مخاطبان گرامی
بحث سه جلسه ای و فشرده “انقلابِ خون” در هیات الزهرا(س) دانشگاه شریف توسط حجت الاسلام و المسلمین قنبریان بحثی معرفتی و تازه است شاید برخی مستندات و رگ هایی از بحث در مباحث دهه اول محرم یافت شود لکن این بحث تکرار مباحث قبل نیست ارتقاء و امتدادی تازه است.
اگر پسندیدید به دیگران پیشنهاد کنید!
دانلود شب نخست سخنرانی «انقلابِ خون» | “دانلود از پیوند کمکی“
دانلود شب دوّم سخنرانی «انقلابِ خون» | “دانلود از پیوند کمکی“
دانلود شب سوّم سخنرانی «انقلابِ خون» | “دانلود از پیوند کمکی“
جلسه اول / ۱۵تیر۱۴۰۴؛ حجت الاسلام قنبریان
هیأت الزهرا(س) دانشگاه شریف
ؤال و معما:
چرا اول عاشورا “ان الله شاء ان یراک قتیلا” داریم و آخرش “انا ابن من قتل صبراً و کفی بذلک فخراً”؟!
چرا خداوند می خواهد حسین(ع) اینچنین شهید شود؟!
مقدمه جواب
شهید زنده است؛ نه بگویید و نه گمان کنید آنها مرده اند(قرآن)
اگر جسم است، که دیدیم تکه تکه شد؛ اگر روح است، مگر کدام روح مرده است؟!
حیات دو رکن دارد: ادراک و تحریک
شهید نسبت به پشت سرش هم خبر دارد هم کار انجام می دهد!
یستبشرون بالذین لم یلحقوا بهم ، یعنی خبرهای خوش برای شهدا!
جلوه این حیات در دعای عرفه، رجز ابالفضل(ع) و زیارت علی اکبر(ع)
همین قدر منظور خداوند است از “ان الله شاء ان یراک قتیلا”؟
نه! بالاتر:
- زنده بودنی که شهید، قاهر هم باشد (والحیاه فی موتکم قاهرین)
- ثائر و خون خواهش هم خداوند شود (و انَّ الثائر فی دمائنا …هو الله)
تعقیب و تفصیل در جلسه دوم و سوم
جلسه دوم / ۱۶تیر۱۴۰۴؛ حجت الاسلام قنبریان
هیأت الزهرا(س) دانشگاه شریف
همه شهداء زنده و باخبرند، کار هم انجام می دهند اما “فی موتکم قاهرین” حیات خاصی است!
علماء ربانی چه؟ آنها که آثارشان باقی است(العلماء باقون مابقی الدهر) آیا “قاهرین” هستند؟!
چون آثارشان باقی است و در فکرها و ذهن ها ساری است افضل از شهدای معمولی اند!
(روایات برتری مداد آنها بر دماء شهدا)
اما به دو دلیل الزاما آنها هم قاهرین بعد از مرگ نیستند:
- همه حمله علم پیدا نمی کنند؛ و کذلک یموت العلم بموت حاملیه! (حکمت ۱۴۷)
- قاهر شدن در حوزه اراده انسان است، صورت علمی مکتب کافی نیست!
– مثلا نظریه ولایت فقیه در صفویه و قاجار هم طرح شد اما قاهر نشد چون اراده و قیام می خواست!
شهید صاحب مکتب، هم صورت علمی می دهد و هم شوق و اراده تحقق؛ لذا فقط اینها “الحیاه فی موتکم قاهرین” هستند!
بین شهدا چرا رهبری، شهید سلیمانی را گفتند: مکتب سلیمانی؟!
سیدالشهدا(ع) اوج این سلسله است…
جلسه سوم / ۱۷تیر۱۴۰۴؛ حجت الاسلام قنبریان
هیأت الزهرا(س) دانشگاه شریف
نه هر شهیدی که زنده است و نه هر عالم صاحب مکتب که باقی است؛ بلکه شهید صاحب مکتب است که الحیاه فی موتکم قاهرین دارد!
باید شهادتش، تمثال مکتبش باشد!
و این لازمه اش آن است که مکتب رقیب، همه جنایات خود و صفحه سیاه را رو کند و مقابلش شهید مکتب صفحه سفید را!
نماهایی از عاشورا در اینباره…
اینگونه هم صورت علمی مکتب و هم انگیزش و اراده به دیگران منتقل می شود و اراده شهید مکتب، قاهر می شود
این اکسیر دو اثر دارد:
- آگاهان را مُرید (اراده کننده) می کند و “ثوره” (انقلاب) می سازد. چنانچه از قیام توابین تا کنون (قیامهای یالثارات الحسین)
- غافلان و فریب خوردگان را “اثاره” (شکوفا) می کند (بذل مهجته فیک لیستنقذ عبادک…)
زینب(س) با آن مصائب و روضه ها جامعه را توبه داد!
پروسه ثاراللهی
وجه دیگر، ثائر شدن خداوند برای خون شهید مکتب بود (خ ۱۰۵)
اثاره ها و ثوره ها در تدبیر الهی کمّا و کیفا به سمت طلب ثار با امام منصور هدایت می شود!