هیئت ثارالله همدان در شب شهادت امام صادق(ع)، محفلی با حضور حجت الاسلام قنبریان با عنوان «طول و عرض ولایت» در مورخه ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۲ برگزار شد. چکیده و صوت این سخنرانی منتشر میشود.
- ولایت، کلان نظریه اجتماعی و سیاسی تشیع
- ولایت طولی و عرضی:
– ولایت عرضی جامعه ساز و طولی حکومت ساز - امام صادق(ع) و ولایت طولی:
– ولایت فقیه در غیبت یا غیاب معصوم - امام صادق(ع) و ولایت عرضی:
– دو روی سکه این ولایت!
– تا مستضعفین عقیدتی را شامل است (صحیحه عمر بن ابان) - مسئولیت مومن ترها (روایت حارث بن مغیره):
– گناه سفهاء گردن علماء! - امام صادق(ع) و کارتن خوابها!
– نان شان را گرو بر نمیداشت تا هدایت شوند!
چکیده بحث را در ادامه مطلب بخوانید!
سخنرانی «طول و عرض ولایت» | “دریافت از پیوند کمکی“
طول و عرض ولایت!
چکیده سخنرانی حجت الاسلام قنبریان/ شب شهادت امام صادق(ع)/ هیات رزمندگان همدان/ ۲۵اردیبهشت۱۴۰۲
ولایت، کلان نظریه سیاسی و هم اجتماعی تشیع است. (بُنی الاسلام علی خَمس…و لم یُنادَ بشئ کما نُودی بالولایه)
امام صادق(ع) بعنوان رئیس مذهب، طول و عرض این ولایت را صورت بندی کرد.
- ولایت طولی: خدا، پیامبر، امام معصوم، فقیه جامع الشرائط، مومن عادل.
- ولایت عرضی: مومنین با هم/ تا مستضعفین اعتقادی!
- ولایت طولی، حکومت ساز و ولایت عرضی، جامعه ساز است.
معلوم است تا جامعه ای یکپارچه شکل نگیرد، حکومت مطلوب شیعه شکل نمی گیرد. اگر شکل بگیرد هم در آسیب است.
- ولایت طولی
ولایت طولی، ولو با مشورت و به طریق مردمسالار باشد، اراده حاکم شکل می گیرد که در طول اراده شهروندان است. شهروندان، مشورت می دهند، با بیعت آزاد حاکم را برمی گزینند اما بعد از اینها، حکم بر همه جاری است. مردم بر حاکم، حکم نمی رانند، حاکم حکمران مردم است.
فرمود: ان العلماء ورثه الانبیاء…(کافی ج۱ص۳۲)
در مقبوله عمر بن حنظله درباره فقیه جامع الشرائط فرمود: فانی قد جعلته علیکم حاکماً: من او را برشما حاکم قرار دادم…(الاحتجاج ج۲ص۲۶۳)
ولایت مومنان عادل هم جایی است که فقیه جامع الشرایط نباشد یا امکان حکومت نداشته باشد. - ولایت عرضی
ولایت اصلا یعنی چسبیدگی و پیوستگی یعنی پیوند اجتماعی. ولایت عرضی پیوند مردم با هم است. یکی فوق دیگری نیست. همه پهلو به پهلو و هم عرض هم، بر هم ولایت دارند.
دو روی سکه این ولایت:
الف) همیاری و نصرت و کمک و تعاون و…(۷۲انفال)
ب) تصحیح همدیگر و تربیت و تکامل هم با توصیه به خیر و خوبی ها و نهی از بدی ها(۷۱توبه)
سؤال مهم این است آیا ولایت عرض هم مثل ولایت طولی دارای مراتب است؟! دامنه آن تا کجاست؟
از پیوند مومنان خالص باهم شروع می شود تا ضعیف الایمان ها و فاسق ها هم می کشد. امام صادق(ع) آنرا تا مستضعفین عقیدتی هم می کشاند!
صحیحه عمر بن ابان: قال سالت اباعبدالله(ع) عن المستضعفین؟! فقال: هم اهل الولایه! فقلتُ: ایّ ولایه؟! فقال: اما انها لیست بالولایه فی الدین و لکنها الولایه فی المناکحه و الموارثه و المخالطه و هم لیسوا بالمومنین و لابالکفار. منهم المرجون لامرالله عزوجل (الکافی ج۲ص۴۰۵)
درباره مستضعین عقیدتی فرموده آنها ولایت ایمانی ندارند اما ولایت و پیوند اجتماعی (ازدواج و ارث و رفت و آمد) را دارند آنها نه مومن اند نه کافر. بعضی از امیدواران امر الهی اند (تا با آنها چه کند؟)
یعنی فقط کافر و ناصبی از این ولاء عرضی بیرون اند.
این سنگ زیرین جامعه سازی است. تا مجتمع و جامعه ای با پیوند اجتماعی شکل نگیرد، حکومت شیعی و ولایت معصوم شکل نمی گیرد.
توجه! همین مواجهه امام صادق(ع) در گستره ولایت عرضی برای جامعه سازی بود که شیعه ۱۲ امامی را از گروه چریکی و شورشی صرف شدن نجات داد. مثل خوارج و برخی گروه های شورشی، به دنبال خالص سازی بودند حتی مرتکب گناه کبیره را هم کافر و مهدور الدم دیدند! هیچوقت ولایت عرضی را اینگونه که امام صادق(ع) گستراند، نگستراندند لذا هیچوقت جامعه سازی و حکومت اسلامی نیافتند. چون جامعه ناچاراً فاسق و مستضعف فکری هم دارد که با همان ولاء عرضی و بعدا طولی باید راه صلاح و ایمان را طی کند.(دقت کنید!)
امام صادق(ع) برای ولاء عرضی از اخوت مومنان تا ضعفای جامعه، دستورات زیادی صادر کرد که در ابواب روایی هست و از این منظر باید دوباره خواند تا طرح کامل امام فهمیده شود (و اینها صرفاً اخلاقی معنا نشود).
حتی گناهانی مثل غیبت کردن (بالتبع بهتان و تهمت و…) را نقطه مقابل ولایت عرضی و کارکردِ حمایت و نصرت آن تفسیر کرد و موجب خروج از ولایت الله خواند! (من اغتابه بما فیه فهو خارج عن ولایه الله تعالی ذکره، داخل فی ولایه الشیطان…/ وسائل ج۱۲ص۲۸۵)
غیبت کننده، به زعم خود ولایت معصوم را دارد به زیارت می رود و… اما می فرماید از ولایت الله خارج شده! چرا؟ چون ولایت عرضی را بریده است!
درباره چه کسی؟! نه یک مومن خالص بلکه کسی که واقعا عیبی دارد و آن عیب به دیگران گفته شده است! جای حمایت و نصرتِ (حتی فاسق غیر متجاهر)، غیبت کرده، از ولایت خارج شده است!
امام صادق(ع) از این هم جلوتر می رود! مسئولیت گناه، سفهاء و نابخردان جامعه را گردن علماء و حلماء(بهترین ها) می گذارد! این اوج مسئولیت طرفینی است. او که در اینان بهتر است، مسئولیتش در قبال ضعیف الایمان ها بیشتر است!
روایت حارث بن مغیره با تفاوت اندکی در کافی(ج۸ص۱۶۲) و اختصاص(ص۲۵۱) آمده. می گوید در کوچه مدینه امام صادق(ع) مرا دید فرمود: حارث هستی؟ گفتم: آری!
فرمود: اَما لَاَحمِلَنَّ ذنوبَ سُفَهائِکُم علی عُلمائکم [در اختصاص: حُلمائکم] ! هرآینه گناه بی خردان تان گردن علماء یا بردباران شماست!
اینرا گفت و رفت! فردا بر امام وارد و گفتم این فرمایش شما امر بزرگی بر من وارد کرد!
امام فرمود: آری! چه شما را منع می کند که وقتی از یکی تان آنچه مورد پسند نیست به شما می رسد یا آنچه موجب عیب و اذیت نزد مردم است از او می رسد، سراغش نمی روید و متنبه اش نمی کنید و موعظه اش نمی کنید و با قول بلیغ با او سخن نمی گویید؟!
حارث می گوید عرض کردم: قربانت گردم از ما نمی پذیرند و اطاعتمان نمی کنند!
امام فرمود: (آنوقت) ازشان دوری و از مجالستشان اجتناب کنید!
مسئولیت مومن ترها و عالم ترها فقط مطالبه مجازات نیست! باید گناه او را گردن بگیرد! مثل بچه خود برایش تقلا کند اگر نشد آن روز دوری گزیدن امروز در عهد حکومت اسلامی، الزام کردن است.
می بینی سفهاء و گناهکاران را در پیوند اجتماعی و ولایت عرضی نشاند.
به حسب روایت معلی بن خنیس، خودش شبانه سراغ کارتن خوابهای مدینه که در سقیفه بنی ساعده می خوابیدند می رفت و بالای سرشان نان می گذاشت باوجودی که اغلب از مستضعفین فکری بودند خودش را نمی نمایاند و روز نمی رفت تا اورا بشناسند!
بپرسید آقاجان اگر بشناسند از کرم و خوبی شما جذب مذهب هم میشوند؛ چرا شبانه و ناشناس؟!
چون حمایت از آنها و نان و قوت آنها را دادن را نمی خواهد خرج شیعه کردنشان بکند! بعد که نیاز اساسی شان رفع شد آگاهانه دعوت شوند و با فکر بپذیرند[۱]!
ما شیفته این مذهب و این امام شده ایم!
تفصیل را در فایل صوتی بشنوید.
[۱] در اینباره ر.ک:
- کمک مومنانه غیر
- موضع اهلبیت با دو افراط در مواجهه با فقر اجتماعی!
- ضروریات زندگی، گروی هدایت به دین حق هم نیست!