مقدمه:
رهبر انقلاب تنها مقام عالیرتبهای است که اقلا سالی چند نوبت خود را در معرض پرسش جوانان دانشجو و طلبه و اساتید قرار میدهد.
این سخن ایشان را باید بر تارک جمهوری اسلامی نوشت که:
“نباید از آزادی ترسید و از مناظره گریخت و نقد و انتقاد را به کالای قاچاق و امر تشریفاتی تبدیل کرد” (۶دی۹۶).
اما واضح است نقد و انتقاد درست مبتنی بر اخبار راست و شفاف است. بسیاری از پرسشهای متعرض به حوزه رهبری مبتنی بر اتفاقاتی است که ابعاد آن حتی برای نخبگان هم روشن نیست. پس هم آن نقدها در فضای ابهام میزاید و هم دفاع از سوی مدافعان “مِن٘ عندی” میشود!
از اینرو بنظر میرسد بیش و پیش از مطالبه پاسخگویی نهاد رهبری -که هر از چند گاهی از سوی برخی طرح میشود- باید از لزوم شفاف شدن وقایع مربوط به ایشان سخن بگوییم. به تقریب بسیاری از سؤالات و ابهامات و انتقادات با این روشنگری و شفافیت از اساس حل میشود. یک سخنگوی رسمی برای بیت رهبری میتواند جای دهها مرکز پاسخگویی به شبهات پیرامون ولی فقیه را بگیرد.
برخی از دلایل این نیاز:
- در امور مهمه و فضاهای فتنه گون اخبار مربوط به تدابیر ایشان می تواند زودتر جامعه را آرام کند.
پس از قریب ۱۰سال تازه اخباری از برخوردهای آزاد منشانه و بزرگوارانه ایشان با موثرین فتنه٨٨ دارد خاطره گوئی می شود؛ در حالیکه انعکاس این اخبار در آن روزهای پر التهاب، قطعا لازمتر و موثرتر در آرامش جامعه بود.
نمونه ها بسیارند فقط از باب مثال:
دیدار آقای موسوی در ۲۴خرداد با رهبری و دستور رهبری بر رفع فیلتر سایتهای مربوط به ایشان جهت راهبری معترضان به روشهای قانونی(که البته ایشان جور دیگر استفاده می کند)!
https://www.farsnews.com/13971022000117
آیا اگر مداخله سریع و فوری ایشان درباره منع بازداشت معترضان ۱٨تیر٨٨ در زندان کهریزک -که توسط دبیر شورای امنیتی وقت به دادستان وقت ابلاغ میشود- همان روزها (نه مرداد ماه و پس از فاش شدن کهریزک و فوت برخی بازداشت شدگان) به اطلاع عموم میرسید؛ آن اتهامات برای نظام پدید می آمد؟! آیا موج فتنه از ادعای تقلّب، به کهریزک و حواشیاش منتقل می شد؟!
دیدیم با کار رسانهای دشمن انگشت اتهام سوی رهبری معظم آمد و ایشان در اذهان برخی خطاکار جلوه داده شد.
امیرالمومنین(ع) به مالک اشتر زمانش در منشور حکومت داریاش به همه مالک اشترها می نویسد: “هرگاه مردم [یا بخشی از آنها] گمان ستمکاری تو برَند، آشکارا عذر خویش را بر آنان عرضه کن و با بیان عذر خویش، بد گمانی آنان را از خود برگردان” (نامه ۵۳).
بسیاری از جلسات و پیامهای آن روزها عذرهای موجه بلکه حجتهای رهبری بر فتنه خواهان بود که حالا دارد کم کم خاطره گوئی می شود! - اینکه برخی اعضاء بیت نظرات و مداخلاتی دارند که پای رهبری نوشته میشود، سالیانی است در مجلس و برخی شوراهای عالی و… شنیده می شود. برخی معتمدین رهبری حتی آنها را نظر رهبری نمی دانند!
برای نمونه:
آیت الله اراکی -منصوب رهبری در سازمان تقریب- می گوید: “ممکن است افرادی در دفتر مقام معظم رهبری وجود داشته باشند که به ذوق و سلیقه خودشان عمل کنند(!) گاهی خیال می کنند ذوق و سلیقهای که دارند همان است که آقا گفته، یعنی اشتباه در تطبیق می کنند. آقا آنچنان که آنها خیال می کنند، نفرمودهاند. گاهی هم با اینکه می دانند که آقا برخلاف آنها گفتهاند، اما مصلحت آقا را در چیزی می دانند که خود آقا نفرموده
(!)” http://fna.ir/da636v
آقای ضرغامی هم از یکی از معاونان بیت برای مداخله در نصب دبیر شورای انقلاب فرهنگی گله کرد
https://www.mashreghnews.ir/news/925332
یکی از رؤسای سابق صدا و سیما از درخواست بیت برای تعطیلی برنامه ۹۰ گفت!
http://www.jahannews.com/video/699556
نامه نگاریهای اخیر برخی فعالین جبهه فرهنگی انقلاب، مبتنی بر این ادعاست که معاونی از بیت و جمعی خاص، متصدی نصب رئیس صدا و سیما و بالتبع سیاستهای آنند! و در مقابل مدافعین بعلت عدم وضوح مساله مورد ادعا، خوبی آدمها و اعتماد ۳۰ساله رهبری را به پاسخ می برند!
نمی خواهم ادعا کنم اینها و مثل اینها درست یا خطا گفتهاند، اما شاید اینها نمونههای خوبی برای لزوم سخنگویی رسمی و بیان شفاف نظر بیت و حضرت آقا باشد.
توجه داشته باشیم راه حل چیدن آدمهای یک دست در بیت نیست؛ غیر جناحی بودن بیت و حضور دیدگاههای مختلف در آن یک حُسن هم هست؛ مشروط به اینکه هر نظری از آنها پای رهبری نظام نرود؛ و این با یک سخنگویی رسمی شدنی است. - غیر از مهملبافیهای مضحک برخی رسانهها درباره نزدیکان رهبری، هر از چندگاهی خبرها و شایعاتی درباره بیت روی زبانها میافتد که مبهم ماندنش، بسیار مضرّ به اعتقاد عمومی جامعه نسبت به رکن اصلی نظام می باشد.
سالیانی سهمی از فروش هر خودرو یا سهمی از شهریه هر دانشجوی دانشگاه آزاد برای رهبری ادعا میشد! که نزد بیت ارزش تکذیب نداشت یا تکذیب تاریخ٘ گذشته می گرفت!
این سالها در فضای بالارفتن ارزهای خارجی خبرهایی از گرفتن مبالغ بالای ارز دولتی توسط بیت توسط اتاق بازرگانی تهران، رسانهای می شود!
http://tccim.ir/economic/FullDoc.aspx?nid=439&itm=2
کسی که در کف خیابان با عامه ارتباط دارد و از طرح دستیهای رسانههای معاند و اثرش بر عامه خبر دارد، می داند عدم توضیح و شفافیت در این امور یا تکذیبهای تاریخ گذشته، با باورهای عمومی نسبت به اسلامیترین چیز نظام چه می کند! - شایعات و شبهاتی درباره قول و فعل شخصی افراد اصلی و کلیدی بیت در جامعه نیز گاه ابهاماتی می آفریند که بینیاز از توضیح نیست. نهادهای قانونی دیگر (مثل شورای نگهبان و سپاه و…) هم در این قبیل امور از طریق سخنگو آن قول یا فعل را تکذیب یا به حساب گوینده می گذارند و نهاد قانونی را از آن مبرا می کنند (که مجال ذکر نمونهها نیست)
حرف و حدیثها بر سر سمتهای آقازاده یکی از ارکان بیت -که توسط خودیها و معتمدین طرح میشود- هنوز محتاج توضیح شفاف است
http://yon.ir/FOxGF
سخنان موهن مأمور ویژه رهبری درباره معاون اول حتی اگر منطقا به حساب شخصیت حقوقی بیت و حضرت آقا نرود، متأسفانه در عرف عام به حساب آن میرود!
https://www.khabarfoori.com/detail/206826
آیا نمونه اول واقعیت دارد؟ واقعا رانتی بوده است یا جنگ رسانهای است؟
در نمونه دوم آیا اینگونه ادبیات مورد تأیید رهبری است؟ آیا مبرا نکردن رهبر عزیز انقلاب و بیت از این ادبیات (نه الزاما از آن فرد)، فرهنگ قالتاق پروری را باب نمیکند؟ جوانان انقلابی مطالبهگر را از فرهنگ اسلامی مورد تاکید رهبری دور نمیکند؟!
واضح است شأن این مثالها، آن نیست که رهبری خود در بیانات تذکری دهد یا حتی بیت بیانیه دهد؛ اما در صورت بودن سخنگو و جلسات مکرر با اصحاب رسانه در فرآیندی طبیعی و عادی مورد پرسش واقع میشود و جواب در خور میگیرد. - حواشی برخی احکام و حوادث که غیر مستقیم به رهبری و بیت ربط پیدا می کند. مثلا:
مسئول نهاد رهبری در دانشگاهها -که خود منصوب ایشان است- از تحت فشار قرار گرفتن یکی از اساتیدی که در نشست رمضانی با رهبری سخن انتقادی گفته، سخن می گوید
http://kayhan.ir/fa/news/165284
دادگاهی متهم را ملزم به مطالعه اجباری و رونویسی برخی آثار رهبری میکند!
https://www.farsnews.com/13971220000482
ظاهرا در هیچ یک از نمونهها بیت مستقیما دخالتی نداشته است؛ در نمونه دوم وقتی دفتر نشر آثار حضرت آقا درباره حکم دادگاه موضع گرفته و آنرا بدسلیقگی میخواند و اعلام می دارد: ” انتشار آثار مرتبط با رهبر معظم انقلاب برای آشنایی با رأی و اندیشه و نیز زندگی و سیره اخلاقی و اجتماعی معظم له است و بکارگیری آن بعنوان مجازات یک مجرم بد سلیقگی و مغایر با اثر بخشی و روح کار فرهنگی است”؛ چنین موضعی موجب سربلندی مدافعان ولایت میشود.
بعکس نمونه اول-بفرض صحت- حتی اگر بیارتباط با بیت باشد موجب سرافکندگی سینه چاکان ولایت میشود چرا که این حسینیه باید مأمن پناهجویان و منتقدان باشد و آزادی پس از بیانشان نیز تأمین باشد.
چنین حرکاتی مسلّماً با اخلاق نقدپرور و مخالفپذیر رهبری ناسازگار است اما آیا در مرتبه اول، محکوم کردن(مثل نمونه دوم) و در مرتبه بعد، پیگیری و حل کردن و خاطر جامعه را آسوده کردن وظیفه بیت نیست؟ و آیا انجام این وظایف و خبررسانیاش، یک سخنگوی رسمی و البته زبده نمی خواهد؟
آیا ارزش چنین کاری از مثل نشریه حزب الله -که باز بخشی از بیت است و نه الزاما مُرّ فرمایش آقا- کمتر است؟ از سایر مداخلات ریز و درشت ادعائی کم فایدهتر است؟!
در حجاب شدن ولیّ امر فقط به دیده نشدن و حرف نزدنش با جامعه نیست؛ به مبهم و پنهان شدن جوانب و حواشی امورش هم هست لذا امیرالمومنین(ع) به مالکهای خود نوشت: “هرگز خود را برای مدتی طولانی از مردم پوشیده مدار، که در پرده ماندن، گونهای از تنگی و سبب بیخبری از امور است” (نامه۵۳)
محسن قنبریان
۹۸/۶/۲۶