شکوای حسین(ع) عصر عرفه پاسخ گرفت وقتی می سرود: “أشکو الیک غربتی و بُعدَ داری…”!
دیگر حسین غریب نیست و هیچ کس محبوب تر از او روی زمین نخواهد شد. کل ارض، کربلا شده؛ همه خانه ها، خانه او میشود؛ دیگر خانهاش دور نیست! از این پس هر مالک امر و سلطانی پیش او هوا و سبک است؛ تا قیامت یقهی همه را خواهد گرفت!…
اگر تماشای کربلا در دعای عرفه، مانع از دعا و درخواستت از خدا شد؛ فکر نکن عبادت عرفهات از دست رفته است که به “ثواب عظیم” ره یافتهای!
امام رضا(ع) به اباصلت فرمود:”…پس نظر کردن به انبیاء و رسولان و حجتهای الهی در درجاتشان[دقت:فی درجاتهم] ثواب عظیمی برای مومنین روز قیامت دارد”(عیون اخبارالرضا ج۱ص۱۱۶)
نظر به حجت خدا در درجاتش را یک مثال بزنم:
سیدالشهداء در دعای عرفه نمی گوید خدایا همه اعضاء و جوارحم به وحدانیتت شهادت میدهند؛ تا من و تو هم چنین باشیم و روز “نختم علی افواههم و تکلمنا ایدیهم” این شهادات را بشنویم.
نه! میگوید: خدایا من بوسیله اعضاء و جوارحم بر توحیدت شهادت میدهم! “أنا أَش٘هد ُیاالهی …!” بین این دو فرق بسیار است. ما جز با زبان چنین شهادتی نداریم! چگونه میتوانیم با پرده قلب و موها و جای روییدن دندانها به توحید شهادت دهیم؟!
اگر تأویل این فقرات را در معرکه عاشورا برای سیدالشهداء دیدی، روز عرفه به این مقام نائل شدهای که نظر به حجت خدا در درجهاش کنی.
میسراید:”خدایا گواهی میدهم با حقیقت ایمانم… و درون پوشیده نهادم و آویزههای راههای نور چشمم و چینهای صفحهی پیشانیام و روزنههای راههای نفسم و پرههای نرمه تیغه بینیام و حفرههای پرده شنواییام و آنچه ضمیمه شده و بر آن برهم نهاده دو لبم و حرکتهای سخن زبانم و جای فرو رفتگی سقف دهانم و آروارهام و محل دندانهایم و جای گورایی خوراک و آشامیدنیام و بار بر مغز سرم و رسایی رگهای گردنم و آنچه قفسه سینهام دربرگرفته و بندهای پی شاهرگم و آویختههای پرده قلبم و قطعات کنارههای کبدم و آنچه را دربرگرفته غضروفهای دندههایم و جایگاههای مفاصلم و پیوستگی پاهایم و اطراف انگشتانم و گوشتم و خونم و مویم و پوستم و عصبم و نایم و استخوانم و مغزم و رگهایم و تمام اعضایم…”!
حالا دیدی چرا باید لهوف همراهت میآوردی؟!
ببین میتوانی زائر و ناظر حسین در چنین درجه توحیدش شوی؟!
شاید همین سرّ حدیثی است که خداوند روز عرفه اول به زائران حسین نظاره میکند بعد حاجیان عرفات!