دو سؤال اساسی بحث:
- این ادبیات و الهیات، داخلی هم بشود یا فقط مصرف خارجی(استکبار و آمریکا ستیزی) داشته باشد؟
این همان شعار مارکس نیست؟!!
داخلی شدنش به امتدادهایی مثل اسلام آمریکایی و درگیری با منش های اسلام درباری و مرفهین بی درد و مانند آن است؛ بنظرتان مدیران فرهنگی-سیاسی آنرا به صلاح میدانند
از روشنفکرانی که آنرا موجب شکاف عاطفی و تنش اجتماعی می شمارند، چیزی خوانده اید؟!
اگرصرفاً برای مصرف خارجی بماند، جز آمریکا پرستان مخالفی در حاکمیت ندارد؛ آیا این تقلیل و تنزیل را امام خمینی می پذیرد؟ - در همان عرصه بین المللی؛ جنگ و مقاومت بماند یا رقابت؟
جنگ فقر و غنا ، مستکبر-مستضعف ؟ یا رقابت سرمایه داری-سرمایه داری؟!
به تعبیر دیگر مقاومت انقلاب اسلامی مقابل استکبار جهانی بماند یا به رقابت چین-آمریکا شدن تأویل برده شود؟
اینجا معرکه آراء درون مردان جمهوری اسلامی است.
چیزی از مواجهه تقدم جمهوری اسلامی ایران بر انقلاب اسلامی شنیده اید
چیزی از تئوری تقدم ثروت ملی بر قدرت ملی می دانید
برخی رقابت را هم واقعی نمی دانند و سازش و رفاقت، راهبردشان است.
از راهبرد ژاپن اسلامی و مالزی شیعی در اجرا چیزی می دانید