پلیس، مصرف کننده تحلیل ها و راهبردهای شوراهای تامین و در مقیاس ملی شورای عالی امنیت و سطوح بالای حکمرانی است.
یک) این تحلیل که:
” اغلب موارد[اعتراضات خیابانی] حق با مردم است و اگر این توقعات و انتظارات برآورده نشود، اعتراض می کنند”.(رهبر انقلاب۹۸/۱۰/۱۱)
“حالا خب، مردم ناراحتیشان را بروز دادند و اظهار کردند؛ هیچ گله ای نمیشود داشت، ناراحت اند”.(رهبرانقلاب۱۴۰۰/۵/۱)
یک پلیس امنیت و یک سبک مواجهه با مردم معترض می سازد[باید بسازد]!
دو) این تحلیل که:
“من در مجلس استدلال کردم که اگر شما دنبال اجرای یک سیاست مشخص هستید[مثلا گرانی بنزین] باید منتظر یک سری عواقب اجتماعی-سیاسی تصمیمات خود نیز باشید. مثلا دولت کره سیاست های خود را به صورت علنی اعلام می کند و به شدت نیز پیگیری می کند، وقتی هم با واکنش های کارگران و دانشجویان روبرو می شود، پلیس را برای سرکوب آنها به خیابان ها می فرستد. اگر قرار باشد بخواهیم چنین واکنش هایی را شاهد نباشیم، هرگز سیاست ها و تصمیم هایی را که مدنظر داریم، اجرا نخواهیم کرد”(استدلال یکی از مسئولین سازمان برنامه و بودجه در دهه۷۰/کتاب اقتصاد سیاسی ج.ا ص۲۲۶)
یک پلیس امنیت متفاوتی را می سازد!
نتیجه:
می توان تقویم گذاری کرد در کدام اعتراض و کدام شهر و دوره، “پلیسِ یک” و در کدام “پلیسِ دو” داشته ایم؟!
بالاتر میتوان ارزش گذاری و مطالبه گری کرد که: چرا وقتی اغلب حق با مردم است؛ اغلب پلیسِ یک را نداشته باشیم؟!
محسن قنبریان