مردم برن در خونه هاشون در زمان پهلوی میگفتند دین از سیاست جداست الان می‌خوام بگم سیاست مختص روحانیونه محضر عمامه به سرهای عزیزم عذرخواهی می‌کنم این ژن سیاست اینقدر ساواک دیده اونی که زندان ساواک دیده برید ببینید چطوری تو قانون اساسی نگران هستند قانون اساسی میگم که مجرو مذاکرات رو بارها درس میدم تمام مجتهدین و غیر مجتهدین که در مشروح مذاکرات جمع شدن نگران دو چیزن هر کسی کل مذاکرات رو بخونه می‌بینه یه ابری بالا سر اینهاست که دو تا خوفه بین این دو خوفه دارن اصول رو می‌نویسند یکی تجربه مشروطه تکرار نشود که شورای نگهبان و اسلامیت به محاق برود و یکی استبداد برنگردد همه اصولش بین این دو خوف نوشته شده که نه استبداد تکرار شود نه اسلام فقط یه اسم باشد و محقق نشود اگر اصل چهار سرش غیورن اصل پنج اصل شورای نگهبان ولایت فقیه میخواهند اسلام شیعه اسلام جدی باشد ۱۱ ساعت بهشتی مذاکره گذاشت تا اصل پنجم قانون اساسی رو تثبیت بکنه خودش رئیس جلسه بود آمد با این دفاع کرد دوباره برگشت جلسه رو اداره کرد اصلا اصل ولایت فقیه قانون اساسی دست پخت بهشتی با اون ۱۱ ساعتی است که مذاکره کرده و هی بحث‌ها رو با چیز کرد اسلامش عین اینم تصریح میکنه که [] الگوی او عقب است ۷۰ نفر میان باهاش بیعت می‌کنند زن توش هست برده توش هست از محترمان و اشرافم توش هستند این نکته اول نکته دوم اینه این نخل تمام کنم و دیگه سلام بدم عباس ابن نذله از اوس پا شد گفت که ای اوس و خزرج همون ۷۰ تایی که تو خونه عبدالمطلب بودن می‌دانید شما بعد از این با کدوم اشخاص روبرو میشید تصور کنید بعد تصدیق کنید اگه می‌خواید بیعت کنید حواستون باشه با کی دارید بیعت میکنید ادامه این چیه این حرفی آورده به تعبیر من که فردا دعوا درست میکنه یه دعوای بزرگ درست میکنه تو دنیا حوائج می‌کنید بعد از این شما ملوک جهان طرف شما خواهند بود با نژاد سفید و قرمز روبرو میگید خوب توجه بکنید اگه می‌خواید تنهاش بگذارید همینجا باهاش بیعت نکنید و وفاداری کردند حالا نگاه اینجا رو بگم که این اصوله دستتون باشه این نقیب و عریض یک نقیب و عریف تحمیلی از بیرون نیست خیلی وقتا برآمده از خود اراده عمومی همون مردم است یه بار عقبه جای دارنده میشینه یه بار اینجا در این روایتی که می‌خورم از وارونه جلد ۱۹ است پیامبر بعد از این سخنان فرمود اخرج الیه منکم عشر نقیبا خودتون ۱۲ نقیب به من معرفی کنید اداره شما را بر عهده بگیرند یعنی من حلقه واسط میخوام این حلقه واسط اگر خودش میگفت قبول میکرد اما میخواد از خودشون بجوشه خودتون بگید کیا باشند توجه میکنید اینم یه جای دیگش که ببینید چقدر توجه به خود مردم موسی بنی اسمشون آمده توی منظر بن عمر عبدالله بن عمر بن حرام که پدر جابرب عبدالله انصاری میشه عبادت بن صامت رافع ابن مالک و امثال ۱۲ تا هستند سه تاش از که اینها آمدند حالا عرض نهایی بنده است اینه که همین نقبایی که الان مردم انداخت واقعا محترمانی بودند که تو جاهلیت محترم بودند زراره خوب میگن که خیلی توی دوره عرب قبل احترام نکته جالبی که اینجا هست اینه که اینها همشون عاقبت بخیر هم نشده یعنی فکر نکنید اگر یک کسی تو دوره نهضت نقیب بوده نقیب خوبی هم بوده یعنی کار خودشو خوب انجام داده اینجور نبوده که روز نفوذی باشه نه اینجا کاشته بود خودشو که یه روزی نه الزاما هم اینجور نبود کار خودشو خوب انجام داده میگم بهش میگفتند کامل از خردمندی بود بخاطر همین زودی مردم معرفی کردند جز اسامی اولی بود که گفتن ایشون ایشون خیلی خوش آوا بود تو احد ۷ تیر بر سر و سینه اش نشست برای دفاع از رسول الله لحظه‌ای که مردم رسول الله را رها کردن علی ابن ابی طالب و بعضی از اینها یکی ماند از پیامبر دفاع کرد هفت تا تیرک تیر خورد اما پیامبر تنها تو لحظه‌هایی که جان به خطر می‌افتاد ایستاده نمیشه بگی که نفوذی نفوذی دیگه اینجا جان خودش به خطر نمی‌ندازه بالای کوه نشستن و تماشاگر شدن که میشناسید خیلی هاشونو نه این ایستاد و مقاومت کرد ولی همین آدم بعدش عاقبت بخیر نمیشه من وقتی میگم نقی تو انتظارات واقعی کن درباره نقی ممکنه یه جایی هم سقوط کنه بعدا یه دوره نقی بود الان دوره اشکال نداره اون دوره که هست کار خودش خوب انجام بده اما عاقبت بخیر بشن ولی ظاهرا قرار بشن امام بزرگوار ما نگرانیم پیغمبر نشدن چرا عجیبه برات لازم نیست دستگاه رقابت به هم بزنیم یا رقابت او تو اون دوره رو زیر سوال ببر خوب انجام داده کاش الان تو بتونی انجام غر میزنیم اما رب بسیاری از منتقدین آقای هاشمی رفسنجانی اندازه هاشمی رفسنجانی دوره انقلاب زحمت نمی‌کشند برای انقلاب تا آخر ولی دلیل نمیشه کار خودش انجام نداد و کاش ما بتوانیم انجام بدیم و انشالله بمونیم حسین که پنج تنیس که با خلیفه اول بیعت میکنه تو پرانتز میگم اهل سنت برای اینکه کسی خلیفه بشه شرایطی میگن یکی از راه‌هایی که خلیفه خلیفه بشه اینه که اهل حل کند آدم های سن دار بودن آدمایی که اون دوره جوان ۲۰ ساله ۲۵ ساله ۳۰ ساله بودن اونجا راه نداشتن عرض میکنم یکی از نظراتشون اینه که بیعت کنند بلا تشبیه نیست پنج نفر اقلاً دلیل شورای شش نفره خلیفه دوم هم همینه یعنی مبنا چیه شما میگید شورا اما اصلش اهل عقده که باید اقلاً پنج نفر اهل بیعت کنند تا اون بشه خلیفه یه مبناست ۵ نفری که با خلیفه اول بیعت کردند و ماسید اینو هنوز منبری‌های ما سر منبر میگن مردم انتخاب کردن او را مقابل و مرگ بر مردم سالاری مردم بد انتخاب کردند ۵ نفر انتخاب کردن انتخاب شده این آدم‌های خلیفه تمام شده رو آوردن مردم باهاش بیعت عمومی کردند انسیال مردم به تعبیر امیرالمومنین اتفاق افتاد نه اینکه مردم توی انتخاب رفراندومی آزادی قرار گرفتن علی رو رها کردن رفتن اونو انتخاب کردن نبوده اینجور نبوده حالا حتما سفید کنیم از دوره ولی جور نبوده واقعا مثل یه رفراندومی عرضه شده باشه این یا مثلا علی ابن ابی طالب مردم رفته باشن اونو انتخاب کردن اصلا همچین اتفاقی نیفتاده یه انتخاب تمام شده عرضه شده به مردم حالا اونم تو سه نوبت بوده اول سقیفه بعد مسجد بعد عموم شهر که دیگه انسیال صورت میگیره ازدحام عمومی است که شیخ همراهش بودند پس اینو گفتم که بعضی وقتا همون نقیبی که حتی تا احد هم فداکاری کرده ممکنه بعدش سقوط کنه سقوط سنگینم بکنه کسی است که اگر نبود مثلاً اون چهار تا کفایت نمی‌کردند برای خلافت درست کردن کسی یا آدمهای کامل اینجوری اعتبار درست کردن به خصوص که از اهل مدینه بود مهاجر نبودن مدینه و اینها موجب شده که فرض بکنید یک کسانی ربیانی که دور امیرالمومنین ایستادن یه جاهایی از نقبای دوره قبل خوردن از نقبای دوره نهضت خوردن اشکال نداره تاریخ این چرخش ها رو داره نباید گم بشیم تو تاریخ که بتونیم یه جایی ممکنه که به وسیله این نقبا کار پیغمبر تو مدینه به سرانجام رسوندند الان خودشون در مقابل قرار میگیرند ربی ساعتی که من میگم اینها بیعت کردن خانه امیرالمومنین جمع بودند تحصن کوچکی که فاطمه زهرا سرپرستی بر عهده داشت و بعدا وقتی حمله به خانه یکی دو بارش به خاطر همین ماجرای تحصن اینها بوده به بهترین اسم برازنده‌ترین اسمی که به اونها بدم امیرالمومنین جمع شده بودند میخواستند سر اون حرفی که امیرالمومنین بود و تو غدیر بوده سر اون بایستند که وقتی کار دیگه خیلی تنگ شد اینجا نیاید دیگه فاطمه زهرا شکست اینجا هم اون قسمت های تاریخ مجال بشه خوب خونده بشه چه گذشت در این خانه صرفا مثلا فاطمه زهرا امیرالمومنین بود یا نه یه اتفاق سیاسی می‌افتاد تو این خونه فاطمه زهرا هم بود همکار او منحصر نشده شب اول اذن دخول ما باشه و اجازه بگیریم از حضرت خانم به ما اجازه بده وارد عزاداری این شب های شریف بشه

۰۳۰۶۱۱ – کارکرد حلقه های میانی در سیره اهل بیت

این متن توسط «هوش مصنوعی تبدیل گفتار به متن» تبدیل شده است. متاسفانه بنده فرصت بازبینی و تصحیح متن موجود را پیدا نمیکنم و تنها متن با اندکی اصلاحات منتشر می‌شود. پس بدیهی است که متن دارای اشکالات ریز و درشت فراوان و جاماندگی بسیاری است به همین دلیل از محضر دوستان عذر خواهی کرده و به جهت تصحیح متن و همکاری در این مسیر دعوت می‌کنم. چنانچه مایل به همکاری هستید با ما ارتباط بگیرید.

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین لا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم حسبنا الله نعم الوکیل نعم المولا و نعم النصیر الصلاه و السلام علی سیدنا محمد و آله العتبین اللهم کللیک الحجت ابن الحسن صلواتک علیه و علی آبا و حافظا وقاعدا وصرا و دلی وینا حتی نورانی آقا و مولا حضرت مهدی سلام الله علیه صلوات بر محمد و آل محمد اللهم صل علی محمد و آل محمد درباره حلقه اتصال بین انبیا اولیا و ربیون جامعه و بعد به تبعش عموم مردم حرف می‌زدیم دو تا مفهوم اساسی که اگر یا تاثیر اسلام یا اینکه قبل از اسلام هم به نوعی بوده اما اسلام را امضا کرده و ازش استفاده کرده ولو توی این شب ها روشن خواهد شد که تو دستگاه های جور از همین ها سوء استفاده هم شده و استفاده دیگری ازش شده و اون دو تا مفهومی که مفهوم نقیب بود یکی مفهوم عریف که حالا بعضی مترادف هم گرفتند بعضی هم حالت همکاری بینشون که نقیب یک درجه بیشتر حریف در واقع نائب اون میشه و کمک کار اون میشه و البته کارکردهای متفاوتی دارد چنان که مستحضرید مدینه خوب یک حکومت مرکزی نداشت مثل مکه حکومت مرکزی درش شکل نگرفته بود طوایف مختلفی توش زندگی می‌کردند مثلاً نزدیک ۲۰ تا قبیله یهودی بود و اطراف اجناس حساب بکنید و ۱۲ قبیله عرب هر کدام از اینها یه منطقه جغرافیایی داشتند یا به اصطلاح محیط منطقه استفاضی داشتند حتی شهر یک شهر متمرکزی نبود مثل که شهرهای ما الان هست یه دست محله های بودند که مثلا یه قبایلی قبایل حوثی همراه هم همینطور کنار هم قرار میگرفتند محل هاشون بعد خزجی ها شروع میشدند خوب جمعیت ش هم بیشتر بود […] درباره ضیافت و مهمان همشون این رسم رو گذاشتن یه جاهایی هم اختصاصی بود مثلاً درباره خونی که ریخته می‌شد قبیله چیکار می‌کرد در خون خواهی از چه روشی استفاده می‌کرد این بعضی وقتا فرق می‌کرد این قبیله یه جور بود قبیله دیگه یه جور دیگه بود اسم عروسی رسم سبک زندگیشون با هم تفاوت‌هایی داشته عرض میکنم خیلی جاها هم شبیه به هم خب یه شیخ قبیله بود در کنارش معمولا دو تا سمت دیگه تو جاهلیت هم بود معمولا یکی امیر قرار میگیره یکی هم یه نقی که اونا هم عرض هم میشدن امیر بیشتر کارهای نظامی را انجام میداد بیشتر کارهای دیگر کارهای سازمانی به اصطلاح شبکه ساده ای بود که بتونه قبیله رو چابک نگه داره این از این حس میگم که مفهوم تو اسلام شاید امضایی باشه اما ارتقا داده شده در مسیر یک هدف خیلی والا قرار  […] برسید به اون جایی که امر شدید که بعد میگه که اون مثلاً ولایت ولی خداست یعنی خانواده رو از یک واحدی که یک نیاز خانوادگی است اولاً همونو پالایش می‌کنه ارتقاش میده هم کفر ایمانی توش میاره کلی از فضایل اخلاقی تو خانواده میاره این خانواده رو پیوند میده با یه خانواده کلانی که برای امت اسلامی تا توی هدف بزرگتر قرارش بده اینا کارهای اسلامی میکنه لازم نیست حتما نابود بکنه کل اون رسوم رو از اول یه چیزی رو تاسیس کنه چون خیلی از اینها میتونه یه حروف عقلایی درست باشه قبیله هست خب یه شیخی داره بعداً مثلاً یه قسمتی برای نظامیش هست این قسمتی برای رقابتش است ولی تو چه مصرف میشه صرف عصبی از های خونی و قبیلگی میشه و خون همگر رو میرسونه فلان میکنن اسلام میاد اون رو یه محتوایی میده تو این قالب ها هم تصرف میکنه اینو خیلی توجه کنید مثلا وقتی شما راحت می‌تونید بگید در مقابل دارالندوه سخیف است عقبه مثل غدیر غدیر وقتی جعل امامت میشه یه شورای خاصی نمی‌شینند امام معلوم کنند یا خدا نمیگه بعد اینها بگن خب شیوخ هم پذیرفتن تمام خدا ابلاغش به عموم مردم میشه که فقط حجازی نیستند فقط عرب نیستند فقط مکی نیستند توش سیاه هستند برده است آزاد هست یه مدله عقبه اینجور بود عقبه ۷۰ نفر میان بیعت میکن که گونه های مختلفی هستند از مردم یه نقطه عطفه که ببینید داره ارتقا میده از حالت دارو ای میاد بیرون اون دار ادامه نمیده برای حکمرانی یک تاسیس جدیدی میکنه یه جاهایی هم از همون تاسیساتی که هست استفاده میکنه و ارتقاش میده که یکیش رقابت اما رقابت اونجا برای درون یک نظام قبیلگی متعصب بود اینجا در مسائل اساسی انسان قرارش میده که بتونه این حرکت بزرگ انسانی رو سامان بده که هدف بعثتش هست از نقابت استفاده می‌کنه خب در عقبه ثانی ۱۲ تا نقیب انتخاب کرد این ۱۲ نقیب امشب خیلی نکته مهمیه که اون دوتا رو تکرار کردم تا نکته های امشب با هم بررسی کنیم خواهش میکنم خیلی دقت کنید این ۱۲ نقی که تعریف تعریف بیشتر مسائل مالی و مثلا ثبت احوال ش و امثال اینها را انجام میدهند و یه نقیببا دارند این نقیب ها خودشون دوباره مثل یه شورای عالی مثلاً نقیببا دارند که در مدینه اسعد بن زراره بود اسعد بن زراره جز اولین اسلام آورندگان مدینه است توی عقبه دوم هم به عنوان نقیب انتخاب شد که بزرگ حضرتیان از بنی و بعدش مثلاً فرض بکنید الانم نقیب النقواست و پیامبر خلاصه از این روش استفاده کرد از این رقابت استفاده کرد برعکس اونجا که تاسیس تازه کرد توی عقبه و توی غدیر تاسیس تازه است اما اینجا از همون تاسیس عقلایی که تو قبیلگی بود استفاده کرد ارتقاش داد و بردش توی مسیر دیگه اینجا خیلی دقت کنید پیامبر عزیز اسلام اسلامش را اگر به ادبیات امام بزرگوار ما بخوام خلاصه بکنم میشه همه تعالیمی که آورد رو توی دو تا کلمه خلاصه کرد به تعبیر امام عزیز توی وصیت نامهش یکی کلمه توحید یکی توحید الک یعنی اگه بخواهیم بگیم کلا پیامبر اسلام دو تا رکن اصلی این بعثت چی اند یکی کلمه توحیده این دین آمده که توحید را به معنای دقیق کلمه خواهش می‌کنم دقت کنید یه ظرایفی امشب داره یه آیه خیلی ممتازی توی قرآن هست که انشالله همتون رجوع می‌کنید الانم آیه‌شو می‌خونم اگه مجال کردید این یه آیه رو ذیل المیزان نگاه بکنید خیلی هم طولانی توضیح ندادید آیه ۱۰۸ سوره انبیا چیه آیه آیه اینه قل انما یوها الی انما الهکم مسلمون دو تا اداصر درشه یه انما انما خوب انما دلالت بر حسب میکنه دو تاش که سر هم بیاد حذف حقیقی رو انحصار حقیقی را استفاده میکنه چقدر آیه عجیبیه قل برو بگو انما یوها الی جز این نیست که به من وحی میشود چی وحی میشود انما الهکم الهم واحد فقط به من وحی می‌شود یعنی اون چیزی که من دریافت می‌کنم وحی انصار اون وحی هم به جز یک کلمه نیست انما الهکم اله واحد یعنی توحید رحمت و رضوان خدا و علامه طباطبایی میگه ما که قرآنش وقتی نگاه میکنیم خیلی احکام دیگه توش هست وصیت توشه ارث توشه تیمم توشه قرآن الان با حذف حقیقی داره میگه فقط توحید به من وحی شد بعد یه درس بسیار بسیار بزرگ که خود علامه طباطبایی در جلد ۴ المیزان اینجا ذیل آیه ۱۰۸ گفته همین حرف رو ذیل آیه ۲۶ ابراهیم هم یه جور دیگه گفته ذیل آیه ۲۰۰ آل عمران هم مفصل ۱۵ فصل اختصاص داده در ذیل آیه ۲۰۰ می فرماید من اهم ما یشا هازالدین مهم‌ترین مشاهده من از اسلام این است که همه اسلام کلمه توحید است توحید را اگر باز کنی می‌شود همه اسلام اسلام رو جمع بکنیم میشه کلمه لا اله الا الله که رو من زیاد با دانشجویان عزیز توی هر اردویی هر جایی به همدیگه رسیدیم از یکی از حرف های که من باهاشون زدم این حرف است که من اول اینو ادای دین بکنم مهمترین مشاهده علامه طباطبایی رو بگم به تو کجا چقدر ما باید پول امام زمان حروم بکنیم تا یه دونه بهش علامه طباطبایی ۵۰ ۶۰ سال زحمت کشیدن بگه مهمترین مشاهده من از این دین چیه مهمترین مشاهده من معادش نیست مهمترین مشاهده من فلان حکم مثلا اینه که یه لفظ لفظ و نشر عجیبی هست اگه توحید را باز کنی میشود همه عقاید همه اخلاق و همه احکام اسلام لا اله الا الله نه از حیثی که همش رو خدا گفته کسی منکرش نیست نه بازش کنی بشه توحید یعنی نبوت توحید است معاد توحید است چشم‌ها را باید شست جور دیگر باید دید عزیزان سروران جور دیگر باید دید توحید یک پنجم احکام یک ۵۰ هزارم دین اسلام نیست توحید همه اسلام است و اسلام همه همش توحید است این این و دقیقا شاگردانی که این فهم را این گردن من گرو این حرفه شاگردانی که این حرف را از علامه طباطبایی و امام بزرگوارمون هم تو آثارشون همین حرف رو داره گرفتن یه قد و قامت از بقیه بالاترند مطهری اینو گرفته بهشتی اینو گرفته آیت الله مصباح اینو گرفته جوادی آملی اینو گرفته و همکلاسیشون بودن کسایی که بیشتر از مطهری فلسفه بیشتر از بهشتی فر خوندن اما شما آثاری در نظام سازی در نگاه جامعه به اسلام مثلی که در این‌ها می‌بینید در اون‌ها نمی‌بینید نکته‌های اندیشه‌ای فوق العاده مهمه تو بعد دانش خودش به تنهایی فیلسوف پیدا میشه فقیحتش پیدا میشه اما اینجور اسلام شناسی که مهمترین مشاهده یک آدمی مثل علامه طباطبایی رو بگیره و امتداد بده شهید مطهری جان در جهان بینی توحیدی امتداد داده حضرت آقا در طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن همین نگاه را امتداد داده شما خیلی هم جالبه که اینها را نگاه تطبیقی بکنید یه بار جهان بینی توحیدی و کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن و کتاب توحید در نظام عقیدتی و ارزشی آیت الله مصباح اینا رو کنار هم بخونید وجه اشتراک ها را بگیرید وجه تفاوت ها را پیدا بکنید خیلی شیرینه وجه اشتراک ها همشون اینه ماشا توحید نظام عقیده ساخته نظام ارزش ساخته در بیان آیت الله مصباح توحید نظام جهان‌بینی ساخته نظام ایدئولوژی ساخته توحید ایمان تعهد و عمل ساخته در طرح کلی توحید در بیانات شهید بهشتی نظام اسلام نظام وسیع عقیده و عمل است و شناخت یک جز از اسلام بدون شناخت بقیه اجزا ممکن نیست عقیده عمل ادبیات متفاوت جمهوری اسلامی بسازه نه تسبیح پاره پاره‌ای که این این نمازشه اون روزشه او حجشه نمیدونم به هم ربطش چیه ما اصلا کاری به ربطش نداریم ما اینجا به دلیل متعبدیم دلیل گفته واجب اصلا به ما ربطی نداره که این ربطش به نظام اقتصادی احکامش با اخلاقش نسبت ندارن اخلاقش با عقایدش نسبت ندارد اما اینجا یک نسبت منسجمی داره الهیاتش در خدمت فقاهتشه فقاهتش در خدمت الهیاتشه این نگاه نگاه اصیلی است عزیزانی که میخوان مطالعات بنیادین شروع بکنند این بنیان ها بنیان های اصیل انقلاب اسلامی از اینجا باید شروع بشه بیاد و بعد امتدادش تعقیب بشه برگردم سر بحث اینجا علامه طباطبایی از آیه ۱۰۸ استفاده میکنه که بر پیغمبر جز توحید وحی نشده است از احکام زنان این همه تو قرآن است ارث این همه تو قرآن هست اینا برگرد دوباره چشم نگاه کن اینا عین توحیده جاهای دیگه توضیحش داده که چطوری توحید خوب پس یکی از رسالت‌های عظیم این بعثت گسترش توحیده توحیدی که درش کرامت انسانم هست باز رجوع بکنید این کتاب‌های موجزی که هنوز هنوز سر اون‌ها حرف تازه‌تری نیامده یه وقتی آیت الله جوادی آملی گفتن که شبهات پیرامون عدل الهی رو عدل الهی دست شبهات داره پاسخ بدید فرمود که شهید مطهری با کتاب عدل الهی پرونده را بست ما هنوز از دهه ۵۰ بعضی از اینها تولید دهه ۵۰ است هنوز حرف جلوتری از اینها نیامده یعنی هنوز حرف مترقی همون حرف است و این حسن نیست ها حسن نیست که مثل ما نتونستیم این حرف ها را تعقیب کنیم این کتاب کوچک توحید روح توحید نفی پرستش غیر خدا از حضرت آقا بخونید که این بعد انقلاب اسلامی طرح کلی قبلش اونجا اون بیانی که شبیهش البته در طرح کلی هست توحیدی رو میگه که انسان و کرامت انسان و رعایت انسان و مساوات و برابری انسان‌ها درش اشرابه نه به هم سنجاق شده بیان خیلی بیان شیرین و جذابیه میگه توحید یعنی اینکه خدا در یک صف همه بندگان دیگر در یک صف غیر از این گفتی توحید نیست غیر از این گفتی یه الهه‌های دیگری قائل شدید وقتی تو بقیه را همه در یک صفحه قرار دادی این همه اصول بعدی که درباره انسان لازمش داریم و در اجتماعش اقتصادش باید تغییرش بکنیم اون درش در میاد خوب ببندیم پرونده را الان نمیخویم بحث توحید کنیم همین اشاراتی که عرض کردم کافیه پس یکی از رسالت های عظیم این پیامبر این بعثت کلمه توحیده کلمه توحید به این معن که گفتن نه یک پنجم عقاید یک ۵۰ هزارم اسلام همه اسلامه حدودش توحید نمیدونم فرض کنید نمازش توح و دوم چیه دوم کلمه اول کلمه توحید حالا توحید الکلمه مصرف کننده دین انسان توحید وقتی آمد که دیگه شما بگید توحید و کل این دینه باید این انسان ها را به هم پیوند بده یک کلمه مشترکی پیدا بشه اون کلمه مشترک همین کلمه توحیده اراده ها معطوف به این کلمه متعالی توحید و این تعالیم گسترده توحید بشه و یک انسجام تازه در جامعه شکل بگیره آدم ها قبلش هم از هم بریده نیستند آخرش برادر با برادر اینجا قبیله خون عامل پیونده میخواد بیاد طرحی نو دراندازه الان آدمیان دوباره از هم منفصل بشن و دوباره به هم متصل بشن از خون و قبیله و تعصب های قومی و قبایلی بشن و با ایمان به خدای متعال بزرگ پیغمبره و اصلاً کسی که تونست این کارو بکنه پیغم خیلی حرف عجیبی زدم نه پیغمبران چنینن هرکی این کار را انجام داد تو بگو پیغمبره پیغمبر کسی نیست که شق القمر میکنه پیغمبر کسی است که تالیف اینجور آدم‌ها رو به هم انجام میده این جنسش اصلا جنس کار پیغمبریست کسی اگر همچین پیامی از آسمان آورد که اینقدر مکرایی درش باشه که بتونه اراده ها رو به او منعطف کنه اراده هایی که به شکل عظیمی تو تعصب های قومی و قبی کار پیغمبران است این کار را پیغمبر شما انجام داد تو آینه تاریخ انجام دادی یه آرمان نیست یه آرزوست شما برمیگردید دقیقا توی تاریخ اسلام میخوید انجام شده الان بعضی نمونه هاش میگم من به شما دیشب قول دادم که قرار نیست خیلی سخته و خیلی خودم رو من قرار نیست درباره خود نبی حرف بزنم من قرار نیست درباره ولی حرف بزنم قرار درباره نقیب حرف بزنم این دو کلمه رو گفتم ماموریت نبی را بدانید تا امشب از من سوال کنید نقیبات برای این دوتا ماموریت چیکار کردن برای کلمه توحید برای شکستن بت هایی کهها که پیوند های رو درست کرده که در درون او پیوندها مخاصمه ها است هر کلونی که با هم پیوند داره خوب دقت کنید چی دارم میگما هرچه پیوند شدیدترش خطرناک تر قبیله ای که انسجام درونی بیشتری دارد بمب متحرک تری است در اون شبه جزیره چون بیشتر پشت هم قرار میگیند اگر خون از دماغ یکی ش ریخت همه اون قبیله میرن دوباره تاراج میکن هایی که موتن جنگ و درگیری و نزاع اند یکیش همینه ها این نکته های مهم یه درس بزرگ اگه بخوام از انجیل بگم حضرت مسیح برعکس این که سر زبان ها افتاده جای جای انجیل من اینو دیدم بسا جنگ که مایه همه صلح هاست این حرف مسیح شما اگر بخواهید بگید مسیح یکی از آموزه های انجیل چیه میگه صلح زیر شمشیر یه جنگی که دیگه همه جنگ ها را تمام میکنه کاش مجال باشه سر اینها حرف بزنیم نوکر قرآنم سجده بر این قرآن میکنم این یه وای به چشمی که همه جنگ‌ها رو می‌خواد بد بدونه همه سال‌ها رو ویران میکنه چون بسیاری از صلحا موتن جنگ صلحی که گرگ‌ها با گوسفندها می‌کنند خوردن تدریجی همه گوسفندهاست قات نه چون ایمان ندارند بکشیدشون داعش نیستند چون ایمان ندارند چون عهد و پیمان ندارند چون انسان نیستند امروز با تو عهد می‌بنده فردا میزنه توی غافلگیر تو رو نفلت میکنه یک بار برای همیشه باهاشون بجنگه تمام کنید کی گفته جنگ بده کی گفته شمشیر بده اگر ائمه کفر را نشانه بگیره همه همه صلح‌ها از اون لحظه به بعد اما نوکر امامی هستیم مرید امامی هستیم انشاالله شیعه امامی هستیم که قیام به سیف داره قیام به سیفش برای بالای سر تو شهرها دور نمی‌زنه مثل مثلاً طالبان و القاعده و کجا و کجا که یا فلان حکم انجام بده یا گردنتون میزنم قاتلو ائمه الکفر با ائمه کفر یک بار برای همیشه جنگ خواهیم کرد ما این البته جمع شما اومدم خیلی چی میشه که حرف های بزنه که من قول دادم همه رو شب آخر بزنم پیام ختم نامه امام این دو تا پیام آخر امام که باز دوباره خلاصه همه پیام‌هاست که منشور روحانیت پیام قطعنامه یک جنگ و بسته هزار جنگ و باز کرد یک جبهه رو نه اینطور دقیق تر بگم یک جبهه را بسته هزار جبهه رو باز کرده ما جبهه شروع کردیم اینجا رو کسی نباید همه جاهایی که ائمه کفر نیستند باهاشون ببند اشکال نداره ائمه به تعبیر زیبایی که حضرت آقا داره اگر خواستید تاکتیکی عقب و جلو برو استراتژی نه اونجا معرکه بازه یه دستور قرآنه خب اگه دور نشیم بین کلمه توحید با توحید کلمه که رابطه دو سوی با هم دارند کلمه توحید که میتونه توحید کلمه درست کنه و الا سر قوم و قبیله با هم باشند و یه لا اله الا الله بگن اون مفسور اسلام نیست اصلا میبره یه جایی تو مسیر جدا میشه هر کسی به اصل خودش برمیگرده چنان که تو تاریخ دوباره اینو میبینی اونجا که با امیرالمومنین پشت میکن اونجایی که به اباعدالله پشت میکن عصبیت قومی قبیلگی دوباره فرمان صادر بسم الله مجراها و مرصاه‌ها نیست جامعه جامعه‌ای که توحید کلمه را پذیرفت کلمه توحید رو پذیرفت به یک اعتلافی به یک انسجامی میرسه که بسم الله مجراها با خدا راه میره با خدا می‌ایسته به نام خدا میره به نام خدا لنگر میندازه حرکتش ایستا حرکت الهی میشه قرآن از این جامعه تعبیر میکنه به جامعه ربانی ربیون باید جامعه ربانی بسازند جامعه ربانی همچین جامعه توجه میکنید دور نشم آقا بگو نجیب ها برای این ماجرا چیکار میکن نقیبا او ۱۲ نخی چیه فقط بیت المال تقسیم کنند بیت المال هم نیست اون دو تا نخی نقبا چی اند کارشون حلقه اتصال با ربیونی هستند که الان شروع کردن ایمان آوردن ۵۰۰ نفر آمدن ۷۰ تاش مسلمان اند دارن برمیگردن الان تعداد مسلمانا بیشتر میشن ۷۰ تا ۱۲ نقیب‌ها شروع می‌کنند جنبش‌ها را حرکت‌ها را نگاه کنید مثلاً جنبش شکستن بت‌ها همین بت‌های ظاهری شروع میشه همون نقیب خزی‌ها که نقی هم بود شروع میشه خیلی هم با غلظت این کارو می‌کنه خب بعد شروع میشه شروع شکستن وقتی پیامبر خدا وارد مدینه میشه موج بت شکنی راه میفته قبلش کی پیشدازی کرده همین کلمه توحید داره به اونها درس میده کلمه توحید داره به اونها کنش تعریف میکنه کنشی تعریف میکنه در عین حال که آدم های وجیهی هستند در عین حال که آدم های معتبری هستند شروع میکنند همینطور رفتن من بهتون بگم بعضی هاشون حتی تو دوره جاهلیت هم بود نپرستیدند فکر نکنید سیاه اندر سیاهه توی همون سیاه یه نقطه های سفیدی هست یکی از کسانی است که حالا آخر کار دربارش خواهم گفت یکی از نقباست حتی تو دوره جاهلیت بت پرستیده حالا مثل اسعد و دیگران یه دوره بت پرستی هم داشتن الان اسلام آوردن شروع میکنن حرکت برای بت شکنی این نقیب ها اگه بخوام تیپ شناسیشون بکنم یه آدم های هستند بعضیشون از علما خردمندان دیشب بهتون گفتم بعضی کامل پس بس که میگن بیشتر عقل عملی ها نه اینکه فیلسوف ارسطو افلاطون بودن برای مردم درس های عجیب و غریب میگفتند عقل عملی داشتند خوب دقت کنید چی میگن اینا جزو ذاتیات این نقیب هاست و این اشراب باید بکنی وقتی میخوای بازسازیش کنی باز تولیدش کنی در نظام خودت نقیب یک آدم منزوی نیست نقیب یه آدم بی اثر اجتماعی نیست نقیب دارای سرمایه اجتماعی است نقیب کسی است که حرفش می‌گیره روشو می‌گیرند و او باید یه عقل عملی حسابی داشته باشه اگه حرف امروز یه چیزی میگه فردا یه چیز دیگه میشه صدر و ذیلش به هم نمی‌سازه که نمی‌تونه مقبولیت اجتماعی داشته باشه مقبولیت اجتماعی داره ممکنه فیلسوف نباشه ممکنه عالم به معنای مصطلحش نباشه اما عقل عملی کاملی داره عقل عملی یعنی همین عقل تدبیر از تو خونه از خودت شروع میشه تو خانوادت میاد و بعدا تو شهر توی کشورت بتونی تدبیر کنی عزیزی که در یه مسجدی نمیتونه ائتلاف درست بکنه چطور انتظار داره رقابت کنه چطور انتظار داره حلقه میانی باشه این از من ندید بگیرید چون الان هم یه طوری شده که اصلا آدم نمیتونه بگه به خودمون انتقاد کنیم علیه حزب الله ها حرف زد چیکار ما کجا به همدیگه تذکر بدیم آخه یه عزیزی توی مسجدی آقا مسجدی یک دست بود از ویران کردی تا جایی که آقا اصلا یه جمع متشددی بود فلانی که آمد همه رو جمع کرد این آدم باشی هرکی می‌خواد کسی که بیشتر خونده و بیشتر می‌نویسه و بیشتر پر مدعاست الزاما نقیب نیست عرض کردم فقط تو عقل نظری بهش نگاه نکن عقل عملی کامل تعبیر آیت الله جوادی آملی داره به ما طلبه ها میگفت حالا شاید اینجا قابل باشه گفت طلبه های که میخوان هجرت برن تو شهرستان ها فصل متوسط عقل کامل تعبیر خودشه میگ لازم نیست علامه طباطبایی علامه طباطبایی شهرستان چیکار خب اینجا المیزان بنویس اینجا بنویس اینجا جوادی آملی تربیت کن تو قم شهرستان چیکار فضل متوسط یعنی تشخیص بده دور از ش وقتی میخونه بدون چی میگه اسلام چی میگه یه چیزی بفهمه بتونه از المیزان برداشت بتونه از نهج البلاغه برداشت کنه حالا در حد مجتهدان نیست که سرحدات علم رو جلو ببره این فضل متوسطه ولی عقل کامل یه استادی که سر کلاسش درس میده شاید عقل کامل براش اونقدر مهم نیست که برای یک روحانی در یک روستا مهمه عقل کامل عقل کامل یعنی عقل عملیه یعنی عقل تدبیر بلد باشه تدبیر کنه این آدم بعدا میاد بالا میخواد یک کنش بزرگ اجتماعی را با یک حرکت با هم بالانس کنه اگه تو مقیاس کوچک مسجد شما حلش و روستایش یاد گرفته اونجا هم یاد میگیره اگر اونجا به اصطلاح میرسونه یه جمع بزرگی همراهشن و لایکش کردن آوردن همه رو پشت دیوار چپه کرده نمیشه آقا نمیشه بابا تو بلد نیستی بله کار سخته سخته اما باید این هنر رو داشته باشی این لولا رو چطوری نیروی مردمی رو تبدیل کنی که حالا شب آخر خواهم گفت ایمان رو چطوری تبدیل کنی به عمل صالح این فناوری رو باید بلد باشه توی مشهد شما چند پیدا میشه کسایی که ذره جمع کردن سنجاق کردن به هم نه وقتم کمه یه جاهای مهمی باید برسم ببینید هر عالمی نه هر کدوم یه قطعه تاریخی میگم فقط از کسی که چیزهایی رو بیرون کنه یک کسی هست ابی ابن کعب هر کسی درباره اش بخونه این هم از نجاره یعنی از همون قبیله اسد این بحث به ظاهر عالم تره اصلا تو زمان رسول الله فتوا کاتب وحی جمع آوری قرآن کرده فتوا هم میده از فقها هم هست ولی نقیب نیست چرا رقیب نیست چون از اخبار یهودی بوده که الان و پیامبر یه اصلی تاسیس کرد لا تعخذ دینکم من مسلم اهل کتاب دین خودتون رو از مسلمانی که قبلا اهل کتاب بوده نگیرید چرا مسلمان حساب نکنیدا اون مسلمانه بیا تو بین شما زندگی بکنه نمیخواد نگاه بدبینانه نگاه کنید برای شنود کار بزاری که این راستکی اون رو پرچم دین قرار نده او را مطهری قومت قرار نده چرا اعتقاد لا تعخذ دینکم من مسلم اهل کتاب عالم تره ولی نهیب باید اصل حرف و ناب حرف رو ببره حتما باید از انتقاد درش مصون باشه کسی که قاطی داره و یه خورده توش قاطی پیدا میشه اون نمیتونه بع شهید هم بشه بعضی از شهید شدن دیگه مث آمده و تو بدر احد شرکت ۱۲ نفر قرار نگرفت تا اون توهین به اصطلاح کلمه التوحید خوب انتقال پیدا کنه بدون التقاط پیدا بکنه خدا رحمت رحمت کنه شهید مطهری در پیرامون انقلاب اسلامی میگه از من سوال میکن درباره استفاده از روشنفکران می‌گویم از با استفاده از آنها موافقم موافقت مشروع نه فقط آخوندها حرف بزنند که الان نظر غالبی شده و نه اونها پرچم های موافقم موافقت مشروع اسلام شناس های باشند که بتونن غلط ش را بگیرند و بتونن محاجه کنند مثل روشی که خودش با مثل شریعتی و دیگران میخواست که حسینیه ارشاد برقرار بشه کس خوب کلمه توحید پس دو کلمه توحید نقیب اولاً التقاطی نباشد بتونه ناب حرف رو رد کنه و دوم اینکه بتونه جنبش ساز باشه مثلا در این قطعه تاریخی که گفتم شروع می‌کنند بت شکستن که این یه تابو بود شکستن بت توی جامعه بت زده یه کار آسونی نیست حالا یه وقتی پیغمبر و امیرالمومنین تو مکه شروع پیغمبر بعد از این معجزه هاست نقیب الان بتونه اینجا شروع بکنه توی مدینه این سرمایه اجتماعی بزرگی داشته باشه که قبیله تو سرش خراب نشه نه آمده توحید بیاوره و بتشکنه قبیله را آب ببره تمام پیوندها از هم گسسته بشه نه قراره این کلمه توحید بیاد توحید کلمه درست کنه پس نه اینجا باید مسامحه بکنه که بگه من آقا بت نمیشکنم تا دور هم جمع مون دور عزیزان با آستین بالا بزنند مسئله‌های سخت حل کنند دوره مسئله‌های آسان گذشته انقلاب اسلامی مسئله سخت یعنی جمع بین کلمه توحید و توحید الکلم جمع بین خلوص و اتحاد و وحدت اینا مسئله های سخته اینها نظریه میخوند اینها یه عقل عملی فوق العاده بالایی میخو راست حسینی سر این منبر میگم ما من به کفش نداریم ما به اندازه کافی کسانی که حرف ناب انقلاب اسلامی رو بیارن در عین حال ۸۰ میلیون ایرانی با گرایش های مختلف اراده ش را معطوف اونها کنند اندازه کافی نداریم و بر کسانی که این رو در خودشون میدونن به ضرس قاطع میگم یه واجب عینیه استطاعت وارد کنند نیاز فوری و ضروری هر جنبشی است هر انقلابی است انقلاب پیامبر اگر تو مرحله اولش خوب پیشرفت کرد خوب این کار را انجام خیلی خوب این کار را انجام دادند به بحثی که حالا بعدا مهاجر آمدند و اصلا چون نقیب جلسات بعد خواهم گفت به شکل ادواری صورت های دیگری هم میپذیره اما توحید کلمه رو چیکار میکنند این انسجام اجتماعی را چیکار میکنند پیوند ایمانی را چیکار میکن خوب پیامبر اول موانع این انسجام ها را از بین برد مبارزه با تبعیض عدالت گستری که مفصل یه بحث خاص خودش داره که اون چیزی که عامل اصلی شکستن دل هاست ها حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در خطبه فدکیه شون برای عدالت برای احکام شروع میکنه فلسفه فلسفه گفتن علت گفتن خدا حج را چرا واجب کرد خدا و خداوند عدل را واجب کرد تنسیقا القلوب تا یک نسق کند قلبها را چون انسجامی که ما می‌خوایم انسجام بدن‌ها نیست انسجامی است که از قلب‌ها جوشیده این دل‌ها باید یکپارچه بشه یک نسق بشه هم نسق بشه هم نسخی با تبعیض جور در نمیاد تبعیض ذره ای می‌کند و عدالت تامین میدهد یک قاعده است شما هر جا تبعیض درست کردید پشت سر او تبعیضی تبعیض دیگری هم خواهد بود تو آینه تاریخ خیلی آسون میتونم بگم اولش آمدن گفتن عرب ها عجم ها بلافاصله عرب ها گفتند خب عرب ها قریشی غیر قریشی به همون دلیلی که عجم و بیرون کردی الان غیر قریشی را بیرون میکنه قریشی ها گفتن باشه قریشی هم دوباره مثلاً نزدیکترهای چیز امیه غیر بنی امیه طوری ذره‌ای شد که در زمان خلیفه سوم به خاطر اینکه فقط عموی‌ها حکومت می‌کردند ولاغیر ریختن خلیفه سوم کشتن یا آخر تبعیضه طوری ذره‌ای می‌کنه که همه رو نابود می‌کنه عدالت چی عدالت یعنی رعایت استحقاق‌ها هر کسی حقی دارد بیاید تعمیم تعمیم عنصر اصلی انسجام اجتماعی عدالت نمیشه دوستان سخنرانی درمانی کنیم هی وفاق ملی وفاق ملی دست عدالت نزنیم هر کسی وفاق ملی می‌خواهد گسترش دهد مالکیت عمومی را برابری در حقوق و دستمزد ها را نمی شود نجومی بگیر و کارگر حداقلی بگیری که پنج ماه هم بهش نمیدن رو این با او انسجام پیدا بکنه شوخی داریم میکنیم موتن خشونت و تنفر و جدایی قلب‌ها از هم رو بزایی اما نتیجه وفاق و همدلی بخو سخنرانی اخیرا آقا دوباره تو همین قسمت دیدار با دولت سخنرانی نمیشه با آیین نامه نمیشه با دستور نمیشه جان کندن میخواد تا یه مینیممشو جابجا سختیه هر کسی مردانه باید یاد باشه اول این کار کرد بعد آمد بعد که عوامل اصلی تو خودش یه بحث مفصلی است که پروژه رو شروع کرد که تا خیبر مفصل جای دیگه چون فاطمه توضیح دادم دیگه الان مجالش نیست وارد بشم باز دوباره درباره نبی حرف میزنم یه پروژه رو شروع کرد این یکی از افتخاراتیست که من به این پیغمبر موافات میکنم با ف شروع کرده با یه جامعه ثروتمند شروع نکرده با جامعه که از ابیطالب رانده شده الان هم اهل صفه داره ۷۰ تا تا ۴۰۰ تا این هنر این جامعه‌ای که اینقدر دچار فقره تا سال هفتم هجری هشتم هجری به جایی رسونده که فقر به کلی ریشه کن شده اونجا اگر میبینی دیگه خانه فاطمه زهرا فض داره تو همه خونه ها حافظه هست تو همه خونه حافظه هست و الا قبلش به فاطمه زهرا گفت من چطور برای تو خاتمه بگیرم در حالی که اهل سفره در مسجد من هستند توجه میکنید آمده اینجوری برنامه اول این این کار اساسی و بعدش که میگم بعدش بعد به لحاظ رتبی به لحاظ زمان این زودتر شروع شده این اختلاف های قومی و قبیلگی و کدورت های که الزاما سر عدالت و ظلم نیست سر نطق های تیز ماست که بعضی وقتا به همدیگه گیر میکنیم اینها را با نهاد و آات و برادری از بین برده آخرین جنگی که بین اوس و خزرج بود جنگ با یه خورده قبل از هجرت بود آثارش هنوز بود تا ایامی که رسول الله توبا اومده بود یعنی از شهر متمرکزی نبود محله‌های اولش در قوا شروع می‌شد خزرگی‌ها و آخره بودند اونجا وقتی بود خزرجی‌هایی که مسلمان شده بودند و عقبه دوم باهاش بیعت کرده بودن می‌ترسیدن بیان نمازشو زیارتش چون با اوصی ها تازه جنگ تمام کرده بودن ممکن بود دوباره شعله باز بشه یه همچین وضعیتی است خب آمد اهل اخوت بست و آثاری برش مترتب کرد که حالا نگاه کن من اینجا یه تیکه رو میخوام بگم حضور جمع بندی کنم تو عقبه اول که عرض کردم ۱۲ سال ۱۲ بعثت بوده که ۱۲ مسلمان آمدند خب اینا وقتی برگشتن مدینه با هم جنگ داشتند دیگه حالا تو عقب آمدن دو تا اوسی ۱۰ تا خزجی مسلمان هم شد هنوز به عقبه دوم نرسیده که نفی به انتخاب کنند میخوام بگم نقیب چیکار است وسط وقتی برگشتن نماز جماعت اسلام رو نتونستن برگزار کنند طوری شد که مکاتبه کردن به پیغمبر با یه امام جماعتی بفرست که ما با هم راضی نمیشیم مصعب بن عمیر از اینجا فرستاده شد هم برو براشون نماز بخون بقیه احکامو نشونشون بده اینا که چیزی بلد نیستن از اسلام توجه میکنید این وضعیت رو تحویل گرفته مسلمان شدند اما هنوز لب های درگیری شدید همه انقلاب اسلامی و امام و قبول دادن چراغ خاموش هم همدیگه پاره میکن اوس خزرجیم ما بعضی ها خب نامه می‌نویسیم یه مصعب بفرست برای مصعب دوباره دعوامون میشه پیغمبر قبول نداریم هر کی فرستاد کسی پیدا نمیشه که دیگه محل اتفاق باشه یه خورده خطرناکه دوستان یه خورده سرش آژیر میزنم خطرناکه یه جاهای بد میکشه حوا بعدش چی شد بعدش مخاتی که درست کرد که البته اول و آخر کار ناز شست خودش قرآن اصلاً به رخ میکشه فسبحتم به نعمته اخوانا این نعمت ولایت نعمت نبوت رسول الله است طوری شما رو به هم پیوند داد که برادر شدید این تیکه تاریخی رو واقعا حذف ببرید یهودی ها وقتی دید حالا اینجا اولین نماز جمعه خونده شد آقا سر یه نماز جماعتی تو یه قبیله دعوا میشد مخات که درست شده هنوز مثلاً سال هنوز عقبه بیعت کردن هنوز پیغمبر نیامده که ما فقط نقبا فرستاده شدن من میخوام نقطه چین های تاریخی کامل روشن نیست یه خورده روش فکر کنید چون اطلاعات تاریخی زیاد نیست اینجا خیلی باریکه تاریخیه یعنی قتل شکونی حرف پیدا میشه ببینید نقبا چه کردن همون ۱۲ نقیب سر گسل‌ها ننشستن تو قبیله‌شون بودن اما اون لبه‌های تیز قبیله با قبیله دیگر رو هی سوهان زدن ایستاده بودن چیکار کنن ایستاده بودن ائتلاف‌ها رو درست کنن میگه که همون آدم های دقت کنید تاریخ دارم میگم نقی فرستاده شده عقبه دوم فرستاده شده اما پیغمبر خودش نچیده تو این شهر چه اتفاقی میفته نماز جماعت دعواشون شده بود الان اولین نماز جمعه خونده میشه پیغمبر نماز اولین نماز جمعه اسلام را غیر از پیغمبر بعضی گفتن اسعد بن زراره امام جما اولین نماز اگر توحید رو میخواد به گسترانی اینها جنبش اگر وحدت کلمه را میخواد درست کنه اینها وحدت کلمه درست میکن این زیرساخت ها آماده میشه تا وقتی پیامبر میاد عهد اخوت میبنده راحت اخوت بسته میشه تازه از جنگ هنوز آثارش هنوز هست باید قبیله جاهلی و خون و اینها رو بدون یعنی چی که اینجا چیکار میکنه آقا اینجا طوری شد که تمام کنم یهودی‌ها از اینکه این دو تا قبیله به هم پیوند خوردن و الانم مدافع پیامبر شدن خیلی نگران شدند یه قطعه‌ای از تاریخ اسلام دسیسه‌ها و توطئه‌های به اصطلاح یهودی که دوباره اینها را از هم جدا کنه و سوژه کافی هم داره خاطرات جنگ‌های گذشته رو شروع می‌کنه تکرار کردن رادیوهای بیگانه شروع می‌کنن تو جمع اینها هی گفتن اشعاری و رجعت ها که تو جنگ ها علیه هم میخوندند که کشته های طرف مقابل رو به رخ می‌کشید کشنده رو به رخ کشید که من چطوری کشتمش این دوباره میخوندن تا احساسات تحریک بشه و یک جاهایی داشتن موفق میشدند بعد الان پیغمبر تو این جامعه است یه جایی طوری یهود اینجوری کار کرد که جمعی از او یه جمعی از خزرج گفتم میریم تو ریگزار فلان جای حومه با هم شروع میکنیم جنگیدن رفتن برای جنگیدن حرف به پیغمبر رسید پیغمبر رحمت خودش تا پیامبر و دیدن و دوباره یادشون افتاد به اون اخوتی که بینشون درست کرده بود تاریخ گریه کردن و همدیگر رو بغل کردن ما به همچین چیزی نیاز داریم به همچین چیزی نیاز داریم به اینجور پیوندهای محکم که به اصطلاح نقش بزرگی به اصطلاح نقبا تو این مسئله خیلی خیلی جدیه خیلی خیلی جدیه حالا این نکته پایانی چون تا اینجا اومدم نمیتونم اینو نگم یکی تو وفاق گفتم مسئله عدالت یکی هم اینجا نقای یک کار دیگه هم میکن توی همین وحدت کلمه تو همین ادعاها عزیزان توی قبیله ای که الان نقی بشه همه ش خالص سلیمان نیستند ضعفای ایمان منافقین هم توش هستند ما الان عدد منافقین عدد منافقین حضرت رو میدونیم تاریخ نوشتن خوب کی باید اینا رو جمعشون کنه جناح ما اند ظاهرشون هم اسلامه منم به باطن الان نمیتونم اینا یه جاهایی ممکنه لغزش‌هایی درست کنن چطوری برآیند کلم ائتلاف باشد و چطوری این‌ها را عقب این قافله بکشونم یکی از زحمت‌های یعنی وقتی مثلاً فرض بکنید عبدالله ابن ابی میاد تو ماجرای افک تهمت برای زن رسول الله درست میکنه برای خود رسول الله رسول الله به اون اهمیت توی مدینه رسول الله میاد پیش کی گله میکنه پیش سعد بن عباده بزرگ حضرت میگه این کار خوب نیست میکنه وقتی سه نفر در تبوک تخلف میکن خب جامعه امروز سه نفرش تخلف کنن فردا ۳۰ نفر دیگش تخلف میکن اونم توی واجبی اینجوری که باید بریم خب این استجا که پاره میشه خوب دقت این نکته خیلی مهمی میخوام بگم کی باید جمعش کنه فقط حاکم حاکم که زینت توی ماجراست بار اول نه بار دوم نه بار دوم میگن که همش داری از ما هزینه می‌گیری نقبا اون کسایی که اون سه نفر رو بایکوت کردن خاندان پیغمبر فقط نبودن خود اون‌هایی بودن که هم قبیله‌اش بودند و نقبا اون رو ترتیب دادن پیغمبر گفته که اینها اشتباه کردن کسی باهاشون بایکوتشون کردن اینجا حرف مهمی می‌خوام بزنم هیچ اشکالی نداره آقای پزشکیان عزیز هیچ اشکالی نداره گردن بگیر گردن بگیر نه اینور اینها رو تابو کنید که یک کسی زده حرف نداره برگرده نه اونور برگردید دور هم باشید چی برگردید دور هم باشیم ضعف ایمان و کسایی که یه جایی خل توی انسجام امید درست کردن یک کسی باید گردنشون بگیره تا وفاق ملی شکل بگیره دیگه پا من اینها دیگه غلط نمیک ضامن رهبری شخص آقای امینی شما ضمانت بکنید که به انقلاب آسیبی نمیزنه فردا عصرشو بردارید خود آدم گفت من نمیتونم اتفاقا آموزه دینی دیروز یه متخلفی رو یک آدمی در جامعه رسول الله بهش امان میداد میگفت این متخلف بوده من بهش امان میدم تحت امان من بیاد تحت امان من بیاد گردن میگرفت مثل یه جور کفالت دیگه اشتباه نکنه ببینید راه های وفاق ملی اینست نه این که در ببندید همین آدم های که بعد از نمیدونم فرض بکنید همه سوار شن یا خودش بگه دیگه نمی‌کنم یا جمعش گروهش جناحش پشت سر ضعیف الایمان هاش کسایی که انسجام اجتماعی رو میشکنند راه برن جبران کنند این روشی بود کهبا انجام دادن انسجام اجتماعی درست کردن و باغ ملی درست کردن ببخشید وقتم گذشت و باید انجام بشه بعضی از اینها که دیگه به اصطلاح ممن خلاصه توطئهگرها نشه این نمونه را بگم و تمام تو دوره امیرالمومنین یک کسی است به نام حنظله ابن ربیعزلت بن ربیع بیعت کرد با امیرالمومنین بدن رفت پیوست معاویه امیرالمومنین وقتی خب اینهایی که این کار میکردن این تخلف را میکردن حکمشون در جامعه امیرالمومنین این بود که خون به جایی که خودش و نیروی انتظامیش رو بفرسته حریفش رو حاضر کرد همون نقیبش گفت این کارو کرده چیکار می‌کنی جناح چپ جناح راست جناح نمیدونم چیکار دارید میکنید تفاوت رای داریم تفاوت سیاست داریم اشکال نداره ولی نه تن فروشی دیگه خط قرمزه جمعش کنید وقتی امام علی اینو گفت علی را خراب کرد این اون چیزیست که انسجام اجتماعی شکل همه هزینه ها پای حاکم نمیفته میاری آدم ها رو ضعیف الایمان ها و متکثرها را هم میارید اما یه جوری هم گردن میگیری ما فقط بیاری که اون و به اصطلاح کلمه توحید آسیب بمونه اون حرف مبنا اون نامه از بین بره این مسئله سخت است که شاید یه شب دیگه باید بیشتر درباره روضه بنده دیشب از یه عاقبت به شری گفتم که از این نقبا بود و زحمت‌ها هم کشید عاقبت به شهر شد امشب یه عاقبت بخیر ابن کیهان کسی است که تو جاهلیتم بت نپرستی جز اولین مسلمون‌های مدینه است تو عقبه اولم رفته تو عقبه دوم هم رفته بیعت اولو کرده بیعت دوم هم کرده به عنوان نقیب انتخاب شده تو غزوات همراه پیامبربره مامور سنجش خرما های خیبر یعنی صمت از طرف حضرت داره از مخالفین سقیفه هم هست یعنی وقتی میرسه تو استمراری این حرکت به ماجرای امامت سکوت نمیکنه صراحتا از کسست که مخالف خودش اعلام میکنه و این جز به اصطلاح بزرگانی بود که توی انصار بود و حتی بعدش چون خلیفه خیلی آدم های محترمی بودن اینا دیگه نقیب زمان پیامبر هم بودن تو جامعه مدینه نقش داشتند گفتند که آقا بیاید یه صمد قبلی رو یه جوری دوباره با اون خلیفه‌ای که درست نمیدونستش حتی موضع چیزی هم گرفت بعد آمد برای امیرالمومنین یکی از کسانی است که همدوش عمار تلاش می‌کنه برای بیعت اسمشو زیاد نشنیده باشید ابن کیهان کنار عمار یکی از کسایی است که بیعت جمع میکنه و در صفین هم بعد از عمار شهید میشه اینا چیپ های آخر هم درست تا آخر هم درست و کار خودشونو خوب انجام میدن امشب شب رحلت رسول گرامی اسلام خیلی شب سختی است و بر مردم مدینه هم خیلی سخت گذشت وقتی شهادت یا رحلت رسول الله تو مدینه پیچید اصلا به طور طبیعی شهر تعطیل شد و خیلی فضای سنگینی توی مدینه حاکم دیشب اشاره کردم الان امشبم دیگه مجالش نیست بگم لحظاتی که داره این پیامبر از این دنیا میره به یکی از زیبایی‌های اسلامی که در عین حال که یک نگاه وسیع و فراگیری به کل این امت داده بود آینده‌ها رو می‌بینه اما تو مقیاس کوچک خودش و پیرامونش هم اینقدر جزئی زندگی میکنه که آدم محیر میمونه که چه آدمیست اینقدر حواسش جمعه تو جزئیات زندگی همین لحظه ظاهرا نزدیک به جان دادنشه که امام حسن و امام حسین علیه السلام برایش وارد میشه و مثل همیشه اینقدر خودمانی که نمازم اگه وارد میشدند به شانه های مبارکش می‌نشستن الان روی سینه های پیامبر تعالیمش گفته که کسایی که میخوان جان بدن باید این سینه هاشون را سبک کنیم رو به قبله میکشید حتی این های پیراهن در این حد خدا بهمون رحم کنه اون لحظه که جان ما رو میگیند مگه چه میگذره با آدم که مستحب حتی این چفت ها را هم باز کنید اینم سنگینی میکنه حالا امام حسن و امام حسین رفتن نشستن رو سینه فاطمه زهرا و مثلاً امیرالمومنین میخون اینا رو جدا بکنن لحظه جان دادن پیامبر اینجا گفتن اجازه بدید باشه آرام جانند یا کسایی هستند که با بودن آنها جان دادن نزد عزرائیل آسان پیامبر کاش بودی گودی قتل که بودی و دیدی لحظه ای که کسی نامهربان و خیلی جبار روی سینه عزیزت حسین

۰۳۰۶۱۲ – کارکرد حلقه های میانی در سیره اهل بیت

این متن توسط «هوش مصنوعی تبدیل گفتار به متن» تبدیل شده است. متاسفانه بنده فرصت بازبینی و تصحیح متن موجود را پیدا نمیکنم و تنها متن با اندکی اصلاحات منتشر می‌شود. پس بدیهی است که متن دارای اشکالات ریز و درشت فراوان و جاماندگی بسیاری است به همین دلیل از محضر دوستان عذر خواهی کرده و به جهت تصحیح متن و همکاری در این مسیر دعوت می‌کنم. چنانچه مایل به همکاری هستید با ما ارتباط بگیرید.

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم حسبنا الله نعم الوکیل نعم المولا و نعم النصیر ثم الصلاه و السلام علی سیدنا محمد و آله الاطیبین الله العالمین الله الحجت ابن الحسن صلواتک علیه و علی آبا ولیا و حافظ و ناصرا و دلی و ساعت نورانی حضرت مهدی سلام الله علیه تقدیم بکنید صلوات بر محمد و آل بحث یک حلقه خیلی مهم در نظام امامت و امت بود که در ادبیات تاریخی و دینی ما از اون تحت عنوان نقابت و شرافت یاد می‌شه این‌ها دسته‌ای از ربیون همراه با انبیا و اولیا هستند اینها کسایی هستند که در رسالت انبیا و اولیا شریکند به یه نحو خاص تری از بقیه مردم لولای اصلی ارتباطی و رسالتی بین ولی خدا و به اصطلاح گروه های فعال که اول در دوره نهضت یک جوری انجام وظیفه می‌کنند و در دوره نظام یک جور دیگه در مسائل فرهنگی یک جور و در مسائل اقتصادی یک جور دیگه که امیدوارم شب‌های پیش رو بتونم این ابعاد دیگش هم بگم در دوره نهضت دیشب عرض کردیم که پیامبر خدا در دوره نهضت خودش و بعثت خودش دو تا رکن اساسی را داشت یکی کلمه توحید که توضیح دادیم خلاصه همه دین و اجمال همه ارزش های دینی و عقاید دینی است و دوم توحید کلمه وحدت کلمه انسجامی و پیوستگی اجتماعی بر اساس همون توحید یک بار این کوزه رو بشکنه و دوباره درستش کنه از تعصب قومی و قبی گی بشکن یه بار دیگه با توحید این رو جامعه بکنه این‌ها فوت و فن پیغمبری است در عین حال فوت و فن جامعه سازی است اگر با همون قوم و قبیلگی نگرش داره این اسبه این چهارپایه تا یه جای خاصی مرام دین رو جلو میبره از یه جایی به بعد لگد میندازه و اگر برگشت و نتونست این رو دوباره با توحید سرپا بکنه یه گسل اجتماعی فعالی است که دین خودش بر باد میده خودش نمیرسه اینجا گرچه نگین این ماجرا اون نبی مکرمه ها به نعمتی اخوانا صورت میگیره اما قطعا نقبا تاثیر بزرگی امیدوارم از فردا شب بگم که یه جوری نائب کنار دسته درک من از مجموعه روایاتی اینه که عریف بیشتر ابعاد اقتصادی اجتماعی داره و نقی بیشتر ابعاد فرهنگی و اجتماعی داره بیشتر این ابعاد رو جلو میبره ولی اینا خیلی به هم تنیدن و جلو نیستند حالا خوب دقت کنید بحثی که دیشب علی رغم اینکه بحث طولانی شد یه خورده به نظرم جوری که دوست داشتم آخرش در نیومد می‌خوام تکمیل بکنم خیلی دقت کنید و یکی از سخت‌ترین مسئله‌های ما در این روزگاری که درش هستیم هم دقیقا همین مسئله است مسئله های سخت جمهوری اسلامی یکیش همین جاست و باید دوباره بازکاوی بکنیم بتونیم چطوری میشه از این گذرگاه مهم از تاریخ استفاده بکنیم و ما هم از اینجا رد بشیم رقابت توی لغت و توی استعمالات روایت به معنای کفالت کردن و ضمانت کردن هم هست توی جلسه اول توضیح دادم تفحص از احوال آدمیانی که تحت پوشش اون نقیب اون حریف قرار می‌گیرند همراه با نوعی ضمانت همراه به نوعی کفالت‌ها زیاد گفتند تو روایاتی با هم برام مهمه این چند روایت دقت کنید در همون نقابت اولی که صورت گرفت که دیشب خدمتتون عرض کردم در جاهلیت بود هم پیامبر ارتقاش داد تو یک ترکیب دیگری قرارش داد برای اهداف دیگری قرارش داد و در درونش هم سازمانش رو نو کرد یک جوری در زمینه بگذاره این نبود دیگه آمد آدمیانی که آمده بودند ۷۰ نفر بهش بیعت کرده بودند گفت نقیب های به من معرفی کنید این دو سه نقد رو خواهش میکنم توجه بکنید رسول گرامی به نقای خودش همون های که توی عقبه دوم انتخاب شدند گفت انتم علی قومکم بما فیهم شما بر قوم خودتون بر او گروهی که شما نقیبش هستید که معمولاً همون تیر و طایفشون می‌شدند کثیلی یه جور ضمانتید شما مردما میگه تو که دیشب گفتم یه ویژگی‌هایی دارن اگر تو عقل نظری جز اولین‌ها نباشند تو عقل عملی آدمهای کار درستی اند قدرت تدبیر خوبی دارند یک دو سرمایه اجتماعی خوبی دارند مورد پذیرش اند ببینید کسی عقل عملی و مقبولیت رو با هم جمع بکنه مهم ها نه کسی که کلا همه میخنده تدبیری نمیکنه که این کاری نمیتونه درست کنه تدبیری رو بکنه و مقبول باشه ببینید من این نکته را دیش گذاشتم خیلی هم بیگانه نیست الان شما در دادگاه‌ها و در بانک‌ها و اینا یه وقت بانک ازتون ضامن می‌گیره دادگاه یه وقتی یه کفیل میخواد میگه که اگر او در دسترس نبود تو در دسترس باشی مثل کاری که ضامن تو بانک میکنه حقوقی رو به شکل امنیتی به این مفهوم نگاه بکنید نه این نیست خیلی دوستانه‌تر از اینه یعنی اگه بخوام خیلی از شان پیغمبری کم بکنم و عرفی بگمش من با طرف بخونم که قشنگترتون پیغمبر بزرگتر از اینه که بگه من کاری به اونا ندارم این خیلی فرعونی است نقیب چطور زبان حال نقی رو بگم نقی وقتی نقیب خوبیه که به امام خودش بگه این منطقه با من برو برای بقیه جاها فکر کن من کفیتم تو خاطرت از صنف ما تخت چون اون نقی مختلفی میتونه بپذیره وقتی که بتونه برگرده به امام خودش به نبی خودش بگه تو خاطرت از قبیله ما تخت تو از ناحیه محله تخت خوبه ولی واقعا هیچی هم اتفاق نیفتاد فرض کنید یکی از نمایندگان ولی فقیه رو بگیریم نقیب به ولی فقیه بگه تو از بابت این استان خاطر تخت با کمیت بالای جمهور ارزش ها را میبریم جلو هر دوتا ویژگی سپردن کارها به دست مردم در چارچوب شریعت هر استانداردهای شرعی و ارزشی و انقلابی را لحاظ می‌کنیم هم حداکثری هستیم به خدا اگه ۴ استانش اینجوری کفالت بدن کار تمامه یه همچین چیزی است ببینید یه بار دیگه متن بخونم این از سیره ابن هشام جلد ۲ انتم علی قومکم بما فیهم فلاحت حواری میشه نقیب حواریه نقیب کسی است که برای امام خودش مثل حواری برای عیسیست تو اون قسمت نهضت عیسی رو جلو میبره مثل چراغی که توی لوستر روشن کردید اون اجسام مشبک و الماس مانندی که اطرافش هستند اونها منشا نور نیستند اما نور رو به اونها زیاد میکنن قبیله ما چراغ امیر امیرالمومنین به وسیله ایشون روشن شده آمده این آینه هم اون کلمه توحید را همون حقه رو یه روزی حق مهمترین حقی که دست گرفته دست گرفته بودیم ولایت فقیه در دوره غیبت شده یک حرف حق ارزش اجتماعیش مثل ارزش اجتماعی خوبی باشه بهشتی مطهری کسانی که بتونن این رو خوب توی اون جمعی که هستند توی اون گروه های هدفی که هستند جلو ببرند کف مریم کامل تر بخونم بهار ۱۹ صفحه ۱۳ انتخابش کنید شما انتخاب کنید ۱۲ نقیب به من بگید که یکفلون علیکم بما ذالک علیکم به ذالک کما اخذ عیسی بن اخوذ موسی من بنی اسرائیل حرف میزنه هم عیسی داشته هم موسی داشته آیه قرآن آمده است حواری ۱۲ نقیب برام خارج کنید که برای من کاری بکنن که نقبای موسی برای موسی کردن کفالت یه جوری امر شما را بر عهده بگیرند آقا خودت رابطه رابطه یک جامعه هیتلری نیست یک کاریزمای بزرگ بقیه توده فقط او رو میبینند نه در عین حال که او نورافکنده وسط اما یک نظام به اصطلاح کفالتی اینجوری هم در مردم هر کدوم به اینها متصل اند عرض میکنم سرمایه های اجتماعی هستند که حتی یه جاهایی وقتی اتهام سر خود اون پیغمبر میره تو بعضی کارهاش اینها میتونن حلش کنند اون پیغمبر فردا میخواد یه نائبی برای خودش معلوم کنه که از قضا دامادشه دشمنان قسم خورده ای هم داره که مثلا از یهود و از خوردگان مشرکی که الان منافق هستند توی جمع شروع بکنن چی میتونه خودش معرض اتهام میفته اینجا هم دوباره تعبیر یکفلون علیکم مثل همون کاری که برای حضرت موسی کردن تفاوت لطیفیه توی این روایت بهار که از جلد ۱۹ صفحه ۱۳ می‌خونم فقالو اختر من شئت اون هفتاد نفر هفتاد و خورده نفری که از مدینه اومده بودن گفتن خودت انتخاب ۱۲ آدم ۱۲ نقیب رو پیغمبر کنید قوم گفتن ما میسپاریمش دست خودت هرکی میخوای خودت انتخاب کن نقل بعدی که تو همین جلد ۲۶ هست اینجوره اخرج الی خودشون انتخاب کردند هر کدومو گفتی چه مردم دوباره حق انتخاب و اختیار خودشونو واگذار کرده باشند دست ولی خدا دست پیغمبر بگن خودت ۱۲ تاشو انتخاب کن چه ۱۲ تاشو خودشون بیارن گونه‌های مشارکت مردم در توی همین مسائل حکمرانیه چون اینا شروع دستگاه حکمرانیه فردا میخواد نظام درست کنه که حالا مجا خیلی زیاده و چطوری می‌تونم همه رو بگم این وقتی دوره نهضت تبدیل به نظام میشه دستگاه نقاب تغییر نوع کارهایی که میکنن اینجاش برام مهمه توی این نقل دوم که صفحه ۲۶ هست انتخاب کردند ثم قال پیغمبر گفت مریم حواری من با شما بیعت میکنم مثل بیعتی که عیسی با حواریونش کرد دوباره اون تعبیر اگر از آینه از دوربین نگاه بکنیم باید بتونه برگرده قوم ما تخت نبی خدا البته مودبانه تر میگه نمیگه خاطرم باید تخت باشه من خودم سخنرانی فقط راه ارتباطی اینها با همه مردمشه میخواد مشورت کنه بعد نماز پا میشه با همه مشورت میکنه نه فقط با اینها نخبه سا اشتباه نگیریما که حکومت نخبه سالار می‌خواد درست کنه نه برمیگرده مشورت عمومی میکنه نامه ۵۰ نهج البلاغه اشاره کردم توی سیره پیغمبر خدا چه در حدیبی می‌خواست صلح بکنه چه در احد و خندقش که میخواد جنگ بکنه وقتی میخواد مشورت کنه یه عده خاص رو برنمی‌داره برای یه جمع مستشاری مشورت این نظرش بیشتر بپرسه سلمان فارسی درباره خندق گفت اقناع صورت گرفت درباره برای مردم این خیلی فرق میکنه تا هیچ وقت دستگاه به اصطلاح شورایی و این امر شور خوانش مستشاری ازش نکنید که هر رئیس اداره امرهم حکومت بجنگیم اینجور صلح بکنیم اینجور مفجوری مشورت میکنه توجه میکنید مردم سالاره اما دستگاه کفالته حالا خوب دقت خوب جا بیفته دیشب عرض کردم ببینید کفالت کار میکنه یه دونه آدم با بیست و خورده ای نفر پیوسته و معاویه نه تو حق انتخاب اولش باز من چون از اول وفادار به این مکتب هستم و مردم سالاری تو دستگاه امیرالمومنین فهمیدم نه تو دستگاه غربی ها بودند کسانی که از اول با امیرالمومنین بیعت نکردند آزادم بودند عبدالله ابن عمره‌های معروف و مشهورم بودن کارشون نداشت ولی کسی که بیعت کرده همراه خودش یه تعهدی برمی‌داره این آمده بیعت کرده بدون اینکه نقص بیعت رو بتونه اثبات کنه چون بعدا توی حتی با طلحه و زبیر هم گفت من چیکار کردم شکستید ورودی بصری خطبه خونده آیا بیت المال را حفظ کردم آیا خویشاوندان خودم را بر دیگران ترجیح کردم ترجیح دادم آیا حکمی به جرم کردم یعنی اگر اینها کرده باشند که بیعتم جایز است چون دیگه خلیفه نعوذ بالله زبان خلیفه جار شده چرا سر اهلش بمانند در اطاعت خدای متعال در به اصطلاح اطاعت از یک آدم بشری معصیت خدای متعال کرد گفتن نه نفر برداشته بدون اینکه نسبت به امیرالمومنین اثبات کنه که خدایی نکرده خلیفه جور شده رفته پیوسته به معاویه راحت میشه آمد و مثلا فرض کنید یه تنبیهی تعزیری برای او گذاشت که تعزیری که امیرالمومنین در نظر گرفته بود خراب کردن خانه اینها بود اینم عزیزان دقت کنید تو این نوع مجازات ها پیامبر را خراب کرد که عبدالله بن عامری که مثلا فرض بکنید مشکلاتی داشت و فرض کنید یه آدم های که مشکل داشتند از بعضی از اوصی ها جمع شده بودند توی مسجد میخواستن بیارن یه پایگاهی رسول الله با مسجد با نماز این نوبرش بود حالا تو قلعه های خیبر به شکل یهودیش بود توی بت خانه های مکه به شکل بت خانه میخواستم ورژن اسلام ستیزی و پیغمبر ستیزی اسلامی بیارند با دین اسلام علیه پیغمبر اسلام شوند اینجا هم کسایی که اینجوری ملحق میشن به معاویه امیرالمومنین خراب کردن خونه اینه باید خرابش بیاد پایین معلوم بشه این آدم دیگه از ما نیست این آدم دیگه رفت توی جبهه دیگه رفت تو جبهه باطل همینجا نگاه کنید ما باشیم و دستگاه قضایی که الان میفهمیم کلمات نمیتونم استفاده کنم دوستان مذهبی استفاده می‌کنند در حالی که اسلام اینقدر ظرفیت دارد قوه قضاییش کاش هنر استفاده از سایر قوای اسلام رو بیشتر یاد بگیریم یکیش هم قوه قضاییه نه فقط قوه قضاییه همه اصلاح امور فقط به دستگاه نظارتی همه اصلاح امور فقط به ورود دادستان نه خیلی روش های دیگری هم هست ظرفیت‌های دیگه‌ای هم هست نگاه کنید اینجا وقتی می‌خواد بیاد راحت می‌تونه حکم بزنه رئیس قاضی حکم بزنه یا خودش دستور بده برن خونشو خراب کنه اما چیکار می‌کنه کفیل به تعبیر کفیل یا بگم همون نقیب نقیب هنزلت بن ربیع رو احضار می‌کنه اینو جای او تامین نمیکنه تو عاشورا هم ماجراها آفرید و بیک اینها نقیب و عریف این گروه بودند آقای رئیس جمهور خوب دقت کنن گفت ما خونشو خراب می‌کنیم هدماها علی خونه یک کسی وقتی خیانت میکنه هم جناحیش باید کمک بده به حکومت عدل هم جناحیش دیگران اگر انتقام باخت انتخابات شو میگیره اصلا حرف منعقد نمیشه جبهه دوباره جبهه بندی شکل میگیره اینجا خلاف اون حرف زدی ها این این نکته ایست که واقعا اگر تو هر جناحی این اخلاقیات رو حاضر کنیم ببینید اینجوری نکته مهم اینجاست میتونید بین وفاق انسجام اجتماعی و خلوص جمع کنید خلوص یعنی همون کلمه توحیدی که همه دین است خلوص برای شما یعنی الان ارزش های اصلی انقلاب اسلامی که البته جلوه های توحیدن این خلوصه رو بخوای به دست منم نگاه بکنید این خروسه رو بخواید رعایت کنید چند تا سناریو هست هر کی این خروسه رو داره بمانه هرکی نداره بره به سلامت ذره‌ای شدن میری وقتی حکومت تشکیل دادی حق را با جماعت باید بیاری عدل را با وحدت باید بیاری و این سختش میکنه تو دوره نهضت میتونی بگی مثل من و حسین ابن علی ولی تو دوره نظام که امام مجتبی هستی نمی‌تونی اینجور بگی توی نظام نظامی چیکار کنه تو میگی آقا من خودمو دستم می‌جنگیم که کشته میشیم تو کشور چین کلی امت رو باید ببینی حق رو با وحدتش بیاری با جماعتش نظامه هم برای امام سخته امام نظام امام سخت‌تر است امام نهضت امشب می‌خوام روضه امام مجتبی بخونم آخر کار امام نظام امام نهضت امام نهضت اختیار آسونه ولی به امام مجتبی میگن همه رو باید ببری با معاویه ببری ازش ببری اگر همه رو نمیتونی ببری چون نظام هستی شکسته دو تا نظام با هم جنگیدن شکست خوردی خب طبیعیه دیگه گم میشه تو تاریخ همیشه نابود میشه میره اگر الان نمیتونی به شکل نظامش پیروز بشی برگردون به مرحله نهضت لبصادش باش به تعبیری بین اظهرهم باشه دیده بانش باشن مراقبش باشم دوباره یه جای دیگه‌ای به وقتش دوباره پس آقا من بخوام انسجام اجتماعی را با خلوص حرف حق جمع بکنم اگه اصلاً حل نکنم که قطعاً این بیان‌های الکن بنده و وقت اندک نمیشه این مسئله سخت و یکباره سر منبر حل کرد من اگه سوال و معما و دغدغه دوستان انقلابیم این مسئله رو بکنم شکرگزار خدای متعال هستم اصلا حلش پیشکش حلش با جان های مومن حلش واضح جوانان انقلابی دغدغش ولی بشه که این دوتا باید با هم جمع بشن یه جوری بگم که کوچیکتهای جلسه و کودکان و نوجوانان اگر صدامو شنیدم حل بشه آقا این معادله ایکس داره یه وای داره دوتاش باید عدد بگیره حل بشه ها بعضی ها عادت کردن یه معادله دو مجهوله رو توی ایکس فقط عدد میزارن اون وقتی که هر عددی بذارید درسته اگه خواستید درست دربیاید تو دوتاش بزار اگه مردی حلش کن داشته باشی هم انسجام و وحدت اجتماعی و امثال اینها این کار سختیه خوب دقت کنید چون تقسیمی که می‌گم خب سختیش کجاشه من وقتی می‌خوام همه رو بیارم یه تعدادیش ضعیفمانن یه تعدادش بی تعارف منافقن تو همون دیروز دارم میگما تو همون جامعه پیغمبر دارم می‌گم ما که الحمدالله منافق نداریم بابا منافق خانه زاده پیغمبر روزی که حکومت تشکیل داده منافق درست شده تو هر قبیله تعدادی هست خب شما هم میگی هم خلوص توحید را منافق توحید کجا بود ایمان نداره ضعیف الایمان هم یه خط در میون داده بین هالا والا در تزلزله تو میخوای همه اینها باشند در عین حال حفظ بشه قبول کن کار سختیه خیلی کار سختیه راه جمعش چند جور نیست یک جمع ریاضی درست نیست یا همه بیان دیگه اونا هی دارن تعدادشون بیشتر میشه اهل نفاق دارن پول خرج میکنن مثلا بیشتر بشن ضعیف الایمان توی مسائل مختلفی جمع میشن این که آب میبره من بهت میگم انسجام اجتماعی هم نمی‌مونه انسجام اجتماعی نمی‌مونه چون هر حرکتی رو راه انداختی ضعیف الایمان ها تو راست میبرند منافقین تو راهش هرچی می‌کنن مگه نبود که مثلا عبدالله ابن عبید توی حرکتی ۳۰ نفر رو از یه غزوه جدا میکنه زمانی که هنوز غزه ها صد نفر میومدن ۳۰۰ نفر بودند خب ۳۰ نفر جدا میکنه تفرقه درست میشه این سیستم اجتماعی هم میشکنه تو به امیدی که انسجام اجتماعی درست بشه از خلوص گذشتی میشکنه و تو همیشه باید بهش باج بدی همیشه باید بهش باج بدی نیست این یک راه که نمیشه راه دیگرش چیه همونی که آقا ما حق میگیریم گور پدر انسجام اجتماعی هر که آمد آمد ما همین خود بسیجی‌ها کافیه تا زمان امام زمان اجتماعی رو گذاشتی که اینم اون با جمع جبری میخواست درستش کنه اینم با تفریق جبری میخوای حلش کنی این هم نمی‌شه اینم نمی‌تونی چیکار باید بکنی یه راهش دو تا نکته اساسی میگم شاید بیشتر از اینها باشه یکیش همون نظام کفالت آقا ما باید در جناح اصلاح طلب هم نقیب برای انقلاب اسلامی داشته باشیم ما باید در صنف پزشکان در صنف مهندسان در صنف وکیلان در صنفت هنرمندان برای انقلاب اسلامی داشته باشیم تدبیر خوبی داره و میتونه سرمایه اجتماعی داره یه مقبولیتی داره چیکار باید بکنن ولی موقع هزینه ها ساکت بشن نه کفالت بکنن تندروهای خودشونو کفالت کنند کسی که میخواد بزنه زیر میز چی بزنه زیر میز افراطه وایسا میخواد بکشونه به خیابون بگو خیابون سنگ بند نمیاد خیابون نه اعتراض داری اعتراض می‌کنی از دست ندید نه شما بکنید هر کسی اونجا شد کاسه بشن یا یه خورده عاقل‌تراشون یه خورده محتاط تراشونم از ترس تندروهاشون خفه خون بگیرن هیچی نگن اینا اون سوپاپ‌هایی است که میتونید حرکت کلی رو باهاش تنظیم بکنید عرض کردم یک کسایی باید باشن مثلاً تو همین خزرج یه نقیبی باید باشه که وقتی خزرجی‌ها اومدن تازه بنی نجارش شما از خود خزرجی‌ها خب تعدادشون تو بنی نجارش که اسعد بن زراره نقیبشون بود خیلی زود از دنیا رفت بعد از هجرت پیامبر آقا رفتن جنگ یه بار ۳۰ نفر رو جدا کرده عبدالله خصوصا اینه دیگه تو جناح هم هست حرف کفار و یهودیان نیست کی درستش کنه فقط قوه قضاییه و پیغمبر اونجایی که باید ببره و علی القاعده هزینه بیفته فقط اون نه دیگه از خودش اینجا داره سر چاه آب رسیدن یه دعوایی شکل می‌گیره میگه برمی‌گردیم مدینه عزیز و ذلیل معلوم میشن کی درستش کنه فقط پیغمبر شد مهاجر انصار تمام شد با هم برادرت چی داری میگی ها یه جای اینجوری باید باشه تو صنف ها تو جناح ها اون روزها اینا اگر باشه خوب دقت کنید چی میشه ها پیوند اجتماعی برقرار میمونه حرکت کلی به سمت حق هم جلو میره آب نمیبره ممکنه زمانش تند و کند بشه به سمت اون خلوصه اما از دست نمیره مدیریت پیامبر رو ببینید اسلامی که ۱۱ هجری تحویل میده همون اسلامیست که چطوری حفاظتش کرده با این جمع بزرگ که از آب وضوش الان تبرک میگیرن یه دونه موش یه دونه ناخنش توی مثلاً فرض کنید عمر و حج زمین نمی‌افته با همین تدبیرها با همین تدبیرها ولو توش ضعیف الایمان است منافق هست به خدا منافقانی درش هست که ما شاید اصلاً همچین منافقایی رو تو کشورمون ندیده باشیم آسون نگید فلانی مثل عبدالله عبدالله یه چیزی علیه پیغمبر اما چطور مهارش کرده که عبدالله ابن ابی هست حتی کنش میکنه اونجا شروع میکنه تفرقه اما نمیتونه حرکت کلی پیامبر حتی در قبیله بنی نجار را خراب کند حتی در قبیله خودش خراب کنه چطوری با میخ‌های رقابت که درش هست هم اونها وظیفه خودشون رو خوب انجام میدن هم اتصالشون به ولی محبوبیتی که باید داشته باشند رو لحاظ می‌کنه اینجور هم انسجام میمونه بیشتر مسائل دیگه هم زدم توبه هست سه نفر از دعوت پیامبر سر باز میزنند نمیان حج خب فقط قوه قضاییه از ما برن بگیرنش چند بار میتونه اینجوری بری و عملاً قوه قضاییه بد نشه نه یه جاهایش باید به خود مردم سپرده بشه آقا خود مردم برام معنا کن اول نقبا بعد ربیون یعنی اونهایی که پیش عامه مردم اگر با تدبیر عمل کنند مردم خودشون هزینه رو درست میکنن ها من از این برخورد پیامبر توی همین ماجرای ۱۴۰۱ یه پیشنهاد دارم آقا یه تعدادی از دانشجویان فحاش شدن به هر دلیل کار بدی بود چیکارشون کنیم معاون سپاه پاسداران گفت که دستگیر شده‌های ۱۴۰۱ متوسط سنی بسیار استاد دانشگاه من تو این دانشگاه چند تا استاد موقر درست هستند شما کفیل جمهوری اسلامی باشید چند دانشجو دست شما سپردند به احترام شما زندان نمیرن شما برخوردهای تندشو اصلاح بکنید سریع این ایده حرف بزنیم فکر کنیم امتدادهاش رو لوازمش رو باز تولید روش رقابت در نگهداری اجتماعی است هم خلوص حفظ میشه هم وحدت اجتماعی میمانه اما بیاید بگید که ما یه بدنه سختی هسته سختی داریم برای همه فتنه های جمهوری اسلامی کافیه این بدنه صخره برای چند چیز میتونم بیان تو روی مردم بایستند و بعد تو انتخابات ها دوباره از مردم رای بگیرند نمیشه نمیشه عادتاً اگر اینجا ایستادن هسته سخت شدن تو هسته نرمی که بتونن رای مردم بگیرن اینا که همیشه اونایین که میان اینجا همون جایی است که باید اداره را هم مردمی کرد جمع کردن فتنه‌ها رو هم مردمی کرد و مردمی نه یعنی بچه‌های بسیجی مردمی نیستند نه مردمی با وسعت بیشتری از بچه‌های بسی ابتکاراتی است فکر کنیم و جلو ببریم خیلی جواب میده یه حرف بنیادین بگم تمام کنم شهید بهشتی رحمت الله علیه اصلی تاسیس کرد توی امامت رهبری جور دیگه‌ای هست می‌گفت جناح‌ها و احزاب در نظام امت و امامت هم عرض امام نیستند هم عرض ولی نیستند اینها هم بخوان قدرت را بگیرند ولی جامعه هم مرکز قدرت قرار گرفته چیزی اینها دوتا جناحن در طول ولین نه در عرض ولی این نظام حزبی در اسلامه نظام حزبی چه حزب سیاسی چه صنف یه صنف کارگری یه صنف معلمی در طول ولی در طول ولیان یعنی چی یعنی در عین حال که وظیفه نظارت وظیفه النسی حل ائمه المسلمین رو داره در عین حال اطاعت از ولی داره ذیل ولی خودش معنا کرده عقلای اینجا عقلای این احزاب عقلای این اصناف نقبای جمهوری اسلامی هستند توی اون حزبه هم از این ور اطاعت ممکنه اعتراض هم بکنه ها بیاد یه انتقادی هم بکنه اشکال نداره وظیفه خودش بکنه نظام اسلامی یک نظامیست که پذیر بر عهده بگیره بگه من توی این جناح بعد خاطر تخت باشید خاطر تخت باشید یعنی محافظه‌کار باشیم یعنی کار به براندازی نمی‌کشه کار به دلخوشی لندنی‌ها نمی‌کشه اعتراضات سنگین هم داشته باشد این نکته مهم است این فرهنگه رو باید جا بندازیم و من به نظرم بعضی وقتا ما انقلابی همین مقدار رو برای اونها نمی پذیریم وقتی یه تعدادی از علمای قم بعد از فتنه ۸۸ رفتن پیش آقا گله کردن که مثلا الان باید چی بشه و چطوری بشه فرمودند امروز یک جنایت اگر امروز یک جریان چپ در کشور وجود نداشت من لازم میدانستم یک جریان چپ به وجود بیاورم تا برآیند این دو حرکت خودش معنا میکنه یعنی حرکتی که آقای هاشمی به عنوان راست و این‌ها که چپن یک برآیند معتدل شود دوستان یه اصل مهم می‌خوام بگم گناه با خطا فرق می‌کنه درباره فسق نمیشه تسامح کرد ولی خطای استنباطه یه فقیه ممکن درست باشه درست باشند تو دستگاه استدلالی هم عدالت اینجوری که چپ ها میگه تحقق پیدا میکنه یا بازار آزاد راست ها دو تا استنباطه اشکال نداره طرح بشه طرح بشه تو جامعه نرید به سمت خلوصی که فقط یک حرف باشه فقط یک استنباط باشه نه استنباط دیگه باشه به نظر ما غلطه اشکال نداره راه غلط رو کنار گذاشتن دو چیزه غلبه حجت قبول امت حجت تو غالب‌تر بشه و قبولت بیشتر بشه میره پایین او اگه تونست دوباره تو چهارچوب‌های کلی خودشو ثابت کنه میاد بالا اینجا هم پذیرش اجتماعی هم پذیرش تکثرها میشه پس خطا را که تو حوزه استنباطه چه استنباط فقهی چه استنباط سیاستی برنامه‌ای هر دو میگن استقلال هر دو میگن عدالت درست میشه به اون شکل بذارید باشه این جناح‌ها باید باشن این یعنی پذیرش تکثرهای سیاسی در عین رعایت چی انسجام اجتماعی انسجام اجتماعیش به چیه به غلبه حجت و قبول امت اگه بدتون نمیاد و فردا هم کلیپتونو نمی‌زن بساطی بکنه قبول کنید به نسبت دهه ۶۰ غلبه حجت جبهه انقلابی کوچیک شده بهشتی ماجرا کمه مطهری ماجرا کمه غلبه حجت وقتی کم بود قبول امت کمه اون وقت تو به طور طبیعی غلبه نمی‌کنی حسرت هم می‌خوری چرا حرف حق دستته ولی مردم گوش نمیدن البته ضربه در رسانه بکنید البته ضرب در تبلیغات های منفی بکنید که تو همه زمینه‌ها هم باید بتونی فعالیت کنی اینا زحمت‌هایی است که باید بکشیم ولی همه این زحمت ها رو ول کنیم بریم سر قوه قضاییه بایستیم و نظارت شورای نگهبان دادستان بگیرش شورای نگهبان رد صلاحیتش کن برنامه راز هم گفتم یه بار دیگه میگم صد بار دیگه هم میگم دوستان حزب اللهی کاش برسد روزی که ما برای رقابتی تر شدن انتخابات بریم تو صحنه بگیم اجازه بدید انتخابات رقابتی تر بشه تا مشارکتی تر بشه خدایی نکرده که خیلیامون اینجور نیستیم الحمدالله اینو دقت کنید که من حالا یه جملاتی رو از حضرت آقا میخواستم بخونم اما دیگه وقت تمامه فقط آدرسشو میگم شما نمیدونم فردا شب هم برسم ۳۱ ۵ ۸۹ دیدار دانشجویی سوال دانشجوها سوال سخت است یه تعدادی میگن وحدت بگیریم تا تشکل دانشج شما میفرمایید میگه من میگم هر دو من میگویم هر دو یه پاراگراف توضیح داره رجوع بکنید تو این تاریخ نگاه کنید اینها رو بیارید الان به من بگید حضرت عباسی رو دوست دارید تو رهبری آقا خلوص انقلاب حفظ شده یا نشده در حالی که یه عده‌ای هنوز سر فسادهاشون یا سر خطاهاشون هستند می‌شود یه عده‌ای خطاکار باشند حذف هم نشن اما حرکت کلیم به سمت صلاح باشه وقتی که بلد باشی موازنه رو به هم بزنی غلبه حجت داشته باشی قبول امت داشته باشی خیلی خوفناک نیست بریم سر این لوازم فکر کنیم و کار بکنیم اون وقت جلو میریم اول فروردین امسال توی مشهد شما اینجا فرمود مسئله دیگر اتحاد دلهای مردم است اتحاد عزم ها و اراده های مردم است ما در این زمینه متاسفانه مشکلاتی داریم عقب افتادگی هایی داریم خودمان به دست خودمان در وحدت ملی مان اختلال ایجاد میکنیم همه مان در این غفلت شریکیم من و شما نباید خودمون استثنا کنیم خودمم توشم برگردیم به اینا نگاه کنیم نه جمع اون همه آمدنه چه جور این دوتا رو با هم بیاریم یکیش وظیفه اون جناح‌هاست که عرض کردم نقیب و کفیل داشته باشند یکیش هم این جریانی که خودش حق می‌دونه بتونه موازنه‌های اجتماعی رو درست کنه غلبه حجت قبول امت این دوتا رو بیاره بالا اون وقت نگاه کنید چقدر راحت می‌شود هم جمهور مردم رو برد و هم اسلام رو برد هی اسلامشو آب نبره جمهور دادیم شهید دادیم نه اسلام به تنهایی برود هرکی آمد آمد هرکی نیامد گردنشو می‌شکنی بشینه و نه جمهور برود و چیزی از اسلام نبرد دوتا رو قرار بوده با هم ببریم سختی های خودشو داره آماده بکنید خودتون برای این جور تمرین ها اینجور دوگانه‌های سخت امشب شب امام مجتبی سلام الله علیه کسی که اباعبدالله الحسین علیه السلام برای اون خلوص در دوره نهضت جنگید و او آسونه منو و یارانم من اگه مردم آمدن حکومت تشکیل میدیم اگه نه مثل من با یزید نمیتونه آره بگه اما امام مجتبی یه نظامه اگه بره و شکست بخوره همیشه شکست خورد و خدا میدانه قرارش این بود که اگر شکست خورد مثل کاری که در مدان کردند کت بسته تحویل بدن و مطمئن باشید معاویه او را نمیکشت آزادش میکرد اما آزاد کردن که یه لکه ننگی را از بنی امیه برمی داشت ابناء الطلقای فتح مکه رو دیگه هیچی میکرد این به اون در دیروز شما ما را آزاد کردید امروز هم من شما را آزاد کردم دیگه با هم حسابی نداریم از اینجا بود که صلاح الامه من جنگ میکنم انسجام اجتماعی را حفظ کرد اما خلوص به آب نداد معاویه رو امضا نکرد دستگاه سلطنت و موروثی یزید رو نه تنها امضا نکرد بلکه از او امضا گرفت که حق نداره چنین کاری بکنه که این کارو نکنید روضه بخونم دوست داشتم بیشتر درباره امام مجتبی این قسمتشو بگم اینجا خیلی می ورزید خیلی جاها شجاعت و زبان کشیدن یا شمشیر کشیدن آسان تر از حلم و بردباریست وقتی که نتیجه‌اش حفظ خلوص باشه با حفظ انسجا من یه جمله بگم روضه منه حلمش و بردباریش به گونه ای بود که وقتی تشییع جنازه مثل امروز یا فردا یکی از کسانی که زیر تابوت آمد مروان حکم من از این آدم سراغ ندارم وقتی دستگاه اموی سب امیرالمومنین رو باب کرد او به فاطمه زهرا هم بد میگفت کسی دیگه جرات نداشت آمد زیر تابوت امام مجتبی گفتن تو با تابوت امام مجتبی چه نسبتی داری گفت اگر هند بود کوه بلندی بود علی بردباری از این مرد دیدم که اینجور و دوستانش و یارانش چون میدونید یه زخم زبان های از دوستانش هم میشن دیگه مضل المومنین رو سپاه معاویه نمیگفت درگیرش بشم دعوا دار میشه ولی کسایی شهید شدند بعدا شهید شدند حسین ابن علی دارن میبرند پیش پیامبر دفن کنند دیدن تیرهای تیرکمان خورد به این بدن تا بود تیرباران شد بردن کسایی دست به شمشیر اباعبدالله الحسین علیه السلام با صبر باز برگشتند و دوباره کفن کردن السلام علیک یا ابا محمد علی یا سیدنا مولانا

۰۳۰۶۱۳ – کارکرد حلقه های میانی در سیره اهل بیت

این متن توسط «هوش مصنوعی تبدیل گفتار به متن» تبدیل شده است. متاسفانه بنده فرصت بازبینی و تصحیح متن موجود را پیدا نمیکنم و تنها متن با اندکی اصلاحات منتشر می‌شود. پس بدیهی است که متن دارای اشکالات ریز و درشت فراوان و جاماندگی بسیاری است به همین دلیل از محضر دوستان عذر خواهی کرده و به جهت تصحیح متن و همکاری در این مسیر دعوت می‌کنم. چنانچه مایل به همکاری هستید با ما ارتباط بگیرید.

اللهم کل ولیک الحجت بن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی کل ساقه و حافظا و قائعدا و ناصرا و دلیلا ارضکم فیها طویلا نورانی حضرت ما وقت گذشته جبران کنیم سریعتر وارد بحث بشیم که کم نیاد درباره نقیب و عیش در فرهنگ دینی عرض میکردیم و بعد نظام امامت و امت نقش ویژه‌ای که بر عهده دارند و صور مختلفی که میپذیرند در دوره در دوره نظام یک جور دیگه در عرصه نظامی یک جوری بروز می‌کنه در عرصه‌های فرهنگی یک جور دیگه بروز می‌کنه تا بعد انشالله حالا می‌دونم بعضی سوالات هم بهم می‌رسه بتونیم جلسه آخر یه خورده با توجه به دنیای مدرن و دولت مدرن و امثال اینها این رو بازخوانی بکنیم این کتاب یک سه هم اگه دستتون بیفته که اینجا تعدادش صحیح شده برای فردا شب خیلی باهاش کار داریم در دوره انقلاب اسلامی هست انشالله بتونیم انجام بدیم استفاده از مجموعه روایاتی که توی بحث حریف و نقیب هست استظهار بنده است شاید عرض کردم تو لغت و اهل اصطلاح معمولا اینها رو یا مترادف هم گرفتن یا مکمل هم گرفتند حالا من وقتی روایات معصومین رو بررسی میکنم میبینم میتونم همچین چیزی رو ادعا بکنم که نقی بیشتر توی امور فرهنگی سیاسی بروز می‌کنه عریف بیشتر توی مسائل اقتصادی و خدمات اجتماعی بروز می‌کنه حالا ولو عریف ذیل نقیب قرار بگیره اشکال نداره توش هست ولی چهره‌ای که از الیف داریم بیشتر این زمین است اینو دریافت بکنید که پس الف‌ها بیشتر اون قسمت‌های خدمات اجتماعی بگم نقی ها بیشتر اون سرپرستی فرهنگیه فکریه که خوب پیشران اصلی جریان اسلامی دیگه در جریان اسلامی فرهنگ جلودار سیاست و اقتصاد و حتی تابع اون باشند اونجا دست نقی نه اینکه خالی ذهن اونجا نمیدونه ها اما تصدی هایی که باید صورت بگیره تو اون عرصه یه نکته این ضرب ها مهمن نقیب و حریف چون عرض کردم تو جامعه جاهلی هم به نوعی بوده پیامبر ارتقاء داده یه باز تولیدی متناسب با نظام امامت کرده با نظام امت و امامت کرده نه تو همون ورژن قبیلگی با تعصب‌های قومی و اینها نگه داشته بشه و عرض کردم دیشب انگار کوزه یه بار شکسته دوباره درست شده نه همونه کسی بگه همونه خوب دقت نکرده اون تحولاتی که توی این مفهوم صورت گرفته بود تو کارایی که تو کل اون شبکه نظام امامت امت برده این ضربه مهمه که یکی این تقسیمه که بود یکی همین ها دوباره قابل ارتجاع به گذشته است یعنی ما تو دوره صدر اسلام وقتی میایم تو دوره خلفا جور میبینیم باز چیزی مثل نقاب چیزی مثل خود تعریف که کاملا با همون اسمه هست اما برش میگردونه به دوره ارتجاع جاهلی چطوری امامتش شد خلافت خلافت شد سلطنت هم که او درست کرده و ارتقا داده برمیگرد دوباره تو دوره بچگی و کونی و خودش یعنی دوباره خراب میشه اینه که اصلاً حریف یه جایی میشه کمکها دستگاه ظالمه ببینید وقتی ولی خداست نقیب کمک میکنه در رسالت ولی خدا عریف کمک می‌کنه تو پیشبرد اون و اصلا اون شب ها دیگه اون اصل‌هایی که می‌گفتن اینا اصل بهش دقت کنید مثلاً توی نظام مردم سالار شکل می‌گیره اصلاً انتخاب مردمه پیشنهاد مردم به پیغمبر توجه میکنید ولی اینجا دیگه نه یه شبکه شکل میگیره که الان می‌خونید نمونه‌هاشو وقتی دستگاه میشه سلطنت بنی امیه سلطنت بنی امیه دستگاه را رها نمیکنه اونم می‌کنه آدم‌هایی که شبکه انگار شبکه جاسوسیه دیگه به جای اون خدماتی که پیامبر می‌داد که خدمات دوسویه ای بود که نظام امت و امامت رو تأمین می‌کرد الان تبدیل میشه انگار یک جور ساواک خونگیه یک ساواک محله‌ایه که دارن مثلاً سخت می‌گیرن که الان نمونه‌هاشو می‌خورن اینا رو توش ضرب کنید خب تو دوره نهضت گفتیم و ماموریت بزرگ دوره نهضت رسول الله هم که یکی کلمه توحید بود یکی توحید کلمه نقش این دوتا رو توش گفتیم حالا تو دوره نظام هم باید بگیم که تو دوره نظام میخواد چیکار کنه اول یه نیم نظام بگیم بعد نظام بگیم نیم نظام کجاست جاییست که نظام مستقر که دولت دیگه است دولت عباسیه ولی شما شیعیان می‌خواید یه دولتی در دولت داشته باشید شبکه وکالت که امام صادق علیه امام باقر و امام صادق شاگردان درست کردن خواهش می‌کنم اینجا رو خیلی دقت من با عجله دارم میگم یک مجموعه شاگرد درست کردن شاگردا هم اینجور نبود که همه شاگرد ۲۵ سال درس خوندن بره اونجا دیگه گفت رفت و دیگه خبری باز نیامد نه می‌آمدن درس می‌گرفتن برمیگشتن شهرهاشون بعضیا سه ماه می‌اومدن استنساخ میکرد روایات دیگران رو یه مقداری هم خودشون روایت می‌شنیدن پا می‌شدن می‌رفتن ایالت خودشون یه تعدادیم بیشتر بودن که مثلاً دیگه اون شاگردهای معظم و بزرگی که بودن اونا خیلی شاگردی کردند این شاگردا درست شد فعلاً یه کار فکری یه کار فرهنگیه این زیر ساخته وقتی آماده شد شروع کرد شبکه کردن وارد شد به عرصه کار وسیع اجتماعی نه اینکه قبلش اجتماعی نبود الان میخواد شبکه بکنه تا یه قدم بمونه به حلقه سیاست تشکیل حکومته و قیام سر جای خودش فرصتش فراهم بشه قیام بکنه حکومت رو دست بگیرن ولی الان که اون نیست فقط حوزه علمیه هم نیست که درس بگه و اینها برن فقط به مردم بگن اینا مسئله شرعی‌تونه نه میخواد شبکه درست کنه اینها رو درست کنه با هم اولین بار در تاریخ امامت امام صادق خمس میگیره احکامش گفته می‌شدا اما این ماله اخذ نمی‌شد خمس رو دستگاه خلافت می‌برد که توی مصارف خاصی هم بود و توی به یه چیزایی خواستی هم تعلق می‌گرفت حالا ما هم می‌گفتیم اگه می‌تونید ندید ولی اگه جانتون در خطره خوب بدید دیگه اولین بار میگه نه دیگه خمس خودم میگیرم خیلی جالبه میگه من از بی نیازترین آدمهای مدینه هستم اما خمسو می‌گیرم چون تو باید عادت کنی دیگه اینجا این خمسه رو بیاره کار داریم باهاش که منبع مالیست برای کارهای بعدی شاگردها میفرستند منطقه های دیگه البته تا دوره امام صادق خودش هنوز وکیل در خمس نداره خمس خودش میگیره اما وقتی اون شبکه وکلا تشکیل میشه دیگه خمس اونها میگیرن موقوفات اونها اداره میکنن جواب شرعی ها را هم اونها میدن اینجا عزیزان یه دقت شایسته ای بکنید خیلی ولو اینجا امیدوار بودن مثلاً بیشتر وقت داشته باشن بتونن بیشتر حرف بزنم بعضی این چهره ها الان یه گونه های میبینید توی علمایتون بعضیا انگار فقط استوانه علمن بعضیا یه خورده انقلابی انقلابی می‌کنن باور کنید تو دوره امام صادقم همینجور بوده یعنی بعضی از شاگردان خیلی معروف شما تو روایاتشون مثلاً روایت‌های قیام روایات ولایت فقیه اون‌ها حاملش نیستند نگاه کنید کیه عمر ابن حنظله اون یکیش ابی خدیجه اینا چهره‌های سیاسی‌اند حالا به تعبیر امروزی‌ها چهره‌های انقلابی‌ترن زیاد هم روایت دارنا شاید شاگرد شناخته شده تر از اینها پیش امام صادق هست که درس بیشتر خونده اونجاست ولی اینها شاخه کوفی هستند که با شیعیان بیشتر در ارتباطن چون خوب خیلی اینجا هستند اینها حامله روایات خاص اند روایات حتی بعضی هاشون متهم به غلو شدن که محققین میگن این غلولوی که بعضی گفتن غلو اعتقادی نیست که دچار انحراف اعتقادی باشن غلو سیاسیه این‌ها دنبال لحظه‌ای بودن که بتونن حکومت دست بگیرند قیام کنند حالا البته نمیخوام همه رو تبر چون مثلاً همین ابی خدیجه‌ای که یکی از روایات ولایت فقیه ارزشه جز خطا بود جز گروه خطاب دیگه واقعا غلو انحراف عقیدتی داشت می‌گفت امام صادق خداست منم پیغمبرم بعد این‌ها خروج کردن توی مسجد و کوفه خروج با شمشیر کردند همشون کشته شدن یه ابی خدیجه زخمی شد و کشته نشد بعداً البته توبه کرد از حاملان روایت اینه به زبان میاد اینا کمتر درس خونده‌ها هستند پر درس خونده‌ها از این حرفا نمی‌زدند فقیان حکومت تشکیل بدن خود امام امام معصوم نمی‌تونه حکومت تشکیل بده فقها تشکیل بدن در حالی که اینها یه چیزو باور کرده بودن همونطور که سر یه بزنگاهی امام صادق شروع کرد خمس گرفتن یه واحدهای کوچکی را هم شیعه میتونه الان خودگردانی بکنه که فقیهی توشه ولایت که حتماً به معنای یک دولت ملت مدرن نیست که یک کشوری یک سرزمینی همشون نه یه واحد کوچکی تو یه نصف شهری توی شهری ها اون توش حکم بکنه نه حکومتی مقابل حکومت عباسی این رو روایاتش آوردن و داشت زمینه‌اش فراهم میشد که یه جاهایی مثلاً قاضی داشته باشن از خودشون و امثال اینها پس میبینید من الان جمع بندی بکنم قبل از مرحله استقرار کامل نظام که یک نظامی مثل نظام علوی بیاد یه نیم دولتی یک نیم حکومتی حکومتی در حکومت اونها دولتی در دولت اونها وقتی جوسیس میرفتن پیش هارون الرشید میگفتن دو خلیفه است دو بیت الماله تو هستی موسی بن جعفر هم هست برای او هم اموال می‌برند خراج پیش تو میاد میزان خمسی که پیش اونها اون میره کم نیست رقابت میکنه با خراجی که تو می‌گیری توجه میکنید آروم آروم امام صادق شاگردان درست کرد امام کاظم شبکه‌شو درست کرد این‌ها رو به هم متصل کرد که دیگه تا دوره امام هادی و امام حسن عسکری علیه السلام این شبکه هست و کار میکنه که در واقع یه دولتی در دولته خب همین جا نگاه کنید این نمونه درسته حالا البته اسمشون به شکل مصطلح وکلاس ولی می‌خوام بگم یه چیزی مثل همون نقاب است که میگم و سخت می‌گرفتن سرش یعنی مثلاً دوره امام حسین جعفر که دوره سخت گیری بر امامه اگر یک کسی توی استان یکی از وکیل ها بود ایپا میشد میرفت پیش امام کاظم علیه السلام خودش که خودش خمسه رو می‌گرفت الان گفته بود به اینها بدید امام کاظم بدید دست اینها کسی مالشو ورمداشت میبرد میگفت نه آقا من اطمینان کی گفت بیا اینجا هم خودتو به خطر انداختی هم منو به خطر انداختی ما اونجا آدم داشتیم و باز نگاه کنید اون نکته‌ای بود گفتم در عقبه وقتی شکل میگیره عقب است نه دارنده برآمده از اراده عمومیه توش برده هم هست توش زنم هست اشراف شیوخ اشراف نیستند که دارنده باشه اینجا هم دقت کنید حالا مجال اگر بود که بیشتر بگیم یه بار با شبکه داعیان بن العباس مقایسه‌اش کنید تا تفاوت نظام امت و امامت را بفهمید چقدر تفاوته توش فریب نیست توش باز همون اصول کلی که تو نظام امت و امامت است که توجه به اراده‌های آزاده توجه به کرامت انسانه در عین حال توجه به اون خلوص باوریست که میخوایم ببریم اینجا فوق العاده بگم نامه ای از امام هادی علیه السلام به علی ابن مهزیار که از فلان عالم شهرت درباره فلان مسئله مشورت بکن که او به شهرش آگاه تر از من است آقا شما که باور داری او علم کل داره دیگه علم معصومه ولی ببینید با همون ادبیاتی که پیامبر و امیرالمومنین حرف حرف میزنه یعنی وقتی یه کسی نقیبه و اون یکی دیگه اون واقعا توی اینجا بینهم داره کار جلو میره ولی او امامه البته خب یه جاهایی امر میکنه و امر ولایی و اطاعت میکنه ولی سوال کن ازش او وضعیت سلطان و وضعیت شهرش رو خوب میشناسه بگو اینجا الان چیکار کنیم به صلاحه ببین چقدر نظام اما توی دستگاه‌های اموی و اینها این خبرها نبود هرگز این خبرا نبود همونطور که دارالندوه شان فرق میکرد با عقبه و سقیفه شان مثلا عقبه نبود ورژن غدیر نبود اصلا ساختش مثل ساخت بود اینجا هم شبکه داعیان عباسی مثل اونها نیستند یا اموی‌ها وقتی این کارا رو میکنن اینو گفتم که ببینید استفاده درستش رقابت درست نقدی که غلطه رقابتی که دیگه استانداردهای رسول‌اللهی‌شو از دست داده که تو داعیان بن العباس هست و تو جاهای دیگه هست و این یکی حریف عرض کردم بیشتر یه تصویر مالی داره یعنی بیشتر کارهای مالی میکنه خدمات عمومی میده خدمات اجتماعی میده نقی بیشتر انگار حفاظت ایدئولوژیک میکنه این خط‌ها منحرف نشه مثلاً چیز نشه اینجا هم می‌خوام دو چهره شو براتون فهرست کنم دو تا کارکردی که حریف‌ها داشتن تو دوره نظام تو دوره نظام بیشتر هم اینجا تو دوره نظام خودشو نشون میده و همون‌ها دوباره شبکه توزیع رسیدگی به فقرا و امثال اینها رو دارند دیگه همون شبکه وکالتی که داشتم همونجا هم آخرش این کارهای حریف مانند رو انجام میدن فقراتون رسیدگی بکنه خدمت امام زمان رسید گفت دلیلی که من شما رو نمی‌بینم ۱۹ بار آمده اینه که فقراتونو فراموش کردید اموال سر هم گذاشتید و تکثر کردید ولی فقراتونو فراموش کردید و وکلاشونو تو این زمینه مواخذه میکردند که چطور مثلا در شهرتون اون کارهایی که عملاً ولی تو دوره نظام دقیقا حریف دیگه یه جایگاهیه یه لولاست خوب دقت کنید یه پست صرفاً حکومتی نیست مسئول بیت المال نیست قاضی نیست با اینها اشتباهش نگیریم منصب‌های ویژه حکومتی‌اند نه این نه حکومتیه و نه مثلاً فرض بکنید یه آدم طبیعیه معمولیه یه لولاست حلقه اتصال حرفی که شب اول زدم حلقه اتصال بین امامت و امت ولو باز عرض کردم به شکل بابیتی نیست یعنی همه امت خودشون ارتباط دارند مشورت میدن اما از اینورش یک دست ماموریت های خاص دست این ولیعه است تو قسمت مالی و خدمات اجتماعی تو دوتا چهره خودشو نشون میده خوب دقت کنید یکی توی دقیقا همون دو جایی که ما میگیم اصلی ترین قدم های برای تحقق عدالته برای تحقق عدالت قدم اساسی توزیع منابع ثرو این قدم اساسیه جامعه اینو ور نداره با زکات دادن و رزمایش مومنانه و یارانه و این حرفا عدالت برقرار نمیشه اول فرصت‌های اقتصادی رو باید برابر کنه اول منبع‌هایی که تولید ثروت می‌کنه اون باید دست همه مردم قابل رسیدن باشه نه این تو انحصار یه عده خاصی دیروز بهش یه چیزی میگفتن میگفتن مثلا اربابان زمین امروز بهشون میگن کارفرما نمیدونم صاحبان چی دست اینها باشه کارگر اینا خب دیگه تا آخر معلومه دیگه این تا آخر هرچی بری این فاصله پر نمیشه هر چقدر هم بخوای بتراشی و به این مثلا مالیات بدی مالیات از او بگیری این یه اصلی است مرحوم شهید صدر توی کتاباش آورده توی قانون اساسی مون آمده تو جاهای دیگه کی این قدم اوله قدم دوم توزیعیه که بله برای فقر یه زکاتی می‌گیریم یه خمسی می‌گیریم امروز یه مالیاتی میگیریم بعضی چاله‌ها رو باهاش پر می‌کنیم این دو خدمه این قدم مهم است و اینه که اتفاقاً جامعه انقلابی باید حواسش باشه توی قیل و قال‌ها این قدم اساسیه که متاسفانه لنگ لنگ برداشته میشه الان تا سیاست‌های کلی آمده گسترش مالکیت عمومی در مردم ولی تقریباً دولت‌ها اراده‌ای برای اجراش ندارند با همون ورژن قبلی میرن که خب اعتبارات بانکی به یه عده خاصی داده میشه تا کارآفرینی بکنه ولی یکی از جوون دیگه نمی‌تونه حتی وام ازدواجشو بگیره حالا دیروز زمین منبع ثروت بود امروز اعتبارات بانکیه امروز کارخانه است که به کی داده میشه برگردیم تو بحث حریف حریف یه بار تو تقسیم منابع کمک میکنه به امام یه بار هم تو توزیع درآمد کمک میکنه به امام و یه جایی ایستاده که هم نهاد اجتماعی مدنی هم اتصال به نظام امامت داره یکی از دیوان‌های دولت نیست مسئول بیت المال نیست قاضی نیست عامل زکات نیست اونا این تو مردمه تو نهاد مردمه اما یه لولاست دقیقا تو عرصه اقتصادی کمک می‌کنه که همین جا اگر خوب روش فکر کنیم اون وقت یه خورده ایده مردمی سازی اقتصاد رو که اگه مجال بشه فردا شب میگم از اینجا می‌تونیم الهام رو بگیریم که خط اسلام تو این زمینه چیه تو دنیای مدرن چطوری باید باز تولیدش کنیم خب ما که دیگه الان قبیله نداریم که ما که به این معنا نمی‌تونیم حریف درست کنیم که ورژن امروزینش برای ما چطوری میتونه باشه جمع بندی بکنیم این روایت رو توجه بکنید تو تقسیم منابع ها اومدیم تو دوره نظام حریف‌ها کمک بکنن به امام که امام در دوره نظام وظیفه اصلیش چیه عادلانه بسازه و جامعه عادلانه زمینه رشد و تکامل انسان را فراهم بکنه که رشد معنوی بکنه البته اون آیت الکرسی که انسان کامل بشه اما می‌دانیم انسان در جامعه تبعیض رشد معنوی نمیکنه ممکنه استثنائاتی از بشر پیدا بشن اراده‌شون مافوق ساختارها باشه بزنه بیرون ولی نوع انسان‌ها تو ساختارها دفع میشن در ساختارهای تبعیض دفن میشن فطرت‌هایی که می‌تونن به اون کمالات عالی انسانی برسند همین جا دفن میشن و با بغض و کینه و خشونت از همو که تبعیض این خصوصیت ها رو میسازه از همین دنیا میرن و حتی مدارج کمال رو طی نمی‌کنند جداگانه مفصل توی الهیات ما ازش حرف زده شده پس امام در دوره نظام و یکی از وظایف های اصلی خودش اصلا ببینید دوستان روایات ما در کافی شریف امیرالمومنین میگه خدا را به خدا بشناس خدا را به ربوبیتش بشناسه رسول الله رو به رسالتش بشناس اوللامر را به عدل بشناس و به امر به معروف نهی از منکر بشناس یعنی تو دوره نهضت حسینی عمل میکنه تو دوره نظام علوی عمل میکنه تو دوره‌ای که سلطان جور هست او قیام می‌کنه مهم‌ترین امر به معروف نهی از منکر کردن نهی از منکر کردن سلطان جاعره نه ضعیف کش‌ها و اینا تو خیابون یه کسی گل کنه سلطان جاعر اباعبدالله در مقابل او ایستاده اصلاً خودشم عرض کرده به اینکه اگر کسی سلطان جاعری رو دید و نهیش نکرد چه و چه از پیامبر روایت کرده این تو دوره‌ای که بهش میگیم نهضت مقدس و یه دولت مقدس وقتی که سر کار آمده میاد عدالت برقرار میکنه و تو عدالت باید بره گردن کیو بشکنه قاسطین قاصد مقصد مقصد عدالت ورز قاصد او زیادی خورده هست اون ز عنصر اصلی ضد عدالته اگر اونجا درگیر نشه بازیه مشغول دزدا بشه و مشغول این خرده کاری ها بشه اون جای اصلی که داره میبره و بیت المال مال الله یا اینجا باید بگی حریف چیکار می‌کنه خب برنامه امام که فقط سلبی نیست فقط بره بجنگه با معاویه خب الان معاویه رو روندی بیرون الان تو استانای تو نیستند این مقدار الان خاورمیانه ای که شما می‌شناسید امیرالمومنین بود خب می‌خوای چیکار کنی اولین قدمش اینه که عدالت در منابع درست کنه اگر دیگران عقابخشی کردن زمین های درشت مالی عده‌ای شد و بقیه فقط رعیت بودند این باید تعطیل بشه و تعطیل کرد تعطیل بخشی ها تمام کسی بیاد همه رو ببره و مثلاً برای خودش باشه وقتی میخواد منابع رو عادلانه توزیع بکنه این یه شبکه میخواد چون باید به شکل موگرگی در همه کوچه‌ها و شهرها این منابع عادلانه توزیع بشه یه چیزی نیست که از بالا بریزی همینجوری خودش برسه عزیزان عدالت تا آخرین مصرف کننده‌اش باید رصد کننده داشته باشه می‌خوردش اصلاً نرسید به یه آدمه کی می‌رسونه اون حرف رو تا اینجا از دوره رسول الله مثال بزنم این روایته رو سنن ابی داوود یه باب اصلا داره که از برادران اهل سنته کتاب اونهاسته یه باب اصلا مستقلین دوست روایتی این یکیش که یک کسی آمد اینجوری بود که بر یه جویباری در یه جایی که آب هم آب شور به اون منطقه از اینجا برداشته میشد هم آب باغستان هاشون این دست یک کسی بود یعنی حریفی بود ما یه نکته‌ای تو این روایت یاد میگیریم ما حریف الما یعنی عری این چشمه دستشه خب چشمه دستشه یعنی ملک تلقیشه است یه جوری تو فرهنگ ایرانی ما نمی‌خوام بگم دقیقاً اوناها یه چیزی مثل میرعابه تقسیم آب و اینها با اینه که کسی به کسی ظلم دقیقا اون اتفاق بیفته ببین میگه که عریفه میگه میگه وقتی اسلام به من رسید من که صاحب و ما بود اومد و به قوم خودش اون منطقه او روستاه گفت من صد تا شتر میدم اگر مسلمان بشید قلوب خاص بکنه اونم گفتن مسلمان میشیم سد شتر از خودش از بیت المال نه ها سد شتر تقسیم کرد آقا اینا وقتی مسلمون شدن پسرها گفتن مثلاً حالا این زبان حال این یه جمله‌ای که میگم شترها رفت که گفت الان خب دیگه مسلمان شدم یه استفتایی بکنم از رسول الله خودش پیر بود پسرشو فرستاد پیش رسول الله گفت من حریف این کارا رو کردم به خاطر اسلام این‌ها صد تا شتر دادم پسر برو بهش بگو اینو بگو رسول الله این صد تا شتر داده الان یه طوری مثلاً براش بدا حاصل شده برگردونم یا نه اگه برگردوندم کار درستی مال اونها شده حق اونهاست کار به جواب رسول الله نداشته باشید می‌خوام کوتاه کنم سریع ببین پسر وقتی رفتی بگو منو جای بابام پیر شده منو جای بابام حریف الما قرار بده ها کمک میکنه به رسول الله تو منطقه کوچکی اون روز سرمایه زمین و آبه اعتبار بانکی هنوز نیست نفت هنوز نیست کارخانه هنوز نیست یه آیین نامه وقتی تو مدینه تصویب میشه که هر کسی زمین داره یا خودش بکاره یا به برادرش اجاره بده این باید توی منطقه های مختلف هم حاکم وظیفه داره هم توی خود نهاد مردم این مراقبت بشه حریف اینجا تو توضیح منابع کمک میکنه که بهش میگیم علی چیکار میکنه تو دستگاه جور چون گفتم هر یک از اینا حریف تو دستگاه امامت ببینش همین عریفه تو دستگاه جور ببینش دیگه اسمش عریف نیست اگرم حریف باشه که تو این قسمت تو قسمت بردن منابع شازده‌ها و الگاش‌هایی هستند که گرد عباسی و اموی به خصوص عباسی‌ها بعداً شورشو درآوردند اختابخشی بهشون میشه یه کسی یه روستا بهش بخشی رو معنا بکنم یه روستا بهش بخشیده میشد بخصوص تو قسمتی ایران ما که مثلا مسلمان شده بودند مثلا فلان جا جنگ شده بود حل شده بود کل این منطقه رو می‌دادن فلان امیر اون میشد مالکش یه خراجی را تعهد می‌کرد که بهش خلیفه عباسی بده دیگه از گرده مردم هرچی در می‌آورد برای خودش بود ببین او علی کجا این حریف کجا او عریفه کمک میکنه در توزیع عادلانه منابع که ماموریت امام در دوره نظامه اینجا کمک میکنه به خودش یه پولی رو بده سالانه پوله بگه آقا من تو رو می‌شناسم تو خراج بده بمیر و بدم از هرجا آوردی اونم خوب خیلی به قصد غربت که انجام نمیده مثلاً فرض کنید هزار یا میلیارد مثلا فرض بکنید میلیون ۱۰ میلیون درهم یا دینار میده خلیفه دو برابرش یا سه برابرش از گرده مردم در بیاره این مقابل اون قرینه‌ها رو ببینید تو اون دستگاه چی میشه حالا نکته پایانی اینه که اینرافت تو دوره نظام در قسمت توزیع درآمد نه تقسیم عادلانه منابع حالا می‌خوایم بیت المال بدیم خراج میاد جزی میاد باید به همه برسه توی دوره بعضی خلفا به شکل مبعث داده میشد یعنی تفاضلی داده میشد بعضی ها بیشتر بعضی ها کمتر امیرالمومنین آمد گفت که در کتاب خدا همه گفتن ما جهادگران گفت نزد خدا ثوابشون هست بیت المال فرقی نمی‌کنه آقا نون مال شکمه شکم جهادگر گنده‌تر از شکم مردم نیست توجه می‌کنید شکم آقای مدیر کل با شکم صفور فرقی نمیکنه تو اینا یه باره همه چی پولی نیست همه چی میگه هر کسی عنوانش رفته بالاتر حتماً باید پولش ممکنه اختیاراتش بره بالاتر ممکنه جایگاه اجتماعیش ولی الزاما او دلیل نمیشه یه بار پولشم بره بالاتر مخصوصاً پولی که بیت الماله جزیه و خراجه باید تقسیم عادلانه بشه پول کارش نیست که یه کارایی بالاتری داره مثلاً به تعبیر امروزی ها که حالا منم یه ایرادایی بهش زدم مثلاً فرض بکنید یه ارزش افزوده بیشتری تولید میکنه خب پول بیشتری هم ببره باشه اون اونجا بگو ولی جایی که تو جزیه از مسلمان‌ها و غیر مسلمان ها اهل ذمه و خراج می‌گیری خب این عادلانه باید تقسیم بشه دیگه اینجا همون تو سنت جاری که بخصوص استفاده کردن عریف میامد تو توزیع درآمد کمک میکرد میشد به اصطلاح بالای یک کسایی که ذهنش انگار یه ثبت احوال منطقه‌ای بود حالا عددی مثلاً تعریف می‌کردن می‌گفتن که آقا تا صد هزار درهم مثلاً اینو طبری تو جلد ۳ گفته تا صد هزار درهم عطای حریف می‌خواست این تخریجی که میخواد از بیت المال صورت بگیره صد هزار درمش حالا تو دولت‌ها که این‌ها تفاضلی بود عده می‌آمد پایین‌تر ۲۰ ۳۰ نفر میشد جایی که مساوی بود ممکن بود ۱۰۰ نفر بشه حریف یک کسی باید تولد‌ها رو گزارش کنه که این خط خورده دیگه پول الکی نره یه جایی که نیستش ها مثل شناسنامه‌ای که اون آدمو برده شناسنامه‌اش رای میده نه این نباید باشه این رفته دیگه خط خورده رفته کنار یعنی همین شناختن این زیر مجموعهع عادلانه توزیع بکنه امیرالمومنین از این مسئله خیلی خوب استفاده کرد یعنی دستگاه شرافت برای اومده یه شعار داده که همه برابر ها هر مثلاً بگو ۵۰ تایی ۱۰۰ تایی رو به یه حریف سپرده از اینجا توضیح درآمد حالا یه جاهایی هم بیشتر از درآمده فقر و ریشه کن کنه میخواد یه تفقدی بکنه از یتیم ها کی دوباره تو صحنه میاد توجه داری اون روزی که میخواست فتنه بشه مقابل فتنه گر حریفش نقیبش رفت خونه رو خراب کرد ها همه بار سر خود نظام نیفته اینجا هم وقتی میخواد توضیح بکنه از این استفاده میکنه از این عنصر استفاده می‌کنه این روایته خیلی روایت زیبایی است در کافی شریف جلد یک هست که برای امیرالمومنین از همین همدان و مثلا کرمانشاه خودمون از اینجا عسل خوبی بردند و انجیر و خوبی جزیه بود یا جز مثلا فرض کنید چون جزیه رو امیرالمومنین از همون شغل همون آدم لازم نیست حتما درهم و دینار اگه میخ درست میکنن این وقتی رفتن امیرالمومنین امر کرد که حریف‌هاش فامر العرفا ان یعطوبتاما یتیم ها رو بیارند اینها رفت و اینا حریف‌ها رفتن یتیم‌های کوفه چقدر موی رگیه یتیم های کوفه رو صدا زدن چون مشک های بزرگ عسل آورده بود خود عسل تقسیم شد کاسه کاسه لیوان لیوان به حریف ها هر حریف یه تعداد آدم زیر چیزشون گفت این مال خانواده فلانی چند نفر ولی خب عزیزان این مشک ها اصلا توش میمانه اینجا دیدن که امیرالمومنین یتیما رو برای مشکی آورده نه برای خود یک کاسه‌ها رو دادن برده به حریف ها گفت این یتیم ها رو جمع بکنید یتیم ها رو جمع کردند هر مثلاً حریفی یه مشتی چیزش یه مثلا پنج تا یتیم بود ده تا یتیم بود یه مشتی دادن که اینا انگشتاشون هم کوچیک بود دستشون می‌کردن تو ته این لیسیدن و اینها بعد گفتن که چقدر جالبه حریف‌ها گفتن در کافی شریف روایت گفتند چرا دادی دست اینها که سر مشکات دست اینها بلیسند فقال ان الامام اولیتاما امام پدر یتیم‌هاست و انما آره پدر یتیمان من اینو دادم به جای پدراشون دادم که پدراشون یه شیرینی براشون می‌برن یه کاری اینجوری یعنی می‌خوام بگم چه در توزیع درآمدها ازش استفاده میکنه چه در ریزه کاری ها حالا الان یه گریز کوچولو اینجا بزنم و سلام بدم به نظرتون به جایی که موسسات خیریه همه متمرکز باشند و به شکل بروکراتیک تو هر شهری اگر دستگاه نقابت و عرافت رو که فردا شب بیشتر توضیح میدن بار فرهنگی انقلاب اسلامی سر حاملان نهادهای مردمیش و نیروهای خوب و یه دسته از این اموالم از همون جاها توزیع میشه مسجدی که نقابت انجام می‌دهد برای انقلاب اسلامی همونجا هم انجام می‌دهد برای فقرایش ستاد اجرایی و کمیته امداد جمع بکنند اما توضیح رو به اینها بسپارند به شکل نقطه‌ای و مویرگی خودش هم جداگانه خیریه داره این‌ها هم بیاد تا بتونه این این نگاه کنید تو اون نکته‌ای که دیروز میگفتند یک کسایی نمیشن که فقط هسته سخت بگیرند همین خدمات هم همینان که الانم الحمدالله هست ولی میشه خیلی از این مردمی تر خیلی از این تو اون جایگاه بشینه و واقعا نقطه زنی بکنه و واقعا اون منطقه خودش رو توی این ریزه کاری ها این توزیع درآمد حالا توی به اصطلاح اون نکته قبلی که به اصطلاح تقسیم منابع اونجا هم میتونه نقش ایفا کنه که دیگه وقتم تمام میزارم برای بعد امام رضا سلام الله علیه توی همین شبکه اینو اینجا هم مثل اون نقبای پیامبر که بعضیاشون عاقبت به شهر شدن اینجا هم دستگاه وکالت بعضی وقتا عاقبت به شهر میشه یه تعدادیش واقفیه شدند راه را برای امام رضا بستند یه تعداد دیگه‌ای توی همین دوره نظام عریف بودن پیش امیرالمومنین چیز دیگه بودن یه جمله از قلم افتاد نگفتم اینجا هم دستگاه جور از سوء استفاده می‌کنه سوءاستفاده‌ش چیه یه قطعه تاریخی و سلام بنده عبیدالله ابن زیاد وقتی آمد وارد کوفه شد اولین اقداماش اینه که حریف های کوفه رو آورد حریف های کوفه را حاضر کرد یه نطقی براشون کرد متنشو تاریخ گفته و توی مثلا منابع مختلف تاریخی آمده تو نطقش صراحتاً آمد من خیلی مختصر میخونمش شما باید نام غریبان و مخالفان امیرالمومنین یزید را درافت خودتون هستند برای من بنویسید این حریف میشه جاسوس دیگه بابا تو دستگاه جوری ما اصلا باید بریم با مردم با تو بجنگیم نه تو الان جاسوس نقطه‌ای من به شکل مویرگی در همه خونه‌ها هستی بعد کسی که از این دستورالعمل مثلاً این دستورالعمل رعایت بکنه با او کاری ندارم هرکی ننوشت ضمانت اش با خودشه و نباید هیچ مخالف و یاغی درافت او با ما مخالفت کنه اگه شد چی اگر شد از پناه ما خارجه مال و خون او بر ما حلال شده چطوری همه رو جاسوس هم کرد هر حریفی که در عرفه او یک شورشی پیدا بشه علیه یزید که با حسین ابن علی باشه من اون حریف رو در خون اش دار میزنم یک کل اون آدمایی هم که دفتر علی هستند ببینید این دستگاه که جور خودش رو به شکل مویرگی خفت دونه آدمی پیرزن تو خونه‌ها خفته یزید خفتشونو گرفته بود بگیرید چی دارم میگم فقط حسینو نگرفته بود با استخدام شبکه در دستگاه جور خودش یک پیرزن خانه نشینی هم خفتش تو دست یزید بود که اگر تو دو قبیلت یه کسی به حسین ملحق شد جیره تو هم قطعه پیرزن برام خبر بیار ببین چقدر تفاوت ماجراست خب تو نمی‌تونی بگی برای امام رضا علیه السلام بگن در دوره ممون عباسی تاریخ می‌نویسه که یه رقمی درشتی از بیت المال که تو نقل های تاریخی هست می‌داد چند هزار پیرزن و پیرمرد تو این شهر بغداد و تو مثلاً جاهای مختلف جاسوس عباسی بودن اینجور شبکه‌ای بتونه کار کنه و سخت برای امام رضا علیه السلام وقتی امام رضا سلام الله علیه رو ولایت عهدی نقشش شکست خورد وقتی که سخت‌گیری‌ها شروع شد در سرخس او رو زندانی کرد و شروع کرد یه جنگ تبلیغی را از علیه امام رضا علیه السلام شروع کردن کار کردن یه دیداری با امام رضا علیه السلام تو زندان سرخس که زندانی شده میگه آقا پشت سرت یه چوی بزرگی انداخته یه فضایی درست کرده که اینها میگن مردم بردگان ما هستند اینا همه بندگان ما هستند امام رضا علیه السلام یه جواب نقضی داد یه جواب حلی جواب نقضیش که حالا به جوکم نزدیکه گفت اگه همه برده ما هستند اون وقت ما برده‌هامون رو به کی بفروشیم بعد من و آبا طاهرینم خلاف قرآن حرف نمی‌زنیم قرآن گفته ما هیچ پیغمبری رو نفرستادیم که مردم رو ارباب بگیره ارباب مردم بشه و اونها رو بندگان خودش بگیره ما کی می‌تونیم خلاف قرآن عمل کنیم یه همچین جنگ‌هایی را هم با شبکه‌های مثلاً تبلیغی خودش راه می‌انداخت مظلومیت به اوجی رسید چون مامون دقیقاً دیگه از این مرحله به بعد و شهادت امام رضا یه چهره دیگری از خودش نشون میده دیگه چهره متکلم و فیلسوف نیست دیگه حتی مشروب هم میخوره فسق خودش شروع میکنه آشکار کردن مثل برادرش میشه یه جورایی و این همون دوره ایست که دیگه سخت گیری ها برای امام رضا به اوج میرسه بیشتر البته این تیکه ها بعد از شهادت بروز میکنه لحظه شهادت هم که میدونید سخت گیری های که کرد ابوسل میگه که رفت در حجره و حجره رو بست بارها این روضه رو به خصوص شما که هر سال و هر موقع ایام یاد میکنید از امام رضا علیه السلام این گلیم های زیر پا کرد و روی زمین برهنه به تعبیری که توی تاریخ نوشتن عین مار گزیده به خودش می‌پیچید اونجا به اذن الله تعالی جوادالائمه حاضر شد و سر بابای نازنینش رو در بغل گرفت و آرام شد امام رضا با رضایت از دنیا رفت اما دلها بسوزه برای اباعبدالله الحسین علیه السلام وقتی بالای سر فرزندش آمد هر کاری میکرد دلش آرام نمی‌شد مقتل می‌نویسه خم شده بود گونه بر گونه بچ اش میگذاشت دلش آرام نمیشد علامتش اینه که این آقای مؤدب بالای سر علی اکبرش هفت بار هی صیحه می‌کشید ولدی علی ولدی علی السلام علیک یا اباعبدالله السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین و رحمت الله

۰۳۰۶۱۴ – کارکرد حلقه های میانی در سیره اهل بیت

این متن توسط «هوش مصنوعی تبدیل گفتار به متن» تبدیل شده است. متاسفانه بنده فرصت بازبینی و تصحیح متن موجود را پیدا نمیکنم و تنها متن با اندکی اصلاحات منتشر می‌شود. پس بدیهی است که متن دارای اشکالات ریز و درشت فراوان و جاماندگی بسیاری است به همین دلیل از محضر دوستان عذر خواهی کرده و به جهت تصحیح متن و همکاری در این مسیر دعوت می‌کنم. چنانچه مایل به همکاری هستید با ما ارتباط بگیرید.

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم لا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم حسبنا الله نعم الوکیل نعم المولا و نعم النصیر ثم الصلاه و السلام علی سیدنا محمد و آله الاعتکبین اللهم صل علی محمد و آل محمد الله فی الارضین روحی و ارواح العالمین له الفدا اللهم کللیک الحجت ابن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذ السا و فی کل ساع ولیا و حافظا و قاعدا وصرا و دلی وینا حتی تسکن و تمتعه فیها طویلا انشالله که عزاداری هاتون بحث حسن وجه و توشه قبر و قیامتمون و عاقبت بخریمون قرار بگیره به ساحت نورانی امام زمان سلام الله علیه تقدیم بکنید صلوات بر محمد و آل محمد اللهم صل علی محمد و آل محمد اون چیزی که در چهار شب گذشته محضر شریفتون تقدیم شد این بود که انبیا و اولیا الهی یه نقشه تحولی با خودشون دارند یه بعثتی دارند که وقتی وارد میشن یک بار در مرحله نظام و بعدش یک بار در مرحله نهضت بر هم زدن وضع موجود از بین بردن تواغیت و ارباب من دون الله های عالم اقدام می‌کنند و بعدش در مرحله نظام که یک نظام عدل برای توسعه کرامت‌های اخلاقی و بلوغ انسان‌ها به اون رشد عقلانی و روحانیشون اقدامی بکند این واضحه در کنار این رسالت که این رسالت بزرگ رو دارند قرآن میگه کسایی که نامشونو گذاشته ربیون کمک کار اینها هستند که حالا بحث انبیا جداگانه بارها و بارها شنیدید و بحث کردید بنده اینا چیز جداگانه درباره ربیان دو سه جلسه بحث کردم تو این دو مرحله کم و ک من نبین قاتل مع ربیون کثیر دو تا کثرت توش هست یکی نبی هم نبی هاش زیاد بودند کسایی که اینو داشتن اینجور نکنید که فکر کنید نبی ها همه مظلوم و غریب و تنها و همین نکته که آقا بعضی وقتا به شوخی میگه نه ما مظلوم نیستیم مظلوم هم نیستیم نبی‌ها همشون کشته شدن همشون مثل اسماعیل صادق الفت پوستشونو کندن و نه خیلیاشونم آخرش بیرونی داشتن حالا یه قصه‌هایی که قرآن گفته اون امت های رفوزه رو بیشتر سر چشم ما کشیده که عبرت بگیریم برای همه اقوام پیامبر فرستاده شده قصه های قرآن که همه درباره انبیای بنی اسرائیله ش از نظر دو تا پیامبر بیرون هم گفته این برای تصادفی انبیاست اون ماشین مدل بالاش که رفتن با اهداف رسیدن اینجوری نیست همشون گرفتار و بنی اسرائیل شده باش هم انبیاش کم نبودند که ای من نبی نبودن انبیا اینجوری و هم ردیون ش کثیر بود هسته ای است که این تحول اساسی را درست میکنه ربیون یعنی اباذر اسلام میاره میاد توی وسط کعبه میسته دعوا درست میکنه خب نپرستیده مشروب نخورده اصلاً اسلام برای اباذر الان از این حیث خیلی چیز تازه‌ای نیاورده از این حساب اباذر آسمانی کرده ولی انگار الانم که از آسمان خبر اومده میگه کتکشم می‌زنم ولی کیف می‌کنه از این کتکی که میخوره ربیون حالا تو مرحله یه جوری دیگه میاد که اونجا مفصل تو بحث ها گفتیم که تو مرحله نظام کارشون جامعه پردازی است دو تا آیش تو سوره آل عمرانه یکیش ۷۹ این آیه دوم ۷۹ که باید جامعه را ربانی کند ربیون ربانی از یه ماده است به یه معنا هم هست جامعه رو رب کنن قرآن خودشم تقلبشو داده بما کنتم تعلمون الکتاب بما کنتم تدرسون با درس و بحثه با با زدن و بستن نیست با زدن و بستن جامعه ربانی نمی‌شه برای جامعه ربانی یا جامعه‌ای که به سمت ربانی شدنه دزدها و رهزن‌هاشو البته می‌زنند دزدها و رهزن هاشو زندان می‌کنند دزدها و رهزن هاشو باهاش معامله اهل برقی میکن نمیخوام بگم اسلام اصلا شمشیر نداره ولی خود جامعه رو که با شمشیر نمیبرند که بما کنتم تعلمون الکتاب به ما کنتم تدرسون حالا اونجا داد و بیدادهایی کردیم دیگه شاید خیلی از دوستان بحث گوش دادن یا کلیاتش خودشون بلدن این نکته تکلیفیش رو فقط تاکید بکنم اینجا حالا در مشهد هم یکی از محفل ها اون بحث رو انجام دادم یک نکته تاکیدی تاکیدیش اینه که اگر به ما کنتم تعلمون الکتاب ما کنتم تدرسون راه ربانی کردن جامعه است ربیون تو این مرحله بیشترین وظیفه‌شون در جهاد بیانه در قدرت بیان یعنی به میزان سلحشوران شمشیرزن دوره نهضت الان باید بیان‌های رسا و حجت‌های غالب و قاطع داشته باشند اگر نداشتن جامعه ربانی نمی‌شه نمی‌شه بگو خاطر خون شهدا خب ببخشید شهدا خون دادن بلد نیستی حرف بزنی از خون شهدا بلد نیست یه روایت درستی بگی و یه چیزی نیست که فقط مخصوص آخوندا باشه فقط مخصوص معلم ها باشه فقط مخصوص همه باید تو این مسئله باشن حالا بله آخرش چشمه هایش از یه جایش جایی میجوشه ترویجش از یه جای دیگه است توجه میکنید تمام حالا ما که این ش حرف میزدیم یه جاهایی بین این نبی و بین این ربیون که دوباره بعد ربیون باید امت راه بیفته خیزش عمومی بشه شما تو قسمت رسول الله شد روایت کردیم توی قسمت انقلاب اسلامی خودمون ببینید یه روح‌اللهی آمد یه ربیونی همراهش شدند این ربیون بعداً یه جامعه رو بیدار کردن سعیدی ربیون ربانی مطهری ربیونه اینها مهمن اینا تو جامعه افتادن همون حرفی که آقا الان حرفی که امشب میخوام باتون در میان گفت نگاه کنید ببینیم مبارزان دوره طاغوت چیکار کردن برای گام دوم بعد اون کار بکنیم خودش یه جای دیگه میگه ما یه پیامی را از امام گرفتیم رفتیم با مردم به اشتراک گذاشتیم رب اشتراک گذاشتیم من الان به اشتراک میذارم اونم به اشتراک گذاشته بود از دم در میام ده تا تحسین می‌کنی با وجودی که خسته‌تون کردم و فلان بود دم درس داده بود می‌بردش با دریل مغز اون یکیشو سوراخ می‌کردن به خاطر این کاری که کردن اما ربیون بودن و من به شما میگم من به کفایه این امر الان تو جمهوری اسلامی مهیا نیست کسانی که توانش رو دارند که علی القاعده جمع خیلی کثیری این توان را دارند برشون واجب عینی نیست تو این عرصه عینی است تو این عرض ما همه انها رسول که وقتی نوشتن یه داستان بیشتر از منبر من اثر داره یه وقتی یه کار رسانه ای تمیز صد برابر از حرف من اثر داره نمیخوام بگم همه باید منبر برن این باید اتفاق بیفته این خیزش این کثیر دو تا آدم سه تا آدم نیست تو هر شهری یه جمعی هستند کار جلو میبرند اما دوباره یه جای دیگه یک هستند که اونا حلقه و لولای بین امام و بین امام جامعه با همین ربیون و بین مردمن دوتاشو گفتیم دیشب صورت نهاییش این که من از استعمال روایات اینجور می‌فهمم که نقی بیشتر حافظ فکر و فرهنگه و عریف بیشتر تو قسمت خدمات اجتماعیه ولو هیچ جایی اینا از هم جدا نیستند جداش کردی نظام اسلام رو سکولار کردی هم نقیبش اقتصاد میفهمه و هم او کسی که خدمات اجتماعی میدهلوژی اسلام رو بلده صرفاً یه دستگاه لوجستیکی نیست که همینطور فقط خدمات میده نه بلده ولی خب یه تقسیم کاره که نقی بیشتر حالا اونم برداشت منه از مجموعه استعمالات که شده تو لفظ لغتش اینا معمولاً به هم معنا شدن اصلا این اینجور حفاظت میکنه تو دوره عرض کردم نظام یه جوری نهضت گفتیم دو تا وظیفه اصلی هست یکی توحید یکی کلمه توحید یکی هم توحید کلمه این رو من از امام بزرگوار از وصیت نامه گفتم رمز پیروزی انقلاب را ملت ایران خوب می‌داند که رمز بقاش ببخشید رمز بقا انقلاب اسلامی را ملت ایران خوب می‌داند بعضی جملات امام دیگه حفظ ما شده از بس همیشه حیوانش آدم موس و رمز بقا جمهوری اسلامی یا انقلاب اسلامی را مردم ایران خوب می‌داند که همان رمز پیروزیست و آن این دو کلمه است کلمه توحید و توحید الکلمه دست از توحید که مجموعه تعالیم اسلام آیه ۱۰۸ انبیا را یک جلسه توضیح دادم خدمتتون همه اسلام دست از او برندارید و خودتون تنها هم یه توحید خالص نشید بی جامعه این رو تبدیل بکنید به چی به کلمه پیوند دهنده جامعه به این فکر نکنید کار آسان نیست آقا نقیب تو جاهلیتم بوده تو دوره رسول الله هم هست ببین اینا رو چون یه بحث مهمی امشب با هم داریم اینا رو خوب باز دقت کنید شب های قبل بهش نوک زده شده ولی کامل اینجا بحثش میشه جلسه قبل عرض کردم جلسات قبل این نقی با اون نقیبه میتونی بگی مشترک لفظیه از درونش تبدیل ماهیت پیدا کرده به تعبیر ما طلبه ها تو نظام فاعلیش و تو نظام غایش دگرگونی حاصل شده اونجا رقابت نسبی بود رئیس قبیله کسی رو نقیب میکرد خودش بود امیر میکرد یه امیر میذاشت یه حریف میذاشت حالا حریف بیشتر اینجا که رئیس قبیله نمی‌ذاره که پیغمبرش هم گفت به من معرفی بکنید ها محسن عقبه شکل می‌گیره در موتن غدیر شکل می‌گیره نه در موتن دارالندوه نه در موتن سخیفه با یه اراده‌های مردم همون ۷۰ تایی که بیعت کردن تو یک نظام مردم سالار اتفاق می‌افتد ۲ اونجا حافظ قبیله است یعنی خون و نژاد اصالت داره یه جلسه‌ای یادتونه گفتم هر چقدر اینها کار خودشونو رئیس قبیله هر چقدر پیوند اجتماعی خونی قبیله رو محکم تر بکنند میزان غنی سازی هسته اتمشون رو بیشتر کردن این آبستن جنگ بیشتریه چون جنگ ها سر تعصب های قبیلگیه یه جایی یک کسی به بزرگی قبیله فحش میده به یه دختر یه قبیله ای دست درازی میکنه چون این پیوند قبیلگی محکم نیست دزدی کرد و رفت آه که اگه یه جایی محکم باشه ۲۰ سال جنگ اتفاق افتاده سر اینکه یه تعداد جوون ایستاده بودن یه چوبی کردن زیر دامن یکی از دخترای قبیله دیگه ۲۰ سال جنگ اتفاق افتاد چرا محکم بود اگه سست بود این اتفاق نمی‌افتاد حالا یه کاری کرده ما خودمون جنگه پس ببینید اینکه اون نیست اون شب گذشته عرض کردم پیغمبر یه بار این کوزه رو میشکنه دوباره میسازدش رقابت یه چیز دیگه است اینجا یه بار می‌شکنه برای خون نه برای قبیله نه برای توحید که جنگ یک بار برای به جای همه جنگ ها این رو خواهش میکنم تو ادبیاتتون بعدا پر رنگ کنید دوستانی که مینویسند دوستانی که تریبون دارند این حرف رو مخصوصا تو دنیای مدرن زیاد بگید و توضیح بدید یک جنگ به همه جنگ‌ها جنگ رو نکن هزار جنگ مجبوری بکنی او یه جنگ چیه قاتلو ائمه الکفر یک بار ائمه کفر رو بزنید اونم نه چون توحید رو قبول ندارن ایمان ندارن لعن الله ایمان لهم چون پیمان رعایت نمی‌کنند چون انسان نیستند یک بار طاغوت های عالم ارباب های عالم را بجنگ برای همیشه صلح درست کن این جنگل نکن هر روز برای هر مسئله باید جنگ کنی شما هی دست درازی میکنه با گرگ بستی که با گرگ نجنگه هر روز باید گوسفند بدی بخوره یه بار باهاش بجنگه احتمالاً گوسفندای بدون شاخ هم وقتی همشون ریختن سر گرگ می‌تونن بزننش ولی تو باهاش پیمان نامه صلح به من هر روز یکی بده بخوره خودتو جنگ هم بیشتر از این که نمیخورد که تو جنگ دید دو تا رو پاره میکرد یکی هم میخورد تو خودت الان هر روز یکی میدی بخوره یه جنگ مستمری رو ادامه یک بار برای همیشه اسرائیل رو دندونش بکنید بندازید بیرون جنگ کلاً در خاورمیانه تا ۱۰۰ سال آینده تمامه این کارو نکن هر روز جنگه یا جنگی که خودش متصدی شه یا جنگی که بین ما درست می‌کنه اینا راهنمایی‌های تئوریک قرآنه حالا این یکی رو خاطر اینکه روشنفکرانمون آخ که خدا به ما یه چیزی داده که کاش همه چیز میگرفت اینو نمی‌داد روشنفکر غرب زده جنگ بدست جنگ بدست من بعضی از این فیلم های که شما تحسینش میکنید تهش ضد جنگه از همین فیلم های که میاد جایزه هم می‌گیره تو فجر رو کجا و کجا دیگه اسم نگم کلاً خواسته بگه جنگ کلاً بده تصویر دفاع مقدس ما رو گفته کی گفته جنگ مطلقا بده اگه با ائمه کفر باشه کسی که آخرین صحنه‌اش از هویزه ما وقتی رفته دختر ما رو برهنه کرده به تیر چراغ برق بسته و رفته آخرین صحنه‌ای که رزمنده‌های ما تو خرمشهر دیدن و از پل اومدن یه همچین صحنه‌هایی بود کی گفته با اینجا جنگ بده این جنگ رو نکن میاد دوباره توی آبادان این جنگ رو نکن دوباره میاد توی تهران یک بار برای همیشه بایست سر جاش بنشونش دیگه بعدش صلحه خاطر اینکه آقای روشنفکر ما این حرف رو بپذیره چون روشنفکران ما به شدت به مسیحیت نزدیکترن تا به محمد صلوات الله و سلام علیهم صل عرض کردم از قضا آموزه عیسی در انجیل هم همین حرف است صلح زیرش شمشیر این آموزه عیساست یعنی عیسی صلح کل که همه میگن آقا دین عیسی دین صلح کلیه و البته تو یه حدی هم درسته اون صلحی که میگه زیر یه شمشیره اما شمشیر باکی برگردیم بحث جمع کنیم پس نگاه کنید این کوزه رو می‌شکنه جنگ‌های متکثر قبیلگی که هم طولانی است هم خشن است هم تمام نمیشه و هر روز تولید میشه عامل اصلیش از بین میبره توحید رو می‌ذاره وسط حالا باید اراده ها را منعطف به این توحید کنه وحدت کلمه درست کنه اسمش روشه وحدت کلمه که اون خون نیست او خداست تنها موجودی که هیچ تعارض منافعی با تو نداره عزیز دلم فلسفه سیاست دارم میگم هر موجود دیگری بگذاری وسط که سر این توافق کنی میگه آقا اون خودش یه منفعتی میبره سر کلمه توحید ائتلاف کنید هیچ منفعتی نمی‌بره بلکه همه منفعت ها از اونجا میاد توجه میکنید نداره که بر شما غیور بشه زنش یه سهمی رو نمی‌بره توی ماجرا ها عیالش خودتون میشید خیرها به خودتون برمیگرده توجه میکنید خدا رو بگذار وسط توحید رو بگذار وسطلافه رو شکل بده حالا نکته مهم اینه کی میتونه این دل‌ها را اراده ها رو معطوف به این حق بکنه ربیون به واسطه قوا و سال‌هاشو خوندم دیگه مجالش نیست که چیکار کردن همون شهری که سر نماز جماعت توافق نمیشد اولین نماز جمعه اسلام رو خوندن بدون پیغمبررا اینا گینسی ها رکوردهای گینسیه پیامبر اسلام اولین نماز جمعه اسلام رو نخونده اولین نماز جمعه اسلام را نقبای رسول الله در مدینه خوندن هنوز اخوت هم تشکیل نشده این کار نقیبه قشنگ اثرش ملموسه بله آفتاب امامت آفتاب نبوت یه طوریست که ستاره‌ها دیده نمی‌شه اقمار دیده نمیشن اینقدر حسین بن علی نور افروزه که تو ابوالفضل رو نمی‌بینی که تو جون رو نمی‌بینی اما نه نیست این ۴۰ چراغ شدن که اون نور بزرگ رو بتابونن همه جا هر قبیله‌ای بردن تو هر صنفی بردن اگر فقط جان نبود عده زیادی از کسایی که از پنجره جون الان به رسول الله به سیدالشهدا بستن اینجور وصل نبودن فرض کنید ما منبری ها ما روضه خون ها به جز علی اکبرش ابوالفضل چیزی نداشتیم اگه حر نداشتیم گناهکارا رو چطوری بیاریم پیش امام حسین اینا چیشون به علی اکبر میاد نورافکنی یه جایی رو روشن کردن یه صنفی رو متصل کردن یه خصوصیت این دستگاهه چون نورپراکنی می‌کنه از خودشون خالین مثل این شیه‌های زلالی که الماس گونه‌هایی که دور یک نورافکنی می‌افتن این تو دوره نهضت بود تو دوره نظام از اینم عجیب‌تر ببخشید من اینو تمام کنم نقیب قبل از ربیون ربیون کمک نقیب و نبی جامعه رو ربانی نظام تو دوره نهضت هم اون دو کار بزرگ میکن توحید را میگسترانند و کلمه توحید را ائتلاف درست می‌کنند تا اصلاً این اتفاق نیفته نهضتی اتفاق نمیفته پیروزی اتفاق نمیفته عظیم ترین و درخشان ترین جملات امام تو یکیش تو همین حوزه هاست توی اونایی که اهل صحیفه امام هستند میگن ما ذوق کردیم این مطلب را حالا دوستانی که اهل ادبیات عرفانی هستند میدونن این کردنو وقتی یه عارف میگه یعنی شهود کردم ما دیدیم این مطلب را ذوق کردیم این مطلب را که ملت ایران که همه یکی شدند معجزه بود این کار عین این تعابیر معجزه بود این کار من دست خدای متعال را در آن دیدم و پشتش میگه نگران نکنید امام زمان را با تفرقه ببین او دستی که این دل‌ها رو به هم متصل کرد حالا دیگه میگن سعیدی ها زحمت کشیدن جان کندن همه اینها در کار بودند ربیون تا این دل ها به هم گره خوردیم پیوند دهنده کسی دیگه است از جای دیگه است به نعمته اخوانا اتفاق میفته به نور ولایت اهل بیت که چند قرن قبلش توی این سرزمین ریشه دوانده به اونجا این دل های وارد زنده میشن و به هم پیوند میخوند اینا مهم که در نظر داشته باشیم حالا تو دوره نظام این‌ها باید جامعه را ربانی بکنند ربانی کردنشم به ما کنتم تعلمون الکتاب ما کنتم تدرسونه این تغییر وظیفه پیوند اجتماعی که سر جای خودشه توحید هم که سر جای خودشه گفتم علت موقی هم هست اونی که آمده از بین نمیره یه وظیفه اضافی آمده خب این جامعه الان خیلی ناقص الامانن یک عده ضعیفانن یه تعدادیش منافق اند اینا همینطور اومدن دیگه الان فی دین الله شده همه اومدن دیگه اینا که زیر شمشیر و زیر سنگ های سنگین ابوجهل ها که نبودن که بگیم اسلام راستین اند حالا باید تو کل این جامعه رو ربانی بکنی الله اکبر فستخم کما امرت و من تاب معک گفت شیبتنی صورت پیر هم کرد استقامتی ازم خواسته و استقامت دوستانم والذین تاب معک این تاب ایمانها بابا چشم علی و فاطمه من باهام تحمل می‌کنند سلمان و مقداد من تحمل می‌کنم میگه نه ضعیف ایمانتان باید تحمل کنید این خطه نباید منحرف بشه شروع شده عجیبه ها مرحوم شاهبادی میگفت اینکه این آیه تو سوره شورا هم هست فقط من تابع معکش نیست تو حوت اضافه داره چرا میگه سوره هود منو پیر کرده میگه چون تاب معک را هم از او خواستند وسطقم ها فاعلش کیه دو دو تو باید استقامت ورزی من تاب تاب معکشم استقامتشو از تو می‌خوایم آخ که اگر ۱۰ نفر تو جامعه اینجور زیر بار رفتن همه چیز درست میشه و خدا می‌دانه شهدای شما اینجوری زیر بار اسارت رفتن کدومشون بود شما اسمشو به من بگید سنگرهای خط مقدم رو حفظ کرده بود آمده بود شهر یه نفسی بخوره یه بی‌حجاب تو خیابون دید به جای اینکه برم بکشمش من برادر فلانم کنارم شهید شده برگشته بود می‌گفت من چیکار کردم کی دختر کاری نکردی تو جبهه بودی بخیه کمتر که فعل داشتن تو اضافه فعل انجام دادی امروز فقط برو استراحت کن تو امروز خانواده رو بردار ببر تفریح میگه نه این بی‌حجابه کم کاری منه سردار سلیمانی به ما آخوندا گفت ولی به پاسداران باید بگه معلم‌ها هم باید بگه به همه باید بگه سخنرانی معروفو گوش بدید به امام جماعت‌ها میگه هر کدومتون یه سنگری هستید توپ منطقه و محله شما اگر ارزش‌های دینی کم شده تویی میگه من الان اونایی که پایین منبرم هستم درست میکنم تو اول بگو اونایی که نمیان چرا نمیان رجل‌های سیاسی ما بگن اونایی که به ما رای دادن ما چیکار بابا اونایی که نمیان رای بدن چیکار کردید یه عده‌ای نمیان رای بدن آخ که اگر روسای سه قوه به جایی که بگن اینایی که رای دادن به ما چی می‌خوان و چیکار کنند که گفتن این حرفو انشالله عمل بکنن بگن ما چیکار کردیم که ۵۰ درصد ملت ایران دیگه نه به اینش نه به اونش سید محمد خاتمی بیان نیاد دیگه نمیان رای بدن ما چیکار کردیم اگه اعتماد رفته به خدا شما اعتماد رو بردید به نظرم اون کسی که لبو فروخته بود او مقصر ماجرا نیست اگه اعتمادی ریخته همین شماها ریختیدش تو سطح کلان ریختیدش خب برش گردونید تا هستید این چیکار باید بکنید که اونا دوباره باید برگردن چیکار باید بکنید که این چیکار باید بکنید رو تو اون جلسه که وفاق گفتم گفتم معنیش این نیست که سنجاق بکنی همه بیان همینطوری به هم سنجاق کنی نه یه جاهایی باید ضمانت بکنی اومدن بعضی ها رو ضعف الایمان ها گردن توست یه استاد دانشگاهی توی همون ۱۴۰۱ بیاد بگه این فحش دهنده‌های کلاس منو بسپارید به من به خاطر من ازشون بگذرید زندانشون نبرید منم عذر می‌خوام من استاد خوبی نبودم این فحش داد باید اعتراض میکرد باید تریبون آزاد میداد تو هم تریبون ندادی بهش اینا همه جای خودش فحش ولی کار خوبی نبود که کرد یعنی من توی این قسمت نقیبم من نقیب این دانشگاهم نقیب یعنی سرتاسر مسئولیت ولی الان نگاه کنید بترسیم دوستان از اینکه یه چیزی به اسم مطالبه‌گری تو دهنمون افتاده فقط یه وظیفه داریم بریم جلو انتظامی مطالبه کنیم بریم جلوی طرح امر به معروف و نهی از منکر که نوشته بود اون ورژن اولش نوشته بود که تو هر اداره یه بی حجابه رئیس ادارهش توبیخ بشه عذرخواهم از معممین عزیزم که همشون از فضلای خوب و انقلابی هستند گفتم میخوای جریمه بکنی که حالا من بشه حقوق چند میلیونی می‌گیره فقط نماز بخونه بره بعد اسمشو گذاشته حق القدم چرا جایی که تو امام جماعت شده یکی از این خانوما چادرشو سرش نمیکنه یا نرو بگو من به درد اینجا نمی‌خورم یا سه ساعت قبلش برو تو منو که راه نمیدن طوری که میری اونجا راه میدن توی اتاق بشین تو اتاقه بشین نه منکر بکن پنج دقیقه هم نماز صبح بخون برو و پولی هم که می‌گیری حلالته ولی حق القدم که اندازه یه اسنپ باید بهت بدن نه این رقمی که بهت میدن پول ایا ذهابه پول اینقدر نیست وظیفتو انجام بده منو آخوندم بگم آقا مطالعه بکنید ببخشید حوزه علمیه تو این کشور تو هیچی وظیفه‌ای نداری فقط وظیفه مطالبه داری چند جا اومدی بشینی حرف بزنی ببینید الان تو کف میدان هستن طلبه‌هایی که از همه زندگیشون می‌گذرند ولی من به این نمیگم حوزه علمیه این یه طلبه انقلابیه او یه جمع جهادیه اینا پره اما دستگاه‌های عریض و طویل و ساختمان‌های مجلل اونجاها تو خدمت همه این رسالت‌ها در نیامده در نیامده اگه می‌خواید نقیب باشید برای این اسلام زحمتشو بکشید ضمانتشو بردارید نه فقط طلبکاریتون بیارید چک کنید چک بیارید حتی طلبکاریی‌های معنویتون که ما خویش را متدین احساس ایمنی نمی‌کنیم در این جامعه خب چیکارتون کنیم که احساس ایمنی نمی‌کنید خب برید وظیفه‌تونو انجام بدید وظیفه‌تونو انجام بدید تا اسلام دین آرمان‌ها ایمان فضایل اخلاقی اینقدر تو جامعه زیاد بشه که یه دختری نه تویی احساس ایمنی بکنی او دختری که خیلی از ارزش‌های تو رو قبول نداره اونم سرتاسر مسئولیت سرتاسر برداشتن باره هر کسی که من اینقدر بار برداشتم ما اینقدر بارو برداشتیم بله حالا بعدش بگیم تو هم ترک فعل کردی چرا کردی نمیخوام اون اصلا نگیم دور میشم از بحثم توی نظام به مرحله نظام وقتی رسیدیم یکی نقی چون گفتم نقیب حافظ مسائل ایدئولوژیک و فکری و اینهاست باید اینو دنبال بکنه برسونه جامعه رو تا جامعه ربانی به کمک ربیون حالا ببینید سازوکارش چطوریاست همینجا یه نکته بگم نقیب میتونه تعیینی باشه میتونه تعینی باشه تعیینی آقا حکم برای کسی همکاری بکن باهاش دیگه یه جایی هم می‌تونه تعینی باشه انقلاب اسلامی تو این شهرره نماینده‌ش فلانیه حکم از هیچ جا نداره اصلاً هیچکی نمی‌شناسدش ولی این آدم توی این شهره داره این حرفا رو تبیین می‌کنه هرچی هم تحقیق می‌کنیم این درست داره میگه این بهش میگیم نماینده تعیینی و خیلی هم جالبه ها خود ولی امر از این آدم بی‌خبره ولی این نماینده‌ش نقیبش به من بگید روزی که حضرت آقا تو دانشگاه می‌رفت مفت تو دانشگاه می‌رفت نماینده ولی فقیه در دانشگاه بود او که داره پهلوی بود که نماینده تعینی این رهبره دانشجو پذیرفته که مطهری نمایندگی این فکر رو میکنه بهشتی نمایندگی این فکر رو میکنه حالا تو هی کاغذ بذار تو جیبش ولی نمایندگی نکنه حقوقشو بگیره خدا نکرده جلساتشو جلسات بروکراتیک امضا بکنه و بره تو این جلسه و بیاد تو اون جلسه توی مرکز نظامی سه چهار تاشون استخدام بودن روز چند ساعت کلاس داریم با طلبان می‌گفت آقا ببین ۳۰۰ گوش مفت نشسته حاج آقا تو چرا نمی‌خوای استقبال کنی هی هر بار اینو کرد تو چشم ما یه بار گفتم میگم شما سه تا میگیرید که ما رو ببرید سخنرانی بکنیم تو خودمون اونجا چکاره‌ای که بعداً امضا بکنی اینقدر پول بدید به من من اون پول رو میدم خودت خودت سخنرانی بکن اگه بلد نیستی حرف بزنی چرا نماینده ولی فقیه تو این پادگان شدی برای قرآن خوندن هیچ یکی می‌بری برای بصیرتش یکی می‌بری برای معارفش یکی میبری میشه بگی خودت چیکار کاره‌ای وسط تو خوابگاه یکی رو می‌برید تو نمی‌دونم هیئتشی که میشه بگی خودت چیکار ای آدم درست کردیم دفتر درست کردیم دستک درست کردیم حقوق بگیر درست کردیم از شام نهار خبری نیست شام و نهار کو او آدمی که راه نمی‌دادن هیچ حکمی هم نداشت ساواکم تحت تعقیبش تحت تعقیب ساواکم بود ۱۰ برابر تو کار کرد تو همین دانشگاهه تو دوره طاغوت که به خدا خیلی حرف‌های دوتا چهارتاست خیلی دو تا چهار تاست که وظیفه برداریم وظیفه برداریم هر کسی بگه من چیکار کردم نه هی بگه من الان خودم دارم میگم اونا چیکار کردن تو هم تو چشمم زل بزن بگو خودت چیکار کردی خودت چیکار کردی هر کسی وظیفه خودش انجام بده تا جامعه رو ربانی کنه تو قسمت حریفش یه کار اقتصادی می‌کنه دیشب دو تا نکته مهم رو گفتیم یک اینکه تو مقام توزیع چون تو این قسمت تو قسمت اقتصادی باید ولی امرتما عدالت برقرار کنه روایت امیرالمومنین دیشب یادتونه خدا را به خداوندگاریش بشناس رسالت رسول الله رو به رسول به رسالتش اول الامر رو هم به عدالت و امر به معروف بشناسیمش کردم در دوره نهضت نهی از منکر می‌کنه نهی از منکر بزرگ مثل منکر اباعبدالله در دوره نظام هم عدالت می‌گسترانه امیرالمومنین توی این کار بزرگ باید ربیون کمکش کنند و اینجا توی قسمت اقتصادیش عریف این کاره است دیشب روایتریف المار رو خوندیم یه جور میره آبی که تو این منطقه داره اون روز زمین و آب و اینها من بهتون ثروت بودم یکی توی تقسیم منابع که گفتم این اصلی ترین گام در عدالته این گامو برندارید بقیه حرفا تو حوزه عدالت بازیه حرفای پوششیه اول منابع تقسیم عادلانه بشن نظام ارباب رعیتی به هم بخورد نظام ارباب رعیتی یه روزی زمین بود دهقان ها برای ارباب امروز تو اعتبار بانکی همین نظام ارباب رعیتی است ال سی به فلانی می‌دهند چند میلیون تومان به این ازدواج این آدمه نمیدن باز ارباب رعیتیه من باید برم کارگر اون بشم تا یه پولی دربیارم خودم هیچ اعتباری ندارم گسترش مالکیت عمومی تحقق اصل قانون اساسی قانون شددا یه ایده دانشگاهی حوزوی نیست خب این منابع و اینجا یه حریف های میخواد حالا من از اینا از باب مثال عرض میکنم شما نوعش بکنید پرداخت بیشترش بدید توی دوره‌ای که ما الان هستیم اومدیم گفتیم آقا خاطر اینکه ثروت و بشکنیم خوردش کنیم برای مثلاً همه در دسترس همه قرار بدیم از اونجا به بعد مسابقه یه کسی کار می‌کنه یه کسی تنبله خب تفاضلش چقدر میشه تفاضلش اینقدر نمیشه که الان هست که کسی منابع رو برده کسی باید فقط کارشو بفروشه خب این معلومه کی برنده است کی بازنده است تا اینکه منابع برای هر دوتا قابل استفاده است یک کسی نخواسته استفاده نکرده نتونسته استفاده کنه هنرشو نداشته پشتکارشو نداشته خب عقب افتاده ما که نمی‌گیم همه باید مساوی مساوی بهشون پول بدی حقوق بدی حالا توی این قسمت اون روز مثلاً یه میر آبی بود یه تقسیم کننده اراضی و انتفاعات اینجوری بود که به شکل مویرگی اینو لحاظ می‌کرد عرض کردم بعضی از همون نقبا براشون حکم خورده بود که مثلاً فرض کنید فلان محاسبه نخلستان های خیبر برای گرفتن زکاتش یا گرفتن مثلاً خراجش با فلانیه همچین حکمایی اینجا مثلاً تو دنیای شما الان دنیایی که ما با هم حرف میزنیم گفتیم اگه میخوای تمرکز ثروت رو بشکنی و به همه مردم بدی مثلاً یکی از راه هاش تعاونیه که آقا بارها گفته به راه‌های دیگه هم فکر کنید فراخوان بدید آقایون نخبه ببینید ثروت میخویم بش از انحصاری عده قلیل درش بیاریم توزیعش کنیم بین دیگران یه راهش اینه که آدم‌ها رو به هم بدوزیم یه آدم درشت بشود اندازه سرمایه دار اسمش میشه نهاد تعاونی یه راه دیگش اینه که کارخونه‌ها رو کوچک کنیم اندازه آدم‌ها تا یه خانواده بتونن داشته باشند بگید راه سوم رو شما پیدا کنید اندیشکده‌ها به داد اسلام برسید اگه ثروت نشکنه قدرت هم نمیشکنه ارباب رعیتی میمانه و جامعه ارباب رعیتی به جان رسول الله ربانی نخواهد شد نخواهد شد چون اینا مقابل همان ارباب رعیتی باید ورافت تا ربانی بشه جامعه او کسی که میخواد کار فرهنگی کنه گرفتار تو راه حل های اقتصادی میشه نمیتونه بگه اقتصاد به من ربطی نداره توجه می‌کنید خب اینجا گفتیم تعاون یکی از راه‌ها نگاه کنید یه گزارشی بارها هم شاید شنیدید از بنده این تعاونی رو آوردیم تو مقیاس روستایی و تو مقیاس شهری قانون کردیم از اصل قانون اساسی تا سیاست‌های کلی این چهار تا رو خواهش می‌کنم هرکی ندیده از من نشنیده الان سرچ کنه همین الان من بدم نمیاد موبایلتون رو روشن کنید اصل ۴۳ قانون اساسی بند ب سیاست های کلی ابلاغی مقام معظم رهبری اصل ۴۴ باز دوباره بنده بهش سه تعاونی های توسعه شهری چهار تا تعاونیی‌های توسعه دهیاری از قانون اساسی تا مویرگ توی روستا حریف پاشو یه کاری بکن به گروه‌های جهادی و خیریه بنده و زبان الکن خودم که همین قدر بضاعت منه دفترری من هنوز تو قم دید قرارامو تو حرم حضرت معصوم میزارم دفتری ندارم هیچی ندارم نمی‌خوام داشته باشم دفتر نفتی و دفتر فلان نمی‌خوام داشته باشم هر کی کار داره تو بقیه اون کلاسی که داریم الان امروز یه اتاقی هست دادن کلی دوستان اومدن حرف زدیم خب این مقداری که حرف من می‌رسیده و تو لطف کردی به یک کس دیگه هم دادی گوش داده گفتم آقای جهادی آقای خیریه تو میتونی تو روستای خودت حریف این کاره بشی با نیم درصد مردم یک شهری این تعاونی قانونیه نیم درصد مردم اون روزها این تعاونی قانونیه وقتی تعاونی قانونی شد یه امتیازهایی داره قانونشو سرچ کنید اونی که گفتم قانون یه چهارمی هم اضافه پنجم اضافه کنید قانون اجرایی سیاست‌های اصل ۴۴ او خود سیاست قانون اجراییش هم نگاه کنید توی اینجا تو همین تعاونی گفتیم مثلاً فرض بکنید تو بعضی ما معاملات یک شهری که محل شک میشه حق تقدم با این تعاونی است چقدر باید از فلان جا حالا بخونید قانونشو چه امتیازهایی بهش دادیم خب یعنی چی یعنی یه کسی بیاد میره آب بشه اینجا یه کسی مگه دلش برای انقلاب نمی‌سوزه مگه هیئتی اونجا نیست که سرمایه اجتماعی داره به جای که دنبال این باشه که یه نفعی خودش ببره و یه کاری اینجوری بکنه که الحمدلله خیلی ها اهلش نیستند بیاد راه بندازه این رو برای محرومان و مستضعفان تا وقتی اعلام میکنه سیاست مولد سازی باید تا یک سال دیگه اموال دولت مولد سازی بشه و به سه طایفه داده بشه بخش خصوصی بخش حاکمیتی بخش تعاونی تعاونی روی زمین باشه که ببره و الا یک سال تمام میشه عزیزان هشدار شب آخر شب داد و بیداد منه اموال ۴۴ قانون اساسی دادیم رفت ۲۰ درصدشو باید نگه می‌داشتیم به اونم دست راست کردیم مولفین طبق برنامه هفتم تا سه سال باید همه این داده بشه بره مولد سازی بعدش باید تمام بشه بعد از تصویب قانونش به من بگید اگر قسمت مردم و تعاونی‌ها نبردن بعد دیگه جمهوری اسلامی چی داره که به فقیرا بده همه رو که بردن او چی او تو قانونی تشکیل بشه تشکیل بشه بیان ولی خب می‌دونیم پیوست فرهنگی نداره مردم با هم خوب جمع نمیشن یک کسی باید بره آب بشه یه اسمش عریفه من تو دنیای مدرن دارم میگمش با لحا استعداد دارم میگمش فکر نکن این یه چیزی تو نظام قبیلگیه و اینجا هرگز قابل گفتم همونجا هم کوزه رو شکست دوباره درستش کرد اونجا جامعه اسلامی درست کرد نه یه قبیله عربی نقیبش رو شکست که نقیب دیگه متولد کرد که بتونه دو تا قبیله رو سر گسل ها بایسته نگهبانی بده که پیوند اجتماعی درست کنه نه نخی که دیروز فقط کننده قبیله علیه قبیله دیگری بود یه چیز دیگری همونم یه چیز دیگه‌اش کرد اینو حالا تو میخوای بگی تو دنیای مدرن باید چیکار کنی این یه نمونه که همین الان رو زمین موجوده حالا ببین چقدر باید بشینیم که سر منبر نیست بقیه امتدادها رو بگیم ایده های دیگر رو بگیم این تو چی توزیع عادلانه منابع بعدیش تو توضیح عادلانه درآمدها اینجا هم حریف‌ها بودن دستگاه سلطانی و جرئت ازش سوء استفاده میکرد که ماجرای عبیدالله ابن زیاد براتون تعریف کردمریف ها رو آورد گفت هر کسی از گروه‌هایی که چون پرداخت بیت المال از طریق حریف ها بود اینجا تو توضیح بیت الماله نه توضیح منابع تو درآمدهاست این دو قدم اساسی توی عدالت یه بار توزیع منابع بعد تو یه قسمت دیگه باز توزیع درآمدهاست زکات مثلاً به یک کسی میدی بیت المال به کسی میدی اینجا هم دوباره کار حریف هاست یعنی حاکمیت اراده بکنه فقط با نظام بروکراتیکش می‌دونید نمی‌تونه این کارو بکنه دیشب داد زدم سر شما عزیزان گفتم آب بالا بریزه تا پایین نمیاد یه کسی باید این شلنگ آبو چک کنه کجا آخه شما باغبون این باغ بیرون ایستادی می‌بینی یه جایی زرعش آمده بالا یه جایی تو نوک پایینه تو می‌فهمی یه جای آب نمیخوره اما کی دلسوزه که بره بگه چرا اینجا آب نمیرسه و کی می‌ایسته پای اون کاری که آب بره یا ظرفیت قانونی چرا اموال آقا اموال مولد سازی که میگم باور کنید مقیاس های خورد عجیب داره ولیسازی فکر نکنید همیشه مثلاً یه آقا توی یه شهری یه سوله است بیکار مونده داره خراب میشه رفته جز اموال مولد سازی باید واگذار بشه خب واگذار به کی کنن قانون گفته قانون مولد سازی بخونیدش هست همه اینا چاپ شده دیگه نوشته باید اعلام بکنن اول بخش خصوصی بیاد اگه سه بار اعلام کردن بخش خصوصی نیامد بدن حاکمیتی این لطفی که به بخش خصوصی کردن یه باره ندن یه سازمان دیگه از دولت بگیرن بدن ستاد اجرایی بگن بدن آستان قدس نه برید بخش خصوصی البته تعاونی هم می‌تونه ببره ولی تو میگی خب تعاونی رو زمین نیست میگه من چیکار دارم که نیست ولی درستش کنید میر آب بره درست کنه کمک بده به مردم خاتم الاصیا می‌تونه مشعر می‌تونه نمی‌دونم امام جمعه‌ها می‌تونه جمع‌های تبلیغی می‌دونن کی میتونه اونجا کار جهادی می‌کنی تا کی میخوای دین دوزی کنی یه سیاست ارضی عزیزان ۷۲۰ هزار نفر یک سیاست ارضی تو نه ماه برد توی کمیته امداد زیر پوششی کرد بسه پتو بازی تو شال پر کنی پشت سر چاله می‌کنه پشت سر چالی می‌کنه یه سیاست ارضی همه رو دوباره بدبخت میکنه تو باید او دارای منابع بکنی چند سود سرمایهه‌اش و منبعش رو ببره مثلاً این تعاونی تشکیل شده مثلاً فرض کنید تو مشهد شما یه تعاونی تشکیل بشه البته با پیوسته‌های فرهنگیش که اینا خیلی جاها از همین جاها شکست می‌خوره خب تو درون خودش ده تا شرکت تاسیس میکنه من توی شهری دیدم حمل زرش رفتن قراردادشو نگاه کردن ببخشید این چند جمله رو تحمل کنید دیگه شب آخره من بیشتر مزاحمتون نمیشم رفتم قراردادشو نگاه کردم دیدم پنج ماه کارگران این شهر داری حقوق داده نشدن رای تو یکی از اعضای شورای شهرش تو فضای مجازی می‌نویسه که نمی‌دونم بعضی خانم های اینجا به تن فروشی کشیده شدن اینا که من گفتم خب تو چرا داری میگی خودت جواب باید بدی آخه چرا شورای شهری حقوق اینا رو نمیدی گفتم پیمانکار نمیده رفتم سراغ پیمانکار گفتیم چی پیمانکار چرا حقوق اینا رو نمیده گفت شهرداری پول اینو نمیده که به اونها بده گفتم شهرداری چرا نمیدی گفت ورشکستیم نداریم بدیم باورتون میشه این قصه‌ای که من دارم میگم تو جمهوری اسلامی همین پیمانکار یه وام سنگینی رو داده شهرداری یه وام سنگینی داره شهرداری با یه سود ۲۰ ۳۰ درصدی که به خودش برگردونه که کارگر حقوق کارگرا رو بده هم از تربه بخوره هم از آخور به کارگراش هم که خواست بده همه رو سرشکن کرد گفت تو پنج ماه حقوق ندادم بهت ۵ ماه الان پول ندارم سه ماه هر ماهی مثلاً اگه یه میلیون تومن حقوقش بود ۷۰۰ هزار تومان میدم راضی هستی هشتشم گرون باشه میگه بده دیگه به این ۷۰۰ هزار تومن بهتر از این چیه اینجا ظلم میکنه اونجا هم ربا میده به شهر داری می‌گفت پولم ندارم که بدم خب رفتیم گفتیم آقا این قراردادی که داره چیه قرارداد حمل زباله است آقای شهردار میشه متن قراردادشو ببینیم حالا یه سرمایه اجتماعی بود یه گروهی بود میترسید که مثلاً الان نگیم یه شری سرمون میشه گفتم اینجا که نوشته باید دستگاه را مکانیزه بکنه این که هنوز با ۵ تنه‌های زمان شاه داره جمع میکنه که از اینور زباله میندازه توش از اونور میفته تو خونه مردم کمک کنیزه ای که باید این کارو بکنه نکرده بعد گفتم بعد برگشتم با بچه‌های خودمون گفتم گفتم میدونید ما اگر تعاونی شهری مستضعفینو راه انداخته بودیم این شرکت الان مال خود این کارگرا بود یکی الان همه جاشو دزدیده پول مکانیزه نداشتم پول پنج تا رو نداشتن که باز دوباره رو جمع کنن هم پول قرارداد می‌گرفت هم پول کارگری می‌گرفت ولی الان دموکرات این کار میکنه به دیوان عدالت اداری هم شکایت کردیم بابا خواری احتمالا یکی از محرمات الهیه اداره ربا میده برای شهرداری رسما سودی داده پول داده اینقدر سود گرفته که پوله رو بهش برگردونن خب ماجراهای ماست اینا نقطه ای دارن میگن توی شهری من و شما راه حل براش نداریم قانون نداریم تو جمهوری اسلامی حریف المعش نیست که بریم بایستیم پای اون توزیع درآمد هم که دیروز ماجرای عسل رو خوندم براتون از کافی شریف‌ها رو صدا زده این مشک‌های عسل رو اینقدر کرده داده خونواده‌ها گفته یتیم ها را هم جمع بکنید و حریف‌ها گفته من علی بن ابیطالب مگه چند تا یتیم میشناسم تو کوفه تویی که شبکه‌ای مثل مویرگ همه جا هستی علی ها جمع بکن این یتیم ها را جمع بکن دستشون که دستای کوچیکشونو بکنن توی این مشک ها رو بلیسن و لیسیدن این مشک ها با اونا باشه گفتم ببخشید آقا جان میخویم یاد بگیریم چرا یتیما گفت چون حاکماست اماماست من جای باباشون این کارو کردم این نظام توزیع عادلانه است که تو این ظرایف میاد که یه مشتی که آخرش بهشت یا ذره عسل میمونه گفت این برای بچه ها تو نظام علی مال یتیم‌هاست یتیما رو الان از کجا بیاریم تو سیستم حریف راحت جمعش می‌کنه میاره دیجی کار سختی نیست سه دقیقه طول میکشه یه چیزی نیست که آقا سیب‌زمینی‌ها خب فاسد میشه دیگه ببین باید چیکارش کنیم که زود تمام بشه نه اون شبکه وقتی باشه خوب به جاش میرسه خواهش میکنم مثل اینا اینجا اون دیشب حالا اینا مثال ما الان تو مقام حکمرانی و توزیع مثال ها و تفریح مثال‌ها نیستیم اونا یه حوصله دیگه میخواد به روز تر کنیم و امتداد بدیم میخوام مثال دم دستی بزنم گفتم الان اگر ما مسجد تراز کردیم که یه مسجد مردم سالاره ها چون الان مسجدهامون نهاد مسجد مون هم تحت تاثیر دولت مدرن قرار گرفته تحت تاثیر بازار قرار گرفته مسجد در اسلام نه بنا است همه عزیزان طلبه دیدن مسجد در اسلام که سفارش شده هر کسی و با یه تهجیر انجام میشه سنگ بچینی یه مسجد به چیه به یه امام جماعتی است که مردم او را به عدالت قبول کرده باشند اگر عدالت قبول نکرده باشند نمازشون صحیح نیست ۲ به او راضی باشند دو دسته روایت داریم تو بحث‌های امام جماعت اگر ازش راضی نباشند نمازشون قبول نیست صحیح است اسقاط تکلیف شد اما قبول نیست پس یکی حضور قلب نداشتی نمازت قبول نیست پس باید امام جماعت مردم ازش راضی باشند ببین من وقتی میگم مردم سالاری دینی ژنوم این دین است و همه جا رفته تو نمازش تو مسجدش رفته فقط تو حاکمش نرفته الان چه به سرش آورده دنیای مدرن چیکار کرده با مسجد یا اهالی قدرت تصمیم می‌گیرن تو مسجد کی نماز بخونه که بعداً لیست انتخاباتیشون باهاش ببندن یا اهالی ثروت یه حاجی کویتی مسجدی ساخته کلیدش فلانی نماز بخونه مردم راضی نیستند گور پدرشون برن توی مسجد دیگه اون مسجده رو احیا بکنید ببینید اون وقت مسجد محله اسلامی تشکیل میشه یا نه سر و تهشو بزنید یه شیری که این چنین شیری خدا کی آفرید چرا مردم نمیان توی مسجد مسجد محوری نگرفت این محسنه نیست آخه مسجدی که ثروت تعیین کننده دست یه هیئت امنایی افتاده بچه نباید بیاد کار فرهنگی نباید بیاد عکس شهید رو نباید بزنی نمی‌دونم معلومه که بچه حزب اللهی را راه نمیده توش توجه دارید این مسجد اگه اینجا نشست قطعا در کنارش خیریه هم تشکیل میده قطعاً توی این منطقه میگه تا ۴۰ خونه اطراف مسجد که من باید بیارمش تو مسجد و او اگه نیاد فلان روایات دربارش هست من باید بذارم این شب گرسنه نخوابه خیریه تشکیل میده اینجا دوباره حریف نگاه کنید تو توضیح همین که الان نقیب ولایت امر شده تو این منطقه داره فکر اسلام و فرهنگ اسلام رو گسترش میده به شکل نقطه‌ای همین از شرافت اسلام هم بهره‌منده یعنی مثلاً ممکنه برگردیم باز اندیشی بکنیم بگیم آقا الان یه دسته‌ای از اموالی که دست بنیاد مستضعفان میدیم اصل ۴۹ قانون اساسی اصل ۴۵ قانون اساسی نگاه کنید اموال مثلاً بی وارث خب امیرالمومنین اموال بدون وارث رو بین فقرای همون شهر تقسیم میکرده اشکال نداره تو تجمیعش کردی بالا برش گردون به همون شهرها همین جایی که الان نقابت انقلاب و اسلام می‌کند تو این منطقه همینجا اعرافت اسلام را انجام بده این سازمان عریض و طویل تو کوچیک کن چاقوکش کن اموالی که دستت هست رو به شکل درست محاسبه گرانه دست این بده و تفریق ازش بخواه و با اعتماد مردمی این نهاد مردم اینجور مداخله میشه یک دولت فراگیر دخالت کننده در هر چیزی نمی‌شه نهاد مردمی یه چیزی است و کاملا هم راستایی با اون حاکمیته سیاسی داره حرکت میکنه میره تو این محله فقیر پیدا میکنه به شکل نقطه ای و بعد بگیم آقا یه تعداد از اینایی که پرونده دارند اصلا پرونده هاشون سوریه چون یه تمرکزیست یه بروکراسی مفصلیست همه جور تقلبی توش ممکنه این منطقه کوچیک اصلاً عادتاً وقتی با خودشون نگاه کن چه نقطه زن عمل میکن خب آدم پول تو هم همینجوری خرج میکن پولی که تو میرسه اضافه کنید مثل این‌ها رو این طرح ها را اگر کامل کردیم دیگه نرسیدم بگم اینها حلقه های میانی هستند که حضرت آقا در در ماجرای گام دوم انقلاب گفت اولاً همون کاری که تو گام اول شده باید تو گام دوم بشه بریم حرکت بزرگ گام دوم رو با مردم در اشتراک بگذاریم چگونه توی با این تقسیمات اونجا ۸ مورد رو میشماره که میشه حلقه میانی تشکیل بدیم و میگه قابل افزایش به ۵۰ تاست از این دو سه الگویی که گفتم اضافه کنید اون هشت تای دیگه رو هم یه نقطه تعادلی بین نظم سیاسی و این حلقه‌های میانی میشن که میتونی از استیت و مدل دولت مدرن گذر کنی دولت اسلامی رو متولد کنی یه حلقه سرش آموزش و پرورشش کار میکنه یه حلقه سر مثلاً پیشرفت فلان کار میکنه یه حلقه سر عدالت خواهی اند یا خیلی سر خدمات اجتماعی اند یه حلقه سر مسائل بین الملل جهان اسلام اند اگه با اینا وزارت خارجه باید انجام بدن وظیفه سپاه قدسه نه نهاد مردمی هم وظیفه داره خوب انجام بده یه جایی او باید برگرده سر جاش بیخود فلان کار داره انجام میده این اصلاً به دولت و حاکمیت ربطی نداره رهاش کنیم میاد هیئت ها و مساجد هم میگیره خوب برخورد کردید او میره سر جاش میشینه تو همون جایی که هستی بشین قرار نیست بیای جای این بشینی و هر دوتا دوتا پر پروازن که این مردم را به سمت جامعه ربانی ببرند ذیل ولایت ولی خدا این طرحو کامل کنید ولی خدا زبان زده این راهیست که می‌تونیم رد بشیم ازش و کامل کنیم انشالله که هممون بتونیم تو این زمینه‌ها اون تقلای لازم رو بکنیم و این حرکت مهم رو اونجوری که باید رقم بزنیم یه خورده مباحثه و یه خورده تحمل کردن حرف های همدیگه و شنیدن و ویرایش کردن لازمه تا یه وفاقی صورت بگیره این شب آخر که دیگه حالا بارها به عرضتون رسیده بهش میگن شب مزد که اهالی اهل معرفت بدشون میاد از این حرف که شب مزد مزد همون شب اول بود که ما رو راه دادند و این پیراهن سیاه ها رو تنمون کردند امشب شب وداع شب فراق که از این سیاهی های اباعبدالله الحسین علیه السلام میخویم جدا بشیم عزیزان قدر این جلسات رو قدر این هیئت‌ها و گریه کردنا رو هرچی بدونید کمه همه آبادانی‌های بعدی از اینجاست وقتی قلوب مردم یک شهری گرد اهل بیت که تمیزترین و معصوم‌ترین و لطیف‌ترین موجودات عالم اند اگه دور اونها کسی جمع نشد دیگه دور هیچ چیز دیگه کسی نیست جمع نمیشه دور اون جمع شد میشه از این آب بزرگی که جمع شده بعداً آبادانی ها ساخت میبینید تو هیئت ها و تو مسجد ها چیکار خیریه راه میفته و بگید همه کارهای دیگه تا میشه قدر این رو بدونید تا میشه قدر این روضه ها رو بدونید در تکثیررش در تعمیقش بکوشید به نسل بعدیون درست تحویلش بدیم عمیق تحویلش بدیم و تا میشه مثل یک امر قدسی باهاش برخورد کنید اجازه بدید شب آخر را هم شب امام رضا علیه السلام بوده امروز روز متعلق به امام رضا علیه السلام بوده کسی که خودش دایر کننده این جلسات بوده برپا کرده این جلسات رو گریه کن جمع کرده برای اباعبدالله الحسین علیه السلام امشب عرض ارادت کنیم محضر امام رضا علیه السلام و نه از باب مزدخواهی از باب تشکر و از باب سپاسگزاری باز یاد بکنیم مادر بزرگوارش فاطمه زهرا سلام الله علیها را که هر کسی پیراهن مشکی تنش کرده فاطمه زهرا بهش اجازه داده هر کسی که گریه کرده فاطمه زهرا بهش اجازه داده روایت زراره رو در کامل الزیارات حتماً خوندید و براتون خوندم که گریه گریه کنای برای اباعبدالله الحسین علیه السلام بهشت میرسه و اسعدها علیک موجب خوشحالیش موجب خوشبختی میشه این گریه های شما از اینکه اجازه دادی برای اباعبدالله الحسین علیه السلام گریه بکنیم خانم ازت متشکریم سپاسگزاریم این را آخرین عهد ما با این جلسات قرار نده این را آخرین گریه ما در عمرمون قرار نده این گریه و این سینه همراه ما باشه فرمود دو تا قطره پیش خدای متعال خیلی محبوبند یکی قطره اشکی که برای او ریخته بشه و در راه او ریخته بشه یکی قطره خونی که در راه او ریخته بشه متشکریم که به ما اجازه دادی قطره اشکی برای حسینت بریزیم و طلبکار هستیم که اجازه بدی قطره خونی از ما بلکه همه خون ما در راه تو نثار بشه در راه این راه نورانی که جلوی ما باز کردی السلام علیکین یا فاطمه الزهرا یا بنت رسول الله یا سیدتنا و مولانا توجهنا وشفعنا و توسلنا به که الی الله و قدمناکجاتنا یا وجیهه عند الله

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *