شرح نامه ۵۳ / جلسه دوم
- عنوان نامه و فراز اول
- “حین ولّاه مصر” یعنی چه؟ جعل ولایت است یا تولیت؟
– ثمره مهم این تفاوت! - تقدم سیاست نفس بر سیاستِ مردم!
– سیاست اعم از حکمرانی
– تقدم رتبی خودسازی بر راهبری اجتماعی
– تفاوت مهم مکتب سیاسی علوی با مکاتب سیای غرب
– امر حضرت امیر(ع) به این دسته مستحبات، مستحبات را بر مالک (و حاکم) واجب می کند؟!
دریافت جلسه دوم «درسهایی از نهج البلاغه» | “دریافت از پیوند کمکی“
یک سؤال مهم!
- در عنوان نامه آمده: فی عهده الیه حین ولّاه مصر!(این فرمانی است که بنده خدا علی امیرمومنان به مالک اشتر داده) در پیمان خود وقتی او را حاکم مصر نمود!
- این “ولّاه مصر” چه جور ولایتی است؟!
– جعل ولایت است یا تولیت؟
تولیت نازل تر از ولایت است یعنی مجری و مدیر همین عهدنامه!
ولایت یعنی لحاظ مصالح مولی علیهم (مردم مصر) که گاه بیشتر از این عهد نامه میشود یا حتی برای مصلحتی برخی از فرازها یا حتی احکام شرعی موقتا تعطیل شود!
– این سؤال در فقه سیاسی بسیار مهم است ! و ثمرات مهمی دارد.
– با نگاه دقیق، امام خمینی اصلا ولایت مقیده را ولایت نمی داند و ولایت را همه جا مطلقه می داند[۱].
فراز اول نامه: شروع از سیاست نفس!
- اولا سیاست اعم از حکومت و حکمرانی است.
– سیاست در لغت: تدبیر چیزی کردن و به مصلحت آن اقدام نمودن.
– در اصطلاح: شامل تدبیر امور شخصی، تدبیر منزل و تدبیر امور اجتماعی است. راهبری اجتماعی هم خود اعم از حکومت کردن است. همه ائمه، “ساسه العباد” هستند گرچه فقط سه تا حکومت کردند.
- ثانیا تقدم سیاست نفس بر سیاست مردم
– این تعالی تفکر علوی و نقصان فلسفه سیاسی مدرن است. سیاست مدرن از لحظه به قدرت رسیدن است، مدعی است حکمرانی را تصحیح می کند کار به فاسق و عادل بودن حاکم ندارد!
گرچه غیر از حاکم، چگونگی حکمرانی هم مهم است اما حاکم هم مهم است…
– امیرالمومنین(ع) در غرر الحکم فرمود:
“هر که نفس خود را تدبیر کند، لایق سیاست (راهبری مردم) می شود.”
“بر حاکم لازم است نفس خویش را قبل از لشکرش تدبیر کند”.
– حال این تقدم آیا رتبی است (مثل تقدم علت بر معلول که باهم موجودند اما علت تقدم رتبی بر معلول دارد) یا تقدم زمانی (مثل دبستان بر دبیرستان)؟! پاسخش در مشارب اخلاقی متفاوت است. در تعالیم علوی تقدم رتبی قطعی است (حالا زمانی هم باشد جای بحث است)
– روایت صحیح السند فضیل بن یسار در الکافی(ج۱ص۲۶۶) در اینباره است که خداوند پیامبر(ص) را اول تربیت کرد و به “انک لَعَلی خُلُق عظیم” رساند بعد سیاست دین و امت را به او سپرد (ثم فوّض الیه امر الدین و الامه لیَسُوس عباده)
– درتفاسیر روایی نامه ای از امیرالمومنین نقل شده که حدیثی از پیامبر(ص) می کند که حاوی گلایه خداوند از یونس(ع) است؛ وقتی ۳۰ سال تبلیغش بیش از دونفر جذب نکرد. روایت از قول خداوند به یونس می فرماید: “لَم تَسُسهُم بِسیاسَه المرسلین” مثل رسولان گذشته سیاست نورزیدی!
چرا؟ چون یونس، حدّت و شدّت بر او عارض و صبرش بر قوم کم و مدارای کمی داشت! (ر.ک: بحار ج۱۴ص۲۹۲)
پس سیاست نفس و خود سازی مقدم بر سیاست و ریاست بر مردم است.
- در فراز اول حضرت امیر (ع) همین مهم را به مالک فرمان می دهد:
«(علی)او را فرمان می دهد به تقوای الهی، و مقدم داشتن طاعت خدا بر هرکاری و پیروی از آنچه خداوند در کتاب خود بدان فرمان داده، از واجبات و سنت های خود، که کسی جز به پیروی از آنها به سعادت نرسد و جز با انکار و ضایع کردن آن به شقاوت نرسد. و باید که خدای سبحان را دل و دست و زبان یاری نماید، زیرا خداوند یاریِ هرکس را که یاریش کند و عزت هرکس را که او را عزیز بدارد خود برعهده گرفته است. (علی) او را فرمان می دهد که نفس خود را هنگام شهوت ها درهم شکند و آنرا از طغیان ها باز دارد، زیرا نفس، آدمی را سخت به بدی می خواند، مگر آنکه خداوند رحم کند.»
- نکات:
– در این فراز دوبار “امره” آمده یعنی امیرالمومنین به مالک امر می کند. متعلق این امر تقوا، رعایت سنت، شکستن شهوات و… است. امر به مستحب، مفید وجوب است یعنی ای بسا این مستحبات با امر حضرت بر او واجب شده است.
– حکمرانی باید با رعایت فرائض و سنن و ارزشهای اخلاقی باشد تا سعادت بیاورد و الا شقاوت است. این همان ارزشهایی است که قرار است حاکم مردم را بدانها راهبری کند؛ اگر حاکمی این ارزشها را زیر پا گذاشت، مقصد را از بین برده، الا و لابد خود جای ارزشها می نشیند و جای ارزشها به خود دعوت می کند!
– بردن مردم با رفق و مدارا جزء همان تربیت نفس حاکم است. مثلا امام جمعه ای که ۶ روز هفته در خیابان پدرانه تذکر دهد با امام جمعه ای که مردم نمی توانند او را از نزدیک ببینند اما در خطبه سخن درشت می گوید و فقط خط و نشان می کشد خیلی فرق می کند!
[۱] ر.ک: کتاب البیع امام خمینی ج۲ص۶۳۲