قیام حسین(ع) علیه ظلم یا علیه کفر؟!
دوگانه غلط است!
این دوگانههای غلط حاصل نقص دینشناسی است[۱].
ماهیت ظلم و کفر:
در اسلامشناسی اصیل: ظلم چهرهی نزد مائیِ کفر و کفر چهره نزد خدائی ظلم است.
قسط و عدل چهره نزدماییِ توحید و توحید، چهره باطنی و عنداللهی عدالت و قسط است.
بیان اول: توحید در خالقیت و مالکیت یعنی خالقِ همه، “فقط” خداست. مالکِ همهی چیزها هم، “فقط” خداست. انسانها همه مخلوق یک خدا و اجارهنشین امکانات اویند. نتیجه اینکه: همه انسانها در قبال نعمتها و فرصتها بالسویهاند. این یعنی زایشِ عدالت از توحید.[۲]
بیان دوم: شعبه دیگر توحید، انحصار عبودیت در خداست. توحید یعنی “نفی عبودیت غیر خدا”. باید پرسید: غیر خدا مثل چه؟ فقط بتهای صامت و دست تراش؟!
از مصادیق غیر خدا، یکی هم “نظم اجتماعی غیر الهی” است. نظام طبقاتی، مطلوب الهی نیست. اصلا تئوری شرک، تولید این نظام برای مشروعیت بخشی به خود است. یا گفتند: جهان چندین خدا دارد؛ که برترینشان اشراف و شاهان را خلق کردهاند. یا گفتند: خدا یکی؛ اما دو خلق کرده: برخی پسران اویند! (عُزَیر بن الله/ مسیح ابن الله) و برخی مردم عادی! پس دستگاه مذهبی وارثان پسران خدا، ارباب مردمند! (احبار و رهبان اربابا من دون الله[۳])!
تاریخ ظلم و کفر:
در تاریخ، کافران همواره طبقه ظالمان و اتراف بودهاند.
ظلمها هم “سلسله” دارند. سلسله ظلم هم “اساس” دارد. (اسست اساس الظلم).
اساس ظلم، شرک است (ان الشرک ظلم عظیم). شرک عملی، مثل نشستن حاکم جور جای ولیّ خدا. مثل غصب انفال و فیء مردم، دست طواغیت بجای بودن دست امین الله.
امام حسین(ع) در شروع نهضت این حدیث پیامبر(ص) را نقل کرد که: هرکس “سلطان جائری” را ببیند که حرامها را حلال میکند، عهدش با خدا را میشکند، مخالفت با سنت رسول الله میکند[تا اینجا شمارش کفر] و با بندگان خدا با گناه و ظلم رفتار کند[این هم ظلم] اما با قول و فعل علیه او کاری نکند؛ حق خداوند است که او را در جهنم به همان سلطان جائر ملحق کند[۴].
رسول الله در نگرانی از والیان مسلمین آنها را تحذیر داد که: مردم را فقیر نکنند تا کافرشان کنند! (“و لَم یُفقِرهُم فَیُکفِرَهم[۵]“)
یعنی برنامههای والیان جور این است که با فقیرسازی مردم (با نظام طبقاتی) آنها را کافر کنند!
یعنی ظلم یزیدی، ایمان را نشانه گرفته است.
توجه میشود چگونه دوگانه، غلط است؟!
سیدالشهدا مقابل نظامی ایستاده که از طرفی “دین را تعطیل میکند” و از طرف دیگر “در بیتالمال ویژهخواری میکند[۶]“. پس او ایمانی را خواسته که عدالت برای مردم میآورد؛ و ویژهخواریای را نشانه گرفته که پی آمدش کافر کردن مردم است.
بازنویسیای از جلسه با دانشجویان دانشگاه شریف
[۱] بعلاوه کلیشههای مشهوری مثل “المُلک یَبقی مع الکفر ولا یبقی مع الظلم” . این جمله حدیث نیست و در منابع معتبر شیعی وجود ندارد. البته اجزای سخن کامل درست است و احادیث متعدد دارد: اینکه عدالت موجب دوام مُلک است/ اینکه ظلم دوام حکومت را میکاهد؛ روایات متعدد دارد. اما ترکیب سخن درست نیست! یعنی معصوم، کفر و ظلم را در سخنانش مقابل قرار نداده است تا کلیشه غلط ظلم یا کفر شکل گیرد! در دینشناسی معصوم، کفر و ظلم به هم مربوطند و روح و بدناند.( دقت کنید)
[۲] ر.ک: روح توحید نفی پرستش غیر خدا/ آیت الله خامنهای.
[۳] ر.ک: طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن/آیت الله خامنهای.
[۴] طبری ج۴ص۳۰۴/ الکامل ج۴ص۴۸/ بحار ج۴۴ص۳۸۲
[۵] الکافی ج۱ص۴۰۶
[۶] طبری ج۴ص۳۰۴/ الکامل ج۴ص۴۸/ بحار ج۴۴ص۳۸۲