تراز و ناتراز

برای بنده که نهج البلاغه می خوانم و آرزو دارم _چنانچه همان سال۵۹ وعده داده شد_ “آیین نامه این انقلاب به حساب آید”۱؛ کار رئیس جمهور در عزل معاون پارلمانی برای سفر نوروزی به قطب جنوب قابل تقدیر و ستایش است.

نه از جهت اینکه این تراز نهج البلاغه است!

تراز، نامه۴۵ است؛ که حضور در یک مهمانی ای که فقراء در آن نیستند برای مسئول جایز نیست!

بلکه از آن جهت که ایشان اجازه نداد مرزهای اشرافیت جابجا شود.

خرید و عروسی و مراسمات و هدایا و عیدی و… بعضی از مسئولین با نهج البلاغه #ناترازی کم ندارد؛ اما گیر دادن به اینها دیگر نشانه اُمل بودن است!

دست پزشکیان درد نکند که از مرزشکنی جدیدِ آن بعض، جلوگیری کرد و با “دوست دیرین” خود مماشات نکرد.

تقدیرم نه از آن جهت است که اولین برخورد اینچنین در جمهوری اسلامی است!

نه! میدانم برخی فسادها و اشرافیت های دیگر حتی کمتر از این هم برخورد شده و میشود؛ لکن نامه زدن و اعلام کردن تراز نهج البلاغه و جای تقدیر دارد:

“در دولتی که مفتخر به اقتدا به مولای متقیان است و در شرایطی که هنوز در کشورمان فشارهای اقتصادی بر مردم زیاد و محرومان پرشمارند، سفر پر هزینه تفریحی مسئولان رسمی، حتی با هزینه‌های شخصی، قابل دفاع و توجیه‌پذیر نبوده و با معیار ساده‌زیستی مسئولان سازگار نیست.”

علی(ع) هم میتوانست عثمان بن حنیف را بخاطر آن مهمانی، بی صدا عزل یا از بصره جابجا کند تا آبروی او و خانواده اش آسیبی نبیند؛ اما نامه۴۵ را به کارتابلش نفرستاد، عمومی و علنی به او زد تا مردم آن روز و امروز بدانند بخاطر کاری -که در ظاهر غیر قانونی هم نبوده- عزل شده است!

این پدیده نادر و کم وقوعی در جمهوری اسلامی است. از قضا پرده گیری ها، جسارتها و مرزشکنی ها را زیاد کرد و بعضا “بخاطری که مطالبه گران پر رو نشوند”(!) برخوردهای محتمل مخفی می شد یا حداکثر در استعفاء بروز می کرد!

“نهج البلاغه کتاب تدوین شده ی انقلاب اسلامی[۱]” است.

کار رئیس جمهور اگر ساده زیستیِ تراز نهج البلاغه را در همه مسئولان نهادینه نکند، اما اقلا حال مردم را خوب کرد.

محسن قنبریان ۱۴۰۴/۱/۱۶

مطلب مرتبط:

[۱] رهبر انقلاب اسلامی ۵۹/۲/۱۳

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *