در فرهنگ عرفانی-توحیدی قرآن هر چیزی ملکوت و باطنی دارد(۸۳/یس) که مثل روح است برای کالبد.
- در “قوسِ نزولِ عالم” که “مدار تقدیر” و قالب گیری امور به اندازه ها و تعیّن هاست؛ سیل و هرآنچه روی زمین بلای طبیعی می شماریم، قالبِ “بما کسبت أیدی الناس” گرفته است. آنچه انسان از بدی کسب می کند، موجب ظهور فساد در زمین و آسمان می شود. و “ظلم مادر رذائل است”(غررالحکم).
عامل سیلها و بلایا بیش از فلان جرم اخلاقی؛ محصول بی عدالتی، ویژه خواری و تعدی به طبیعت و حقوق عامه است. یعنی آنچه امروز بنام برداشت بی رویه از جنگل و اشغال انفال و… می شناسیم. امیر(ع)فرمود: “البطر یسلب النعمه و یجلب النقمه: مستی از ناز و نعمت[ویژه خوران]نعمت ها را گرفته و بلاها را عاید می کند” - در “قوسِ صعودِ عالم” که “مدار تکلیفِ” آدمی و تعالی او و رهائی از تقیّد ها و تعیّن هاست؛ سیل و هر ظاهرا بلای طبیعی، زمینه ای برای “شرح صدر در اسلام” و درآمدن از انانیت است. احسان و ایثار؛ “من” را “ما” می کند. همدردی، همدلی می آفریند و مردم را بیش از زبان و نژاد به هم نزدیک می کند(“أقرب القرب موّدات القلوب”). پویش ها ی کمک، همه را فرزند نیکی و برادر هم می کند(“الناس ابناء مایُحسنون).
- پس از سیل هم می شود به مقصّرین پرداخت و بی تدبیری ها را مواخذه کرد اما در حین ابتلاء، نِقاش و درگیری های سیاسی-اجتماعی ویرانگرتر از سیل و به بدی فرصت طلبی دزدها و جیببر هاست! صعود را سقوط می کند.
“وأصلح لنا خبیئه أسرارنا وأعطنا منک الأمان:نهفته های درون ما را اصلاح واز جانب خود امانمان ده”(زیارت رجبیه)
محسن قنبریان
۹۸/۱/۴