اقتصاد آزاد مبتنی بر آزاد سازی قیمت هاست تا عرضه و تقاضا، تعادل بیافریند!
رضایتِ اقتصادی فروشنده و خریدار در چنین بازاری، “طبیعی” توجیه می شود!
درحالیکه می دانید برخی کالاها با وجود تقاضای عمومی، عرضه کننده نامحدود ندارد؛ تبانیِ قیمت و انحصار به وجود می آید.
رضایت مشتری در این شرایط بخاطر “اضطرارش” است نه “انتخابش”!
اما بازار آزاد همین را “تجاره عن تراض” می خواند!
شهید بهشتی در اینباره لازمه بیّنی می شمارد:
“در اینجا می گوییم همان “رضایتی” که می گویید طبیعی است، این “نارضایتی” و خشم و انقلاب هم طبیعی است!
…مدتها ۹۰٪ از آن من بود، ۱۰٪ از او، حالا واکنش دیگر این است که این دفعه ۱۰۰٪ از او باشد و دست من هم به کلی از کار انباشته ام کوتاه شود. این هم واکنشی طبیعی است! قانون طبیعیِ “عمل و عکس العمل”. شما هرچه توپ را محکم تر به دیوار بزنید، توپ هم محکم تر بر می گردد!
… می گوید می خواهم با معیارهای طبیعی زندگی کنم: “عرضه” طبیعی، “تقاضا” طبیعی، “رضایتِ” به دنبال آن طبیعی؛ “خشمِ” به دنبال آن هم طبیعی، “انقلابِ” به دنبال آن هم طبیعی؛ این تندروی، تندروی در عکس العمل هم طبیعی! همه اش طبیعی است”! (بانکداری، ربا و قوانین مالی اسلام ص۸۲)
یک نسبت مستقیم دیگر:
اقتصاد آزاد با هر مکانیسم قیمتی مخالف است، اما هم زمان “سرکوب دستمزد کارگری” را توجیه می کند!
جالب اینکه اینجا هم بین اقتصاد به سیاست پل می زند:
به تشکل های کارگری و اتحادیه های صنفی حمله می کند و محدودیت می سازد تا در سرکوب دستمزد موفق باشد!
به تعبیر دیگر: سرکوب برای اکثریتها / آزادی اقتصادی برای گروههای کوچک ممتاز!
از اینجاست که نائومی کلاین بین شوک اقتصادی و شوک الکتریکی نسبت مستقیم می بیند! و معتقد است: بازار آزاد بدون پلیس به جایی نمیرسد!
محسن قنبریان ۱۴۰۳/۱۰/۵