بایگانی برچسب: s

حَرَمْشَهر!

 آینده‌پژوهی روایی از شهرهای زیارتی عراق :

  1.  الگوی توسعه شهری
    حرم تابعی از شهر است نمی‌شود شهر بر اساس الگوئی توسعه یابد و حرم بر اساس الگوئی دیگر! لذا در عصر غیبت (چه با شهرهای با شکوه عباسیان، چه الگوهای مدرن) موظف به عریش(چوب پوش) کردن مساجد نیستیم.
    غربی‌ها با توجه به غایتی که از شهر منظور داشته‌اند؛ الگوهای “شهر درخشان” (بلند مرتبه‌سازی)، “ترانزیت محور”(شهرهای تجاری)، “اکوویلیج”(بوم‌شهر) و… را تجربه کرده‌اند.
    در روایات مستفیض و زیاد: “امام ملکه کندوی مومنین” معرفی شده است[۱].

    در دوره غیبت شهرهای شیعی گرد مشاهد و مساجد شکل گرفته‌اند و در دوره حضور گرد خود امام(عج). کوفه، “مجمع المومنین[۲]” می‌شود و همه مومنان به شکل زائر یا مجاور بدان اقبال می‌کنند[۳]. خانه های کوفه به خانه‌های کربلا می‌رسد[۴].
  2.  الگوی توسعه حرم
    به حسب روایت شیخ طوسی امام عصر(ع) در جمعه بعد از استقرار در کوفه، حدود مسجدی بزرگ با ۱۰۰۰درب را در اراضی نجف معلوم می‌کند. از پشت قبر سیدالشهدا به سمت کوفه و نجف، نهری کشیده که آبش به نجف می‌ریزد. روی نهر پل‌ها و آسیاب‌هایی دایر می‌شود[۵].
    این مسجد بعدا در دوره رجعت به ۲۰۰۰ درب توسعه می‌یابد[۶].

بیس و ماده این عمارت بزرگ:

چنانچه در پیوست ۱ گذشت عنصر مادی عمارت اسلامی فقط زمین نیست، مجموعه بقعه‌های مقدس در این قطعه بزرگ قرار دارد:

-روایات متعدد تا عصر امام کاظم(ع) -که قبر حضرت امیر مخفی بوده- با آدرس‌هایی آن قبر را نشان کرده‌اند؛ که همان آدرس‌ها دقیقا آدرس مسجد بزرگ عصر ظهور نیز هست. این بدان معناست که حرم جزئی از آن مسجد خواهد شد.

برای نمونه نشان‌های “الغری”، “ذکوات البیض”(تپه‌های سفید) ،”بعد از الثُّوَیَّه”(آغل شترها و گوسفندان شهر کوفه، قبر کنونی کمیل، نزدیک حنانه[۷])؛ برای مدفن امیرالمومنین به خواص آن روز معرفی شده است؛ و مسجد بزرگ ظهور هم در همین منطقه معرفی شده است:”فیخرج الی الغریّ فیخط مسجدا له الف باب[۸]“،” یبنیان بالثّّوَیَّه مسجدا له اثنان الف باب[۹]“، “موضع خلواته(ع) الذکوات البیض[۱۰] و …

طرح جامع مذهبی حضرت، منطبق بر همین عتبه به سمت کربلا خواهد بود.

صورت و شکل عمارت:

به حسب روایت مسجد کوفه کنونی ویران و بر بناء اولش ساخته می‌شود؛ خانه‌های جبابره پیرامونش ویران می‌شود[۱۱].

طبرسی و مجلسی و سید نعمت اله جزایری ویران کردن مساجد و مشاهد را در طرح امام، به دو علت محتمل می‌دانند: بخاطر انگیزه‌های غیر الهی سازندگان و بخاطر انگیخته و خلاف موازین الهی بودن سازه[۱۲].

-در روایتی برای آن مسجد هزار درب تعبیر “علیه ٲصیص” آمده که یا بمعنای بنای مستحکم است و یا بمعنای رواق‌های چسبیده به هم می‌باشد.

 

گرچه به همه کارهای ظهور در عصر غیبت موظف نیستیم؛ اما برای سازه‌های جدید شاید لازم باشد آینده‌پژوهی این اماکن را لحاظ کنیم و اموال اماکن و خیرین را در جهت و گونه‌ای مصرف نکنیم که در عصر ظهور تلف شود یا در معرض ویرانی قرار گیرد.


[۱]  امالی طوسی، الاختصاص، الخصال ، معانی الاخبار و…

[۲]  الهدایه الکبری ص۴۰۰

[۳]  بحار ج۵۲ص۳٨۵

[۴]  الغیبه طوسی ص۴۶٨خصائص الائمه ص۱۱۴بحارج۹۷ص۳٨۵

[۵]  الغیبه طوسی ص۴۶۹

[۶]  مختصرالبصائر ص۴۹۰

[۷]  شهید اول ، الثویه را تلی نزدیک حنانه(المزارص۳۲)ومحدث قمی آنرا قبر کنونی کمیل می داند(سفینه البحار ج۱ص۵۲٨)

[۸]  الغیبه طوسی ص۴۶۹

[۹]  مختصرالبصائرص۴۹۰

[۱۰]  الهدایه الکبری ص۴۰۰

[۱۱]  مختصرالبصائرص۴۷۳والهدایه الکبری ص۳۹۹

[۱۲]  ر.ک:اعلام الوری ص۴۷۷/مرآه العقول ج۴ص۳۰۳وبحارج۵۲ص۳٨۲/ریاض الابرارج۳ص۲۰۷


مطالب مرتبط: دریافت برنامه «شب معماری»
مطالب مرتبط: معماری در عرف قرآن (۱)
مطالب مرتبط: انسداد پژوهشی!

انسداد پژوهشی!

از طرفی مطلق عمارت سازی‌های مجلل و بخصوص طلا کاری حرم‌ها از سوی برخی روشنفکران و نویسندگان، “تشیع صفوی” و مقابل تشیع علوی خوانده می‌شود؛ از سوی دیگر در فضای مذهبی و حوزوی با طلاکاری حرم‌ها معامله “ضروری مذهب ” می‌شود و مستشکل مارک وهابی می‌خورد!

در حالیکه هر دو افراط بوده  و موجب انسداد پژوهش در عناصر مادی و صوری معماری اسلامی می‌شود.

نه فتوای جواز استفاده از طلا در تزیین سقف و دیوار(تزیین الحیطان و السقوف بالذهب) اگر با متد فقاهت شیعی انجام شده باشد، موجب خروج از تشیع علوی است؛ و نه مطلا سازی گنبد و دیوار ضرری مذهب تشیع است که منکر آن وهابی و… لقب گیرد.

فقهاء از دیر زمان درباره برخی مواد در عمارت مشاهد بحث کرده‌اند مثل گچ کاری(تجصیص) و نقره و طلا(تذهیب)

روایات نهی از گچ کاری قبور را عمدتا حمل بر کراهت‌اند.

برخی مثل محقق ثانی مشاهد را بخاطر تعظیم شعائر و تحصیل مصالح دینی، استثناء شمرده‌اند [۱].

و برخی دیگر مثل ملااحمدنراقی استثناء کراهت برای مشاهد معصومین را نپذیرفته‌اند چون بناء بدون آن هم می‌شود و در آن تعظیم و مصلحت دینی قبول نکرده‌اند[۲].

در استفاده از طلا در عمارت مشاهد با تذهیب سقف و دیوار نیز بین فقهاء اختلاف است.

ابن ادریس حلی از قدیمی‌ترین مخالفین و شیخ طوسی از قدمای موافق است. (در حالیکه آنروز هنوز چنین چیزی باب نشده بود).

– دلیل مخالفین: تعطیل مال و انفاق، شکستن قلوب فقراء و اسراف است.

-دلیل موافقین: فقدان نص بر حرمت و اصل برائت و اباحه است بعلاوه که تعظیم شعائر و مایل شدن قلوب مردم به حرم‌ها را غرضی عقلایی شمرده‌اند که با وجود آن عنوان اسراف صدق نمی‌کند[۳].

جالب اینکه از موافقین، یکی جناب محقق اردبیلی است که با حکومت صفویه میانه ندارد هیچ یک از مناصب حکومتی آن‌ها را نپذیرفت و به مقدس اردبیلی ملقب شد؛ برخی آراء سیاسی محقق کرکی در خراج و جوایز سلطان را رد می‌کند اما در تذهیب دیوار و سقف حرم‌ها فتوای جواز دارد[۴]. البته تصریح دارد بفرض حرمت ،فرقی بین مشاهد و غیر آن نیست چون دلیل تعظیم و مایل کردن قلوب صلاحیت تخصیص دلیل منع-اگر باشد-را ندارد[۵].

-از سوی دیگر فقیهی مثل ملامهدی نراقی(۱۲۰۹ق) پس از صفوی  پیدا می‌شود که باز فتوای مخالفت با تذهیب دیوار و سقف مشاهد را با همان ادله سابق علم می‌کند[۶].

پس نه هر که فتوای جواز داده هم عصر یا موافق صفویه و متٲثر از آن بوده، و نه هر که مخالفت کرده از تشیع علوی بیرون بوده است.

فضای علمی حوزه‌ها باید آزاد اندیشی در این قبیل مسائل که هم به مسائل اجتماعی- سیاسی زیادی ربط دارد و هم به معماری و هنر اسلامی ؛را تشویق کند نه اینکه با مارک و مهر وهابیت انسداد پژوهش را منجر شود.

فضای روشنفکری، عدالتخواهی و نقدگرائی نیز باید متد علوم را پاس دارد و اگر فتوایی بر اساس متد فقاهت بود حتی اگر با نتیجه موافق نباشد آنرا با هتاکی از تشیع اصیل نراند. راهی برای شناخت فروعات تشیع علوی جز فقاهت روشمند و اصیل نیست که باید پاس داشته شود.

[۱] جامع المقاصد ج۱ص۴۵۰ و هم ریاض المسائل ج۱ص۴۴٨و۴۴۹

[۲] مستند الشیعه ج۳ص۲۷۹و هم جواهرالکلام ج۴ص۳۴۰و۳۴۱

[۳] جواهر الکلام فی ثوبه الجدید ج۳ص ۵۱٨

[۴] مجمع الفائده ج۱ص۳۶۳و۳۶۴

[۵] ر.ک:همان

[۶] لوامع الاحکام ص۲۲۰


مطالب مرتبط: معماری در عرف قرآن (۱)
مطالب مرتبط: دریافت برنامه «شب معماری»

معماری در عرف قرآن (۱)

نسبت “عمارت”با “بناء”، نسبتِ “عم٘ر” با “بدن ” است.

یک ساختمان -حتی هنری- عمارت در اصطلاح قرآن، نمی‌شود؛ چنانچه یک بدن بدون روح، عمر ندارد.

این حیات عارضی به بناء را صرف “تجسد فرهنگ” به آن نمی‌دهد؛ “معتمر” (عمره گذار) و “زائر” هم نقش اساسی دارند.

مشرکین ممکن است بر مساجد، بناء بسازند اما نمی‌تواند آنرا عمارت دهد. (آیات ۱۷و ۱٨توبه)

  • در یک عمارت اسلامی، توریست و زائر و نماز گذار بالسویه نیست. اولی فقط “تماشاگر” است؛ اما دومی “نقش آفرین” است.

اثر در علت مادی:

ماده اولیه یا بیس کار یک عمارت اسلامی، قطعه‌ای مناسب از زمین و مصالحی مرغوب نیست. بیس کار، “ارتباطی انسانی-ایمانی” با “قطعه‌ای از زمین” است. جوانمردان مومنی با یک غار، ابراهیم و هاجر و اسماعیل با قطعه از زمین، مجموعه‌ای مناسبات ایمانی در متراژی از زمین کوفه(که مسجد کوفه شد)، فداکاری و شهادت سیدالشهدا و اصحابش در مساحتی از زمین کربلا که موجب برتری آن زمین شد(طابت الارض التی فیها دفنتم).

اینها سرجمع، ماده و بیس کار معماری اسلامی می‌شوند.

کمترین ارتباط انسانی با خاک و زمین، نیت مومنانه وقف است که واقفی برای وقف زمینی برای مسجد می‌کند و آنرا از زمین‌های همجوار متمایز می‌کند.

در عنصر مصالح هم اثر می‌کند:

مثلا امیرالمومنین در خطبه قاصعه برای عمارت کعبه برای برترین معمار (ابراهیم) مثال می‌زند که از سنگ‌هائی استفاده کرد که نه نفعی می‌رسانند نه ضرری؛ نه می‌بینند نه می‌شنوند! یعنی سنگ‌های کم ارزش.

چرا؟ چون غایت از این عمارت یک مکان توریستی نیست ؛جاذبه گردشگری نباید عامل جذب مردم بدین‌جا شود (حتما این قطعه خطبه قاصعه نهج البلاغه را ملاحظه کنید). پس غایت، در انتخاب مصالح هم اثر گذاشت.

از همین جا می‌توان ادعا کرد مثلا “مسجد روی آب” ایده خلاقانه و خوبی است اما جایش در کیش نیست؛ تا مسجد، قسمتی از پازل جاذبه گردشگری آنجا شود. جایش روی آب‌های اروند و هور است! جائی که غواصان دفاع مقدس مظلومانه با دست بسته زنده به گور می‌شوند.

این ذوق شارع بود که حوادث ایمانی بزرگ در قطعات زمین را بیس کار و ماده اولیه عمارت یک مسجد می‌کرد مثل مسجد غدیر، مسجد اُحد و ده‌ها مسجد دیگر که حاجیان در زیارت دوره در مدینه می‌بینند.

امام(ره) این ذوق شارع را در آن فرهنگ عمارت قرآنی بسیار عالی داشت که به آستان قدس دستور داد قبر شهید مدرس را تجدید بناء کنند (۲۸شهریور۶۳)

یا درباره مصلای تهران تٲکید کرد یادآور مساجد ساده صدر اسلام باشد.

اثر درعلت صوری:

چنانچه در ویدئو بیان شده، طواف و سعی و… می‌گوید بیت الحرام چه نقشه و صورتی داشته باشد.

مقامات مسجد کوفه و اعمال آنها، روی میز یک مهندس زبر دست و آشنا با ذوق قرآن، به او الهام می‌دهد نقشه و صورت این عمارت چگونه باشد؟

مثلا در زیارت امیر المومنین از وقت دیدن قبه، عمل بیان شده تا رسیدن به عتبه و بوسیدن آن؛ حتی قبله، پشت سرت باشد بعد روبه کربلا کن و قبله بین دو کتفت باشد و…؛ اینها به معمار اسلامی می‌گوید نقشه و صورت چگونه باشد؛ نه اینکه بنائی با نقشه‌ای دلخواه خود بسازد و بگوید بروید زیارت! برعکس زیارات مٲثور را ببینند متناسب با آن نقشه بکشد.

اینها نمونه‌هائی از تعامل حدیث و فقه با معماری است. نتیجه این می‌شود که محصول معماری در ماده و صورت مورد پذیرش دین و متناسب با ذوق شارع باشد.

استفاده از گچ کاری در قبور آری یا خیر؟ طلا اندود کردن سقف و دیوار آری یاخیر؟ همه در حدیث یا فقه ما مطرح شده است.(در پیوستی دیگر اشاره خواهم کرد).

پیوند “دریافت برنامه «شب معماری»”