❓پرسش:
این تحلیل و ارتباط مذکور در صورتی محلی از اعراب دارد که عرف جامعه اسلامی چنان انتسابی را اولا توجه داشته باشند ثانیا مفید چنان آثاری ببینند، آنهم با وسائط کثیره!!
آیا می توانید اثبات کنید که این انتساب چنان آثاری در جامعه اسلامی داشت؟ آیا هیچ مویدی از منقولات تاریخی در این خصوص مشاهده می شود؟
لذا هر چند ذیل مطلب صحیح است اما استناد آن به نسب حضرتش چندان قوتی ندارد…
‼️پاسخ حجت الاسلام قنبریان:
تشکر از عنایتتان.
واقعا اینکه پیوند با خاندانی، حاوی معنایی است اینقدر غریب است که برایش شواهد متعدد اقامه شود؟! آن هم در جامعه ای که هنوز پیوندهای فامیلی حرف اول را می زند!
در دوره مدرن و جوامعی با مناسبات شهروندی(نه فامیلی و قبیلگی) هنوز ازدواج ها چنین پیامهایی می دهد ازدواج شاه معدوم با خواهر پادشاه مصر و طلاق او، عروس ملکه در ناتینگهام انگلیس و… هنوز چنین معانی ای می دهد چه رسد به جوامع گذشته!
اگر اصرار به اقامه شواهد بر معناداری پیوند در دوره گذشته دارید، این دسته ها را کامل کنید:
۱⃣ ازدواج های سیاسی متعدد که بی معنا خواندنش انکار روز و شب است:
-گرفتن دو دختر پیامبر توسط عثمان برای عنوان ذوالنورین شدن
-دختر دادن دو خلیفه اول به پیامبر برای عنوان یافتن پس از رد دامادی شان توسط پیامبر
-از ۴جهت باجناق شدن طلحه با پیامبر!
-و…
۲⃣ توجه دادن امام معصوم(ع) به نقش و اثر قوی این پیوند ها در حوادث اسلام و جهان اسلام:
-امیرالمومنین درباره شورای شش نفره عثمان از جمله به این عنصر اثر گذار توجه داد: “عبدالرحمن شوهر خواهر عثمان است پس با او اختلاف نمی کند. سعد هم پسر عموی عبدالرحمن و هم رأی او و “مال الاخرلصهره”(شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج۱ص۱۸۴). چه بیانی از این گویاتر: مال الاخر لصهره؟!
پیوند دامادی و… موجب میل یکی به دیگری می شده و این اتفاق نایابی نبوده است بخصوص وقتی از اشخاص یا خاندانهای سرشناس اتفاق می افتاد.
۳⃣ در فرهنگ و عرف اجتماعی اعراب آن روز و حتی برخی نقاط در دنیای معاصر، دختر دادن برای پایان درگیری و خونریزی قرار داده شده بود. بین دو خاندانی که نزاع و درگیری بود همواره یکی از راهها، دادن عروس و ایجاد پیوند سببی باطرف مقابل بوده و هست.
پس ازدواجها (بطور کلی نه خصوص مورد بحث ما) در عرف آن جوامع کاملا معنا داشته است.
۴⃣ استشهاد خود رقیب و حتی دشمنان تشیع به ازدواج امام باقر(ع) با خاندان ابوبکر!
حدیث جعلی برخی عالمان عامه از امام صادق(ع) که: من دوبار از ابوبکر زاده شدم!
[بخاطر نسبت مضاعف مادرش با ابوبکر] چرا اتفاق می افتد؟!
سلسله سند این روایت افراد مجهولی دارد که نزد اهل سنت هم اعتبار ندارند پس حدیث جعلی است لکن چه انگیزه ای جاعل را وامیدارد بدین کار؟!
اگر ازدواج با خاندانی در عرف آنروز اصلا معنایی سیاسی و اجتماعی ندارد، چه جا دارد که در این عرصه جعل کند؟!
امروز وهابیون و سعودی ها بطور جدی همین خط را دنبال می کنند در کتابهای متعدد، برنامه های تلویزیونی(مثل شبکه کلمه) و سریالها(مثل حسن، حسین و معاویه) از همین عنصر(پیوند های سببی) برای القاء این غلط استفاده می کنند که: ائمه شیعه با خلفاء مشکلی ندارند و این شیعیان -بخصوص ایرانی و صفوی به بعد- هستند که کینه خلفاء را می گسترند!
برای آن منظور صحیح و سقیم را فهرست می کنند مثلا اگر عمر دستور به آتش زدن خانه فاطمه(س) داده بود پس چگونه دختر او(ام کلثوم) به ازدواج او درآمد؟![اصل ماجرا زیر سؤال جدی است که مجالش نیست] آیا از معنا داری ازدواجها در عرف گذشته برای این منظور باطل استفاده نشده است؟! اگر ازدواج و پیوند صرفا بین مرد و زن معنا می شد و خاندان طرفین دخلی در معنا از اساس نداشت، این تحریفهای تاریخی برای القاء منظوری خاص در آن پارادایم معنایی چرا؟!
✅ حال ما از آن معنا داری -که بنظرم از بدیهیات است- معنای درست آنرا گرفته ایم. و آن تعدیلش با رئیس مذهب بودن امام است.
عجب اینکه شما با معنای گرفته شده و پیام نهایی موافقید اما اصل معنا داری ازدواج خاندانهای سرشناس را بی دلیل می دانید!!!
بزرگوار این کوچکترین از تحریف معنایی این ازدواج جلوگیری و معنای درستش را با توجه به بینات تشیع بیان کرده ام. معانی غلط یکی همان خط سعودی است که در قرون قدیم برای همین ازدواج حدیث هم جعل کرده تا ابوبکر و علی(ع) را در یک جایگاه بنشاند!
معنای غلط دیگر را روشنفکران غربزده در “صراط های مستقیم” می کنند و صراحتا می گویند همه ادیان و مذاهب حقند!یا :”من عمل بر وفق هریک از مذاهب اسلام را مجزی می دانم”!