برای سؤالها و نیازها، دلتنگی ها و ناکامی ها، آرزوها و آرمانهایت وقتی از سوی هیچکس جواب داده نمی شوی، چه حالی داری؟!
-احساس می کنی راه نفست بسته است و پا روی گلویت گذاشته اند!
حال وقتی برای همانها، آدم های معمولی، بزرگترهای فقط مسن تر، جامعه غیر آرمانی به تو توجه کنند و در حد و قواره خودشان جوابت دهند و سرگرم و آرامت کنند، چه؟!
آیا اینجا هم احساس می کنی راه نفست بسته است…؟!
آدمهایی که جوابها و قضاء حوائج را ناقص و ناخالص دیده و کامها و آمال جدید را سرگرمی دیدند و باز راه نفسشان بند آمد و چشمشان به افق برتر دوخته شد، آنها دارند در تراز دعای ندبه، منتظر می شوند:
عزیز علی أن اجاب دونک و أناغی
“برمن سنگین شده غیر تو جوابم می دهد و مثل حرف زدن با نوزادان سرگرمم می کنند!”