مباحثهای با دکتر سعید زیباکلام
https://t.me/antioligarchie/25266
- اول برای همدلی یادداشت یک ماه پیش بنده بنام “تابلوی قداست” را بخوانید
جان کلام بنده با آقای دکتر این است: برای جواز نقد حاکم و لزوم پاسخگو کردن قدرت (تقدس جامعه)، لازم نیست حتما حاکم را عرفی و غیرمقدس کنید! و تکریم و تبرک مومنان از او را به سخره و استهزاء بگیرید.
تفصیل مطلب:
- دو تقدس:
- تقدس جامعه: که پیامبر(ص) مکرر میفرمود به این است که ضعیف بتواند بدون لکنت، حقش را از قوی بگیرد.[۱]
- وقتی اعرابیای در حضورش برای درخواست، لکنت گرفت، برادرش خواند، در بغلش گرفت و فرمود من از جبابره نیستم.[۲]
- تقدس ولیّ: “جعل الهی” برای مومنان تقدس میآفریند ،کعبه باشد[۳] یا جعل نبوت و امامت برای معصوم یا حتی جعل ولایت و نیابت برای فقیه غیرمعصوم:
– از آب وضو و مویش در حدیبیه تبرک میبردند، طوری که یکی بر زمین نیافتاد.[۴]
– از زین اسب امام عصر(عج) هنگام ظهور تبرک خواهند برد.[۵]
– امام رضا(ع)، زکریابنآدم -فقیهی منصوب در قم- را برابر مزار پدرش موسی بن جعفر(ع) شمرد که خداوند با او دفع بلا میکند.[۶]
– درباره عبدالعظیم حسنی -فقیهی منصوب در ری- “انت ولینا حقا” فرمود و زیارتش را برابر زیارت سیدالشهدا شمرد![۷]
واضح است این بیانات چه تقدسی برای غیر معصوم میآفریند.
- تناسب این دو تقدس:
تمام سخن در تناسب “تقدس جامعه” (با حقطلبی و عدالتخواهی، پرسشگری بدون لکنت و…) با “تقدس ولیّ مشروع” (با تجلیل و تکریم او و حتی تبرکگیری برخی موارد) است.
عدهای “جامعه متبرک” را جای مقدس مینهند و صرف دستبوسی و ذوب در ولایت و تبرکگیری از او را کمال و تقدس جامعه میشمارند و سؤال و استیضاح، نقد و مطالبه را از شهروندان بر نمیتابند!
در مقابل عدهای، ولیّ مشروع را “عرفی و زمینی” میکنند، برای اینکه جامعه را مقدس یعنی حقطلب و عدالتخواه کنند. دیگر تکریم و تعظیم اختیاری و افتخاری از مومنان را هم رد میکنند!
برخی از طیفی که مقابل سعید زیبا کلام در خواهند آمد، از گروه اولاند. خود آقا سعید اما در خبط دوم افتاده است!
از اینکه هر تجمع گرد ولیّ و تکریم و تعظیم او را “فرهنگ منحط و منحوس و موروثی استبداد” خوانده، حدس میزنم نتوانسته بین “دویدن اهل انبار پی امیرالمومنین(ع)” با “حلقه زدن گرد ولیعصر(عج) و تبرک از زین اسب ایشان”، تمایز ببیند!
اولی به چشم شاه دیدن علی(ع) و انجام تشریفاتی است که جزء فرهنگ منحط جامعه شاهزده ایران و تکریم شاهان غاصب بود. لذا امام(ع) هم از آن منع کرد.[۸]
اما دومی، ولیّ خدا دیدن امام مستضعفین و چشم روشنی محرومان به امام عدل است لذا آن تبرکجویی، در لسان تمجید و تایید بیان شده است.[۹]
در همان جامعهای که مومنین از آب وضوی پیامبر(ص) تبرک میبرند و برای بردن نامش، صلوات مستحب شده است، مسلمان و یهودی و مشرک -که در جامعه مدینه با قانون اساسیای گرد هم با حقوق متقابل زندگی میکنند- شهروندان حق سؤال و استیضاح از پیامبر و حاکم شهر را داشتند و هیچ پیگرد (اقلا این جهانی) برایشان نبود.[۱۰]
همان شاگردان امام خمینی که تکریم او را به جامعه آموختند، برایش نامه النصیحه لأئمه المسلمین هم مینوشتند و درباره بنی صدر تذکرش میدادند.[۱۱] بعدها البته متملقین صرف افزون شدند! و مطهری و بهشتی و خامنهای ها کم شدند.
امامی که “تا خون در رگ ماست…” برایش بود، از القاب و مدایح آقایان مشکینی و فخرالدین حجازی گله میکند و خود را “خادم مردم” میخواند.[۱۲] آیت الله خامنهای نیز در نوبتهای مکرر این گلایه را داشتهاند.[۱۳]
امام حق سؤال از نمایندهای منع نکرد، بلکه گاه به شاگردان و فقهای شورای نگهبان که مثل سعید زیبا کلامی را سوسیالیست و کمونیست خوانده بودند، نهیب میزد و آن “پرخاشگری” ها را مناسب شأن شورای نگهبان و فقیهانش نمیدید.[۱۴]
به شورای عالی قضایی درباره توبیخ قاضی جزیی که بدون داشتن عنصر مادی جرم ایشان را به دادگاه احضار کرده بود، عکس العمل نشان داد[۱۵] به گمانم احضاریه دست خودش میرسید، دادگاه هم میرفت.
دیدن هر دو تقدس و متناسبسازی آن، نیاز زمین مانده جامعه ماست. آنچه بیشتر اتفاق میافتد، افتادن از اینطرف یا آنطرف است!
محسن قنبریان
۹۹/۴/۲۱
[۱] نامه ۵۳ نهج البلاغه
[۲] سیره نبوی شهید مطهری ص۲۹
[۳] مائده۹۷
[۴] صحیح مسلم ج۴ص۱۸۱۲ بحارج۱۷ص۳۲
[۵] بحارج۵۲ص۳۰۸
[۶] الاختصاص ص۸۷
[۷] کامل الزیارات ص۳۲۴
[۸] حکمت ۳۷نهج البلاغه
[۹] بحار ج۵۲ص۳۰۸
[۱۰] نظر برخی متفکرین معاصر درباره حق سئوال واستیضاح از معصوم :
– جوادی آملی: “در ولایت وحکومت معصوم گرچه حق استیضاح وپرسش برای آحاد امت محفوظ بوداما پس از پاسخگویی معصوم، اجازه انتقاد دیگر روا نیست”(ولایت فقیه ص۴۷۲)
– سبحانی:”عظمت و عصمت معصومین مانع از آن نبوده که انتقادپذیر باشند و دیگران را به انتقاد از حاکمان تشویق کنند”(مصاحبه با خبرآنلاین۸شهریور۸۹)
– مطهری:”اینکه می گویند حکومت علی(ع) عالی ترین مظهر دمکراسی بود روی همین جهات است.خودش با آنکه امام است و قدرتهای مادی ومعنوی در اختیار دارد به مردم پروبال می دهد، آنها را بر انتقاد واعتراض تشجیع می کند”(حکمتها واندرزها ج۱ص۱۱۰)
– نائینی:”امام علی(ع) با وجود دارا بودن مقام عصمت از مردم می خواست که آزادانه به وی اعتراض کرده وهیبت وابهت مقام خلافت را نادیده بگیرند تا امام بدین وسیله به تحفظ از خطا و اشتباه در مقام حاکم اسلامی اهتمام ورزیده باشد”(رسائل مشروطیت ج۲ص۴۴۱)
توجه: وارد نبودن انتقاد بر معصوم (بخاطر عصمت)وحتی از دست دادن ایمان یا مراتبی از آن با نقد وذهنیت منفی از او(۶۵نساء)،مانع حق این جهانی انتقاد از معصوم برای شهروندان عادی (که الزاما همه مومن نیستند) نمی باشد.
[۱۱] http://www.imam-khomeini.ir/fa/c78_60879/10243_==_F_NewsKindIDInvalid/%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D8%A7%DB%8C_%D8%A8%D9%87_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85
[۱۲] https://b2n.ir/192695
[۱۳] مهر۹۱اعتراض به شعر نوح خواندن ایشان/اردیبهشت ۹۱اعتراض به شعار جانم فدای رهبر نیروهای مسلح/شهریور۷۷اعتراض به سرود “سرورما خامنه ای”(۷۷/۶/۲۴)/ آبان ۸۰اعتراض به “علی زمان” خواندنشان(۸۰/۸/۱۲)
[۱۴] http://www.shafaf.ir/fa/news/345850
[۱۵] https://www.yjc.ir/fa/news/6343042