خطبه‌ی فاطمی و تئوریزه‌ی آقازادگی؟!

? یکی از چالشهای اصلی انقلاب در۴۰سالگی اش، چالش آقازادگی است. آقازادگی در عرف سیاسی یعنی اعتبار و وجاهت یک “آقا”، بی حساب پای فرزند یا نوه و نتیجه اش رود و اینها دارای “رانت فامیلِ خوب” گردند بدون اینکه برای آن امتیازها کاری کرده باشند!

❓ آیا چنین چیزی قابل تئوریزه شدن، آن هم با ادله شرعی است؟!
چندی پیش آقازاده ای محترم -که حق کاندید شدن برای منصبی را داشت- ظاهرا روال قانونی آن (شرکت در آزمون) را طی نکرد لذا رد صلاحیت شد. عجیب آنجا بود که یکی از بزرگترین مجتهدان قم در تأیید او به روایت صدیقه طاهره(س) استناد کرد که: “المرء یحفظ فی ولده”(۱) و افزود: “اگر علاقه ای به آقای …دارند در اولادش حفظ کنند!”

http://www.ghatreh.com/news/nn29933734

البته بلیه ی آقازادگی منتظر مجوز شرعی نمانده است و مثل خوره ای در حال گسترش است لکن تئوریزه شرعی آن از آثار عملی آن مخرب تر است.

❗️ وجه استدلال:
“المرء یحفظ فی وُل٘ده”در اصل یک ضرب المثل است که حضرت زهرا(س) به آن استشهاد و بالاتر اینکه به رسول الله(ص) نسبت می دهد: “کان رسول الله(ص) أبی یقول …”
از اینرو بمثابه حدیث است. به لحاظ دلالت هم چون إخبار به قصد إنشاء است(یعنی فرموده “حفظ می شود” اما قصدش “حفظ کنید” است)، دلالتش بر مطلوب صریحتر است!
نزدیک به این مضمون روایات دیگری ذیل آیه۸۲ کهف در تفسیر نورالثقلین هست که می شود مؤید باشد.

? نقد:
این روایات هیچ دلالتی بر اثبات مشروعیت آقازادگی مصطلح ندارند!
۱.دسته ای از آنها خبر از خیر خواهی خداوند برای فرزندان و ذریه انسانهای صالح دارد. با حفظ آنها، صالح قرار دادن آنها و مانند آن. مثل:”یحفظ الله الاطفال بأعمال آبائهم…”(۲).
⬅️ این حفظی تکوینی و فعل خدای متعال است و اصلا مربوط به حوزه تشریع و تقنین و اعتبارات انسانی نیست تا دخلی به ماجرای آقازادگی مصطلح داشته باشد.
۲.دسته ای دیگر از این روایات که در مقام توصیه به رعایت حقوق بازماندگان انسانهای صالح است، نیز اجنبی از بحث آقازادگی است. چون در همه اینها “حقی” از قبل و بخاطری دیگر برای آن بازماندگان ثابت است و این روایات فقط رعایت آن حق را تأکید می کنند.

?خود صدیقه طاهره(س) در مطالبه ارث خود از پیامبر(ص) به این روایت استناد می کند و قبلش دارد که: آیا شما از پدر خود ارث می برید و من از پدرم ارث نمی برم؟!

?عمده روایات ذیل آیه۸۲ کهف است که ماجرای تعمیر دیواری توسط خضر و موسی است که زیرش گنجی برای دو بچه یتیم است. بخاطر صالح بودن پدر چنین خدمتی میشود تا یادگار و گنج پدر برای آنها(کنز لهما) برایشان محفوظ بماند نه اینکه بخاطر پدر صالح به آنها گنجی دهند! و بین ایندو فرق فاحشی است.

?امام صادق(ع) ذیل آیه به این مطلب تصریح می کند: “کم من انسان له حق لایعلم به…”(چه بسیار انسانی که حقی دارد و خود خبر ندارد مثل آن دو یتیم سوره کهف که موسی و خضر برایشان نگه داشتند)(۳).

?فقهای بزرگ نیز از این روایت “اثبات حق و امتیازی جدید” نکرده اند بلکه برای “استیفای حقی ثابت شده” از دلیلی دیگر، استفاده کرده اند(۴). مثلا خداوند برای فقیران و مسکینان و در راه ماندگان غیر سید، زکات و برای سادات آنها، سه سهم خمس را قرار داده است حال در پرداخت چنین حقی اگر به “حفظ رسول الله در ذریه اش” استناد شود، تأکید در ایفای آن حق است نه اثبات امتیازی تازه(دقت شود).

❗️ اگر منظور آن مجتهد بزرگ هم این بوده که آن آقازاده از حقش (شرکت در انتخابات)محروم شده است! در آن صورت نزاع صغروی است و ایشان هم در اصل ادعا با ما هم سخن اند!

____________________
پی نوشت:
۱-الاحتجاج ج۱ص۱۰۳
۲و۳-نورالثلقین ج۳ص۲۹۰وص۲۸۸
۴-آیت الله بروجردی /زبده المقال فی خمس الرسول والآل ص۸

محسن قنبریان
۹۷/۱۱/۲

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *