این فهرست اجمالی را ببینید:
۱٫ آیت الله وحید خراسانی ۲۲فروردین۹۷ برای تعطیلی ۲۵رجب -شهادت امام کاظم(ع)- بخاطر تعظیم شعائر برای جمهوری اسلامی خط و نشان کشید و گفت: “اگر شهادت این امام تعطیل رسمی نشود ما مالیات به این حکومت گمراه نمی پردازیم”!
در مقابل این، نظر مقام معظم رهبری در سالها پیش قرار دارد که اساسا راه اندازی سینه زنی [اقل مرادشان، همان دسته عزا] برای مثل امام کاظم(ع) را لازم نمی دانند! چه رسد به تعطیلی آن روز.(۱)
این تقابل نظری در تعدادِ ایام عزاداری هم وجود دارد. از سویی آیت الله شبیری زنجانی۹۲/۱۲/۲۱ (در آستانه عید نوروز و فاطمیه) از دهه سازی های عزا گلایه کرده و گفتند: “همینطور پشت سرهم دهه درست کردن، توسط جامعه قابل پذیرش نیست و به مرور زمان زمینه انکار مجموعه عزاداری ها را به وجود می آورد… حدیث خاصی راجع به مدت عزاداری ها وجود ندارد از نظر شرعی هتک حرمت عزای اهلبیت(ع) خلاف شرع است اما اینکه چه کاری هتک حرمت است را خود افراد باید تشخیص بدهند… جامعه مشخص می کند تا چه زمانی باید عزا نگه دارد”(۲)
اما آیت الله وحید خراسانی نزدیک همین ایام در پاسخ به سؤالی درباره آغاز و پایان ایام فاطمیه می گویند: از روز ۱۳جمادی الاول شروع میشود تا روز ۳جمادی الثانی که تعطیل است و اوج سوگواری در آن روز است[یعنی دودهه]!(۳)
۲٫ چند سال اخیر چند بار رونمایی از قرآن مطلا با عنوان تعظیم شعائر از سوی مراجعی چون آیت الله مکارم شیرازی و جوادی آملی صورت گرفته که حواشی بسیار و نقدهایی را موجب شده است. طوری که دفتر برخی از این بزرگان را وادار به ارائه توضیح کرده است. پیش از این بزرگانی از فقاهت شیعی مثل شیخ طوسی(۴) و ابن ادریس(۵) این کار را حرام و برخی مثل فیض کاشانی(۶) آن را مکروه شمرده بوده اند!
۳٫ سال ۹۶ به ابتکار آیت الله مکارم شیرازی راهپیمایی از حرم تا جمکران در روز عید غدیر راه اندازی شد و در اینباره گفتند: “باید مانند پیاده روی اربعین و فاطمیه مورد توجه قرار گیرد”(۷) و خود نیز پیاده در آن شرکت کردند. همین سالها شبیه آن در روز غدیر در یزد و در اربعین در تهران و شیراز راه افتاد. و به زودی نمونه های دیگر در شهرهای مختلف شبیه سازی شد.
در مقابل این راهپیمایی ها نیز برخی مجتهدین و مدرسین درس خارج قم موضع گرفته و از مخالفت دو تن از مراجع(آیات صافی گلپایگانی و وحید خراسانی) گفتند!(۸).
در جامعه دانشگاهی نیز با شیوع این شعائر جدید در شهرها نقدهایی منتشر شد که مجموعه ای از آن در کتاب “پیاده روی اربعین، تأملات جامعه شناختی” گردآوری و توسط نشر آرما منتشر شد.
۴٫ سخنرانی آیت الله وحید خراسانی درباره شعائر حسینی -که ویدئوی آن بشکل گسترده منتشر شد- در فضای رسانه ای مقابل برخی نظرات آیت الله مکارم شیرازی قلمداد شد: “وای بر کسانی که در این شعائر خدشه کنند. بیدار باشید مردم ایران بدانید کوچکترین کلمه که شعائر حسینیه را سست کند کمر خاتم النبیین را می شکند…این بی سوادهایی که غلط میکنند می گویند آهسته گریه کنید…فقها ور افتادند. فقیه نائینی است. فقیه بروجردی است. فقیه حائری است. فقیه اینانند که می گویند سینه بزنید، زنجیر بزند. خون هم جاری شد. فقاهت این است آهسته گریه بکن؟! این غلطها چیه؟!”(ویدئو در فضای مجازی موجود است)
البته آیت الله مکارم جراحت پیدا کردن و لخت شدن و بسیاری از رسوم نوپدید در این سالها در عزاداری ها(مثل سگ خواندن خود یا برخی اذکار شرک آلود و…) را منع، اما آهسته گریه کردن را نگفته بودند و فقط از نعره کشیدن در مجالس اگر سبب وهن شود منع کرده بودند.(۹)
۵٫ چندسال اخیر تجدید بنای حرم امام خمینی و مجلل سازی آن و توجیه آن با قاعده تعظیم شعائر هم انتقادهای وسیعی را در جامعه موجب شده است. پیش از این در فقه شیعه، فقیهی مانند کاشف الغطاء نه تنها قبه داشتن قبر علماء و صلحاء و شهداء را منع نمی کرد بلکه از استحباب وضو گرفتن برای رفتن در این قبه ها فتوا می داد و آن را مستند به قاعده تعظیم شعائر میکرد(۱۰). اما در مقابل او صاحب جواهر اصل جواز بناء و ساختمان بر آن قبور را -چه رسد به مجلل سازی- قابل تأمل خوانده به نظر اجلاء اصحاب مستند میکرد که برای منع بناء برقبور، جز ائمه(ع) را استثناء نکرده اند(۱۱). آیت الله مکارم شیرازی هم مانند بسیاری از فقهای معاصر(۱۲) بناء بر این قبور را از مصداق تعظیم شعائر دانسته، به جواز اینکار با سنگهای مرمر و…برای چنین قبوری فتوا داده اند(۱۳). پیدا شدن برخی قبه ها با کاشی کاری زیبا و سنگهای خوب یا ضریح در کنار برخی اماکن مذهبی برای قبور علماء -حتی پیش ساخته و در زمان حیات برخی!- گویای همین سیره جدید است.
۶٫ چالش بین جمهوری اسلامی و مقلدین برخی مراجع در خصوص قمه زنی در دو دهه گذشته حاشیه های امنیتی و سیاسی متعددی را موجب شده است. از سویی مثل آیت الله سید صادق شیرازی آن را از مصادیق شعائر می شمارد و روایاتش را متواتر شمرده و به مخالفین انذار می دهند که بخاطر این شبهات جهنمی نشوند!(۱۴).
در مقابل ایشان، اغلب مراجع نجف و قم آنرا از شعائر ندانسته بر جواز آن فتوا نمی دهند. محقق خویی آنرا از شعائر ندانسته و حداکثر ثواب را بخاطر نیت مواسات با اهلبیت، بعید نمی داند(۱۵).
۷تا۱۴٫ اگر تفحص بیشتری در کلمات فقها کنیم دامنه شعائر و تعظیم آن را بسی وسیع تر می بینیم از باب نمونه:
- چادر مشکی بانوان در ایران(۱۶)
- ضریح نه فقط برای معصومین بلکه هرجا که از موارد تعظیم شعائر باشد(۱۷)
- بوسیدن دست علماء(۱۸)
- پوشیدن لباس سیاه در محرم و صفر(۱۹)
- لطمه زنی در عزاداری اهلبیت(۲۰)
- نماز جمعه(۲۱)
- مراسمات اعیاد و وفیات اهل بیت(۲۲)
- علم های خاص در عزاداری اگر مشتمل بر مجسمه ذی الروح نباشد(آیت الله صافی گلپایگانی)
و…
آنچه این اختلاف فتاوا را چالش می کند:
اختلاف فتاوا در فروعات فقهی بین مراجع امری متداول و اصلا نشانه حیات علمی حوزه است لکن چرا اختلاف نظرها در بخش شعائر چالش های سیاسی و اجتماعی و گاهی امنیتی را منجر میشود؟ اقلا دو عامل موثر است:
- ادبیات مراجع در این بخش:
معمولا ادبیات مراجع در شعائر بخصوص شعائر حسینی -بخاطر اهمیت آن- ادبیاتی تند و حتی خشن است. با وجودی که قرآن ربا را جنگ با خدا می شمارد و مرجعی مثل آیت الله جوادی آملی روی کرسی درس از بودن آن در نظام اسلامی گریه میکند اما آیت الله وحید خراسانی بخاطر آن خط و نشان نمی کشد ولی در مقابل، برای تعطیل رسمی شدن روز شهادت یکی از ائمه چنین میکند .
هیچ وقت اختلاف فتوا در مساله رویت هلال و اعلام عید فطر -با وجود اختلاف ها و بی نظمی مبتنی بر آن در جامعه-مرجعی، طرف مقابل خود را بی سواد، جهنمی نمی خواند. یا مثلا حکم جواز حیل ربا(که به ازاء کبریتی مثلا ما به التفاوت حلال شود!) را “این غلطها چیه؟!” خطاب نمی کنند. در حالی که درباره نشان دادن حضرت عباس(ع) در سریال مختار نامه چنین خط و نشانی کشیده می شود آیت الله وحید خراسانی گفتند: “اگر چنین غلطی بکنند بدانند که تاسوعا امسال غیر تاسوعاهای هرسال است…”!
۲٫مسأله شعائر در ذات خود امری جمعی است و مقلدین هر مرجع بشکل جمعی فتوای مرجع را عمل می کنند لذا در صورت تقابل حرام-حلال بین مراجع، در عرصه اجتماعی با چالش مواجه می شویم و گاه مشکلات امنیتی پدید می آید. مثلا مقلدین مرجعی قمه زنی را مستحب دانسته در تکیه و دسته عزای خود میخواهند به آن عمل کنند در مقابل مرجع دیگری آن را موجب وهن مذهب دانسته بر منعش فتوا می دهد. اگر این فتوا مستند نهی از منکر زبانی توسط مقلدان و نهی از منکر یدی توسط حاکمیت قرار گیرد، چالش اجتماعی-سیاسی ای میشود که در دو دهه اخیر شاهدیم. از سویی توسط جمهوری اسلامی اجازه قمه زنی به مقلدین آیت الله شیرازی در علن داده نمیشود و از سوی مقابل هم تخریب تبلیغاتی وسیع در کانالهای ماهواره ای علیه جمهوری اسلامی با همین بهانه ها شکل گرفته حتی به اشغال سفارت ایران در لندن می انجامد. در سطح نازل تر چالش برخی هیئت های عزاداری با مثل آیت الله مکارم راهم شاهد بوده ایم که کار خود را مستند به بیانات برخی مراجع می کردند. چالش های چندباره آیت الله وحید خراسانی با حاکمیت هم عمدتا در این حوزه بوده است.
ریشه این اختلاف فتاوا در شعائر
این اختلاف فتاوا مانند بسیاری از اختلاف فتاوای دیگر ریشه در مبانی فقهی دارد که البته تنوع مصادیق این حوزه بر گستره آن افزوده است.
درباره شعائر دو مبنای اساسی بین فقهای شیعه در لابهلای کلمات آنها قابل استنباط است:
۱٫پذیرش نوعی توقیفیت شعائر:
بدین معنا که تعیین شعائر فقط بدست شارع است و عرف نمیتواند بر آنها بیفزاید.
محقق خویی در رد تعظیم شعائر بودن قمه زنی آورده اند: “لم یرد نص بشعاریته فلا طریق الی الحکم باستحبابه: هیچ بیان شرعی بر شعاریت قمه زنی نیست پس بالتبع راهی برای حکم به استحباب آن وجود ندارد”.(۲۳)
۲٫ پذیرش نوعی عرفیت در شعائر و تعظیم آن:
بدین معنا که هرچه را عرف از مصادیق تعظیم شعائر می شمارد طبق آیه تعظیم شعائر حکم به رجحان و استحباب آن شود.
علامه مجلسی از قواعد شهید اول نقل می کند: “یجوز تعظیم المومن بما جرت به عاده الزمان وان لم یکن منقولا عن السلف لدلاله العمومات علیه قال تعالی:ذلک ومن یعظم شعارالله فانها من تقوی القلوب و…: تعظیم کردن مومن با رسومی که متداول در زمان است جایز است ولو آن رسم از گذشتگان(تا دوره معصوم)نقل نشده باشد. این حکم بخاطر عموم آیه تعظیم شعائر است و…” . بعد از این مطلب، شهید برخاستن مقابل مومن و تعظیم و تکریم او به انحناء(خم شدن) و مثل آن را جایز و حتی در مواردی که ترک آن موجب اهانت به مومن شود، واجب میشمرد. علامه مجلسی از همین جا برای استحباب بوسیدن دست علماء استفاده کرده و آنرا از تعظیم شعائر قلمداد کرده است(۲۴).
چنانچه در این استدلال می بینید هم مومن یا عالم از شعائر الله شمرده شده است و هم تعظیم او به عرف زمانه(مثل خم شدن یا دست بوسیدن) از مصادیق تعظیم شعائر شمارش شده است.
-این احتمال هم بعید به نظر نمی رسد که برخی خود شعائر را توقیفی دانسته اما تعظیم آنرا به عرف حواله کنند و هر آنچه عرف از مصادیق تعظیم می شمرد را قبول کنند که به نوعی یک مبنای سومی خواهد شد.
واضح است بر اساس مبنای اول شعائر و تعظیم آنها بسیار تنگ و مضیّق می شود. هرآنچه بخواهد از مصادیق تعظیم شعائر شود باید نص و بیان شرعی ای بر شعاریت آن باشد و حتی سکوت و عدم رد شارع کفایت نمی کند.
برآن اساس بسیاری از موارد شمارش شده سابق از شعاریت یا تعظیم شعائر بیرون خواهد رفت.
مثلا “صرف تعطیلی”، چه نصی بر شعاریت یا تعظیم شعائر بودنش وجود دارد؟
لذا آیت الله جوادی آملی سر درس تفسیر، ثواب تحصیل و هدیه آن به اهلبیت (حضرت معصومه در بیان ایشان) را بیشتر از تعطیل کردن مناسبتهای مذهبی دانستند.
اما طبق مبنای دوم نه فقط موارد شمارش شده که بسیاری از رسوم دیگر میتواند از مصادیق تعظیم شعائر شمرده شود. نو به نو شدن و فربه شدن شعائر در زمانهای اخیر نیز وابسته به این مبناست. مثلا روایات خاصه ای که در ثواب پیاده روی در زیارتِ اباعبدالله الحسین(ع) و هم ثواب زیارت اربعین وارد شده وقتی در هم آمیخت، پیاده روی بزرگ اربعین را پدید آورد. حال این پیاده روی متخذ از آن روایات از مصادیق عرفی تعظیم شعائر هم میشود. پس طبیعی است خودِ پیاده روی برای جشنی مثل غدیر یا با نام جاماندگان اربعین در قم و یزد، تهران و شیراز، شبیه سازی و همه از مصادیق تعظیم شعائر قلمداد شود و به زودی اغلب شهرهای ایران مناسبتی این چنین داشته باشند!
جا دارد در همین مبنا هم درباره تعطیلی روز شهادت ائمه(ع) حق این اشکال محفوظ بماند که عرف آن جور که برخاستن یا خم شدن مقابل شخص را از مصادیق تعظیم می شمارد، “صرف تعطیلی” را از مصادیق تعظیم چیزی نمی شمارد. بلکه اغلب “صرف تعطیلی” را فراغتی برای تفریح و تفرج می گیرد. بله گاه تعطیلی، “علامت برای عزای عمومی” میشود که آن عزای عمومی اگر برای اهلبیت باشد از شعائر الهی است.(دقت شود).نکته درخور توجه این است که بسیاری از صاحبان مبانی اول در برخی مصادیق شایع به نوعی تسامح کرده و خلاف مشهور زمانشان نمی گویند و همچنین برخی صاحبان مبنای دوم هم به راحتی به مساله ای مستحدث فتوای جواز نمی دهند. برای نمونه محقق خویی با مبنای اول، به طلا کاری از “باب تعظیم شعائر”(۲۵) فتوا می دهد! و درمقابل شهید اول با آن مبنای موسع در تعظیم شعائر، در فتوا دادن به جواز طلا کاری مشاهد مشرفه نظر وتامل دارد(۲۶).
واقعا چه فرقی بین قمه زنی و طلاکاری از حیث توقیفیت هست؟ کدام نص بر شعاریت طلاکاری نزد مرحوم خویی وجود دارد که برای شعاریت قمه زنی وجود ندارد؟!
از این سو چگونه شهید، انحناء و خم شدن مقابل مومن را از تعظیم شعائر بداند اما طلا کاری حرمهای ائمه(ع) را نداند؟!
لزوم کاوشهای اجتهادی و کرسی های آزاد اندیشی
در این باره شگفتی دیگر از این است که مساله ای با این گستردگی و هم اهمیت و قابلیت چالش سازی یا آفرینش وفاق و همدلی، یک کتاب مستقل در بین ۵۲کتاب فقهی متداول نشده است! مسائل خردتری مثل اعتکاف کتابی مستقل داشته بطور طبیعی محل دروس اجتهادی شده و نظرات در آن نقض و ابرام شده، پختگی در آن پیدا میشود. اما مساله ای با این اهمیت صرفا در لابهلای فروعات، طردا للباب و اغلب در ضمن فتوا به برخی مصادیق، بدان پرداخته شده است. لذا بطور طبیعی در دروس اجتهادی کمتر بطور مستقل بحث شده، مبانی و مصادیقش موشکافی نمی شود. این پانخوردن فقاهتی و اجتهادی از سوی مجتهدین دیگر، خود نقش زیادی در این تفاوت های فاحش و چالش زا دارد.
از این رو می طلبد مجتهدین جوان آن را بشکل مستقل و مبسوط از مبانی تا مصادیق در دروس اجتهادی خود طرح کنند و طلاب جوان نیز با بردن کوله بار سؤالات بسیار این حوزه، اساتید فقه را به سخن آورند و فضلای جوان در مقالات پژوهشی بیش از پیش به این مهم و ابعاد بسیارش بپردازند. از آن پس قطعا شاهد قرابت های نظری، طرد فتاوای سست و شیوع مبانی قوی تر در این باره در دهه های آتی خواهیم بود. به امید آن روز.
محسن قنبریان
۹۷/۱/۲۸
پاورقی:
- رجوع کنید سایت ایشان/دیدار با گروه ویژه و گروه معارف اسلامی صدای جمهوری اسلامی ایران۷۰/۱۲/۱۳
- پایگاه اطلاع رسانی ایشان/۶/۴/۹۳کدخبر۵۴۲۲۸
- پرسش حجت الاسلام شهاب مرادی /پایگاه اطلاع رسانی ایشان/۲۷فروردین ۹۱
- در المبسوط ج۱ص۲۱۲که حتی نقره کاری آنرا هم غیر جایز میشمارد
- در السرائر ج۱ص۴۴۰
- در الانوار اللوامع ج۱۱ص۸۴
- سایت تحلیلی خبری عصر ایران شهریور ۹۶کدخبر۵۵۷۰۶۴
- ر.ک:پایگاه خبری تحلیلی انصاف ۷آبان ۹۶
- ر.ک: استفتائات ایشان
- کشف الغطاءج۲ص۷۹و۸۰
- جواهر الکلام ج۴ص۳۴۱
- مانند خویی در حاشیه برصراط النجاه ج۲ص۴۳۹
- الفتاوی الحدیدهج۳ص۴۹
- شب عاشورا /۱۴۳۶ویدئو در یوتیوب
- صراط النجاه محشی خویی/ج۱ص۴۳۳
- آیت الله فاضل لنکرانی/جامع المسائل ج۱ص۸۰
- وسیله النجاه/آیت الله بهجت ص۱۲۳
- علامه مجلسی/مرآه العقول ج۹ص۷۹و۸۰
- آیت الله شیخ جواد تبریزی ،صراط النجاهج۱۰ص۴۰۱/آیت الله فاضل لنکرانی ،جامع المسلئل عربی ص۵۷۹
- آیت الله تبریزی/انواراللهیه ص۱۵۲
- فقه القرآن /آیت الله محمد یزدی ج۱ص۱۰۷
- آیت الله خویی/مصباح الفقاهه/المکاسب ج۱ص۱۸۴
- صراط النجاه/ المحشی للخویی/ج۱ص۴۳۳
- مرآهالعقول/علامه مجلسی /ج۹ص۷۹و۸۰
- صرف جواز ممکن است از اصل اباحه قابل استفاده باشد اما از باب تعظیم شعائر دانستن، آنرا ذیل آیات تعظیم شعائر(۳۰و۳۲حج) میبرد که عمدتا استظهار استحباب از آن کرده اند. چون تعابیری مانند “فانها من تقوی القلوب” یا “فهو خیر له” در آنها بر رجحان و استحباب دلالت دارد. پاسخی برای این مطلب در بحثهای محقق خویی قابل تدارک است که اشکالاتی هم متقابلا به آن پاسخ قابل طرح است که اینجا مجالش نیست.
- ذکری/شهید اول/ج۱ص۱۴۶
سلام جناب استاد قنبریان
بنده در حوزه فقه واجتهاد عوام هستم و هیچ نمیدانم ….اما گمان میکنم دلیل اینکه این تفاوت ها در فتاوا باعث چالش های اجتماعی و حتی سیاسی و امنیتی شده ، علاوه بر آنکه شما فرمودید ، به این دلیل است که شیعه تا کنون بعداز حکومت چند ماهه ی امام حسن (ع) تجربه تشکیل حکومت در ساختار جمهوری اسلامی را نداشته و از آن سو امکانات تبلیغی و رسانه ای هم هیچوقت به این گستردگی وجود نداشته …. اگر چه صفویان حکومتی شیعی تشکیل دادند ؛ اما آن حکومت هم سلطنتی استبدادی بود و نظرات مخالفی که رای یا موافقت ضمنی شاه را به دنبال خود نداشتند چنانچه بر آن اصرار میشد به مقابله و حذف مواجه میشد …..مانند فیلسوف بزرگ ملاصدرای شیرازی و از سوی دیگر چون امکانات نشر و تبلیغ تقریبا به صورت انحصاری در اختیار تشکیلات حکومتی بودصاحبان فتاوای مختلف و مخالف امکان نشر کلام خود در بین مقلدان و عموم مردم را نداشتند …. و در نتیجه خیلی کمتر به چالش های اجتماعی و سیاسی می انجامید…و حداکثر در حد همان بحثهای فقهی و قیل و قال طلبگی در حوزه محدود میشد