سخنرانی محرم سال ۱۳۹۶ با موضوع «نسل مستشهد» ایراد شده توسط حجت الاسلام قنبریان خدمتتان تقدیم میشود.
-
دریافت جلسه نخست نسل مستشهد (حجم: ۱۳MB) | «دریافت از پیوند کمکی»
-
دریافت جلسه دوّم نسل مستشهد (حجم: ۱۲MB) | «دریافت از پیوند کمکی»
-
دریافت جلسه سوّم نسل مستشهد (حجم: ۴۲MB) | «دریافت از پیوند کمکی»
-
دریافت جلسه چهارم نسل مستشهد (حجم: ۱۶MB) | «دریافت از پیوند کمکی»
-
دریافت جلسه پنجم نسل مستشهد (حجم: ۱۵MB) | «دریافت از پیوند کمکی»
-
دریافت جلسه ششم نسل مستشهد (حجم: ۱۷MB) | «دریافت از پیوند کمکی»
-
دریافت جلسه هفتم نسل مستشهد (حجم: ۱۶MB) | «دریافت از پیوند کمکی»
-
دریافت جلسه هشتم نسل مستشهد (حجم: ۱۵MB) | «دریافت از پیوند کمکی»
-
دریافت جلسه نهم نسل مستشهد (حجم: ۱۴MB) | «دریافت از پیوند کمکی»
-
دریافت جلسه دهم نسل مستشهد (حجم: ۱۴MB) | «دریافت از پیوند کمکی»
-
دریافت جلسه یازدهم نسل مستشهد (حجم: ۱۴MB) | «دریافت از پیوند کمکی»
-
دریافت جلسه دوازدهم نسل مستشهد (حجم: ۱۱MB) | «دریافت از پیوند کمکی»
چکیده جلسه اول:
- ظلم و ضِیْم
مفاهیم مرکزی سلسله مباحث محرم امسال: ضیم، اباه الضیم، نفوس أبیّه و … است.
ضیم وخیم تر از ظلم است. ظلمی که روح انسانها را جریحه دار و شرف آنها را تحقیر کند ضیم نام دارد. مثلا وقتی قرارداد ترکمنچای را “ننگین” می نامد چون بیش از ظلم است فقط واگذاری برخی اراضی و امتیازات نیست پذیرش کاپیتولاسیون هم هست که تحقیر ملت است. - قاعده اول
بروز ضیْم و ظلمهای خفت بار در جامعه یک اتفاق نادر نیست. دنیایی که طاغوت و ستمگر دارد لاجرم ظلم هست و تعدی و تجاوز ستمگران حد نمیشناسد و به ضیم می انجامد.
آیه ۳۴/نمل هم میفرماید سیره مستمره پادشاهان ، ذلیل و تحقیر کردنِ عزیزان جامعه است. - أباه الضیم
میرزا کوچک خان ، رئیس علی دلواری را هیچکس شورشی و طاغی نمیداند بلکه اینها کسانی هستند که زیر بار خفت و ننگ نرفتند، به این دسته أباه الضیم میگویند.
ماجرای گریبایدوف (پس از ترکمنچای) و زندانی کردن زنان مسلمان در سفارت روسیه ،ضیم بود و کار میرزا مسیح مجتهد و مردم در اشغال سفارت و قتل گریبایدوف کار أباه الضیم بود. - ضیم یزیدی!
این ظلم خفت بار و ننگین ۵۰ سال بعد رسول الله عارض اساس اسلام شد. اصلا حاکمیت نظام اسلامی دست یهود و نصاری افتاد!
کفار اهل کتاب برای رسیدن به این حاکمیت سه مرحله را پشت سر گذاشتند:
۱- عهد رسول الله تا پایان خلافت کوتاه ابوبکر; که گفتمان قرآنی “لا تتخذوا الیهود و النصاری اولیاء”(۵۱مائده) حاکم بود. این سخن غالب بود ولو برخی مثل عمر،طلحه و عثمان و … روابط پنهانی داشتند.
۲-از خلافت عمر تا پایان خلافت عثمان (۳۶هجری); که خط قرمز شکست و ارتباط و اختلاط زیاد شد.
پیامبر (ص) فرموده بود حتی از مسلمان شده های اینان هم دین خود را یاد نگیرید(چون خطر التقاط بود) اما رعایت نشد ابوهریره (که سه سال آخر عمر رسول الله مسلمان شد) و کعب الاحبار یهودی (که در زمان ابوبکر مسلمان شد) و تیم الدار مسیحی اجازه فرهنگی گسترده پیدا کردند. محدث و سخنران پیش از خطبه ها شدند!
۳-مرحله سوم از این بدتر شد اصلا کفار اهل کتاب بدون تظاهر به مسلمانی در سمتهای مهم قرار گرفتند.
این دوران بنی امیه و خلافت معاویه و یزید است. سرجون مسیحی مشاور سیاسی و با حفظ سمت وزیر مالی شد و پسرش منصور در پست حسابداری ارتش (مرکز غنائم و …)قرار گرفت!
اصلا خود یزید یک مسیحی مسلمان نما بود،مادرش میسون سابقه مسیحی داشت در بارداری با معاویه متارکه کرد و یزید را در زادگاهش(روستای مسیحی در شام)بدنیا آورد و پرورش داد لذا یزید عادات مسیحی اش بر مسلمانی غلبه داشت صراحتا شعر میخواند اگر شراب را بنابر دین احمد حرام کردند تو بر دین مسیح آنرا بگیر،مسجد را برای عبادت کنندگان رها کن و دکان شراب فروشی را بچسب و ما را باده بنوشان (مروج الذهب ج ۲۲ ص ۹۵)
این ضیم و ننگ را مثل حسین(ع) چگونه بپذیرد؟! - سید اهل الاباء
ابن ابی الحدید در جلد ۳ شرح نهج البلاغه اش آورده: سید و سرور اهل اباء و عدم پذیرش ضیم که به مردم غیرت و مرگ زیر سایه شمشیر در مقابل پذیرش پستی را آموخت اباعبدالله حسین بن علی (ع) است.
چکیده جلسه دوّم:
قاعده ۲:
درک ضَیْم برای همه بالسویه نیست ، برخی “بیشتر” و “پیشتر” فشارش را احساس میکنند چون لطیف ترند و روح بزرگتر و آزادتری دارند.
درک بیشتر ضیم
شعرای یهودی ای (مثل کعب بن اشرف یا ابوعفک) بودند که علیه اسلام و پیامبر اسلام و مسلمین ، هجو و ناسزا می سرودند حتی زنان مسلمان را بنام و خصوصیات زنانه شان در شعر به بدگویی میکشاندند و حتی زنان پیامبر را استثناء نمیکردند.
ممکن است عده ای از جامعه این ننگ را آسان تحمل کنند بگویند شعر است! شمشیر که نکشیده! و…
اما کسی مثل سالم بن تمید نذر کردند که یا ابوعفک را بکشد یا خود کشته شود. او اهل اباء است و بیشتر از بقیه ضیم را درک میکند.
در مقابل توهین های کسروی و مفاتیح سوزی او باز برخی ممکن است بد بدانند اما ننگ ندانند اما سید مجتبی نواب صفوی این ضیم را بیشتر درک میکند . با مجوز مراجع آن روز (سید ابوالحسن اصفهانی، حسین قمی و…) سراغ کسروی میرود.
امام درباره هجویات سلمان رشدی آرزو کرد کاش جوان بود و خود میرفت اورا میکشت . از ما کسی نرفت اما طلبه ی جوانی (مصطفی مازح) از آفریقا رفت…
درک پیشتر ضیم
وقتی ننگ فراگیر شد و نهادینه شد بسیاری بدان عادت و برخی هم تازه آنرا متوجه میشوند ولی اهل اباء زودتر از همه وقتی هنوز اول کار است متوجه میشوند و زیر بارش نمیروند.
همان دوره ای که معاویه برای یزید بیعت ولایتعهدی میگرفت که هنوز برخی سگ بازی و شرابخواری یزید را خبر نداشتند، اباعبدالله(ع) به معاویه میگفت از مردم برای جوانک تازه به دوران رسیده ات بیعت میگیری درحالیکه او شرابخوار و سگ باز است!
او زودتر متوجه میشود و زیر بار این ننگ نمیرود . عموم جامعه وقتی متوجه شد که یزید همه را میمون باز کرده بود!
یکی دو سال بعد از شهادت اباعبدالله(ع) ، میمون یزید (ابوقیس) مُرد برایش عزای عمومی اعلام کرد . شام ۷۰هزار (۱۰هزار بیشتر از ماتم عثمان) برایش تشییع کننده جمع کرد! دستور داد ۵۰ صحابه رسول الله پیدا کنند زیر تابوت میمون را بگیرند! (بررسی های عاشورا – دکتر آیتی)
آنها که خبر نداشتند یا توجیه میکردند که میمون بازی یزید مال خودش هست به ما چه آسیبی میزند تازه دیدند همه را طوعاً یا کرهاً میمون باز کرد با این وخامت!
چکیده جلسه سوّم:
قاعده ۳:
اباه الضیم بی کله گی و تهور نیست. کاری حکیمانه وعقلانی ومنطقی وخردپذیر است. شما امروز تمام حرکات اباعبدالله را میتوانید با عقل و تدبیر بسنجید و نمره عالی دهید.
یک معما
در ماجرای غصب خلافت وهجوم به خانه امیرالمومنین (ع) هم ظلم بود وهم ضیم چون به همسر ایشان هم جسارت شد. چرا حضرت امیر مثل اباعبدالله (ع) نکرد مگر او اهل الاباء نبود؟!
عجیب اینکه ابوسفیان هم در این ماجرا به ایشان کنایه پذیرش ضیم زد!
حل معما
ماجرای حضرت امیر ظلم بود. استضعاف حضرت و توهین به او هم بود اما ضیم نبود . حضرت امیر وادار شد یا استضعاف و استخفاف خود را بپذیرد یا ذلت وشکست اسلام والبته اولی را برگزید واین گزینش ضیم نیست نشانه اش این است که امروز به آن انتخاب افتخار میکنی.
شاهد بر این دو راهی ادامه گفته همان ابوسفیان است که به حضرت گفت :مدینه را برایت پر از سواره وپیاده میکنم!
راست هم میگفت مکه طرفداران بسیار داشت وقریش زخم خورده به فرمانش می آمدند. اما کمی درنگ! علی برای چه باید برای حقش قیام کند؟ لابد بخاطری که حکومت دست نااهلان نرسد فردا معاویه ها ویزیدها جای پیامبر ننشینند!
حال اگر درخواست ابوسفیان را اجابت کند که خود آن ناهلان را سرکار آورده وزودتر از خلفاء کار را به بنی امیه می دهد! در این شرایط هم کس دیگر به یاری برنمی خیزد. پس جواب کوبنده به ابوسفیان داد: “مدتی طولانی است که با اسلام واهل آن دشمنی داری اما نتوانسته ای به آن ضربه بزنی…”(طبری ج۲ص۲۳۷)
یعنی تحقیر خود را پذیرفت تا اسلام بماند.
اما در ماجرای اباعبدالله اگر سکوت میکرد خودش محترم می ماند اما اسلام از بین میرفت خودش گفت : وعلی الاسلام والسلام ان دعیت الامه براع مثل یزید. فاتحه اسلام خوانده است اگر کار دست یزید افتد.
اگر سکوت میکرد ننگ بود .امروز سر ما پایین بود بعکس سکوت امام علی. خودش هم همین را میفرماید: “این بدنام پسر بدنام مرا بین دوچیز قرار داده :بین شمشیر وذلت و هیهات منا الذله اینرا خدا برای ما نمی پذیرد که ذلت بپذیرم رسول الله ومومنان وسینه های پاک وآدمهای باغیرت و نفوس ابیه(جانهای ننگ ناپذیر)از من نمی پذیرند.”
خود را در پیشگاه خدا وتاریخ می بیند که جوانمردان وغیرتمندان وآزادگان عالم در فرداها از من پذیرش یزید را نمی پذیرند.
معمای دوم:
چرا زن و بچه را با خود آورد؟ آیا این کار زمینه ضیم نشد؟! چون اولین بار بعد از قیام حسین است که زنان اهلبیت به اسارت برده میشوند واین ننگی بزرگ است!
حل معما
اگر نمی آورد موجب ضیم وننگ بود حالا که آورد عامل عزت شد!
دقت کنید اگر زن وبچه ها را جا میگذاشت وبه یزید نه میگفت بنی امیه با اهلبیتش چه میکردند؟ آیا دور از ذهن است آنها را زندانی وگروگان بگیرند وبدین وسیله برحسین فشار بیاورند؟!مگر گزارش برخی از کوفیان لشکر یزید غیر از این است که ترسیدیم خانه مان را خراب کنند یا دخترانمان را به یغما برند؟!مگر در زندان حجاج (بعدها) ۳۰۰ هزار زندانی زن ومرد نبود؟ ۵۰ هزار مرد و ۳۰ هزار زنش مردند و ۱۲۰۰۰ آنها برهنه بودند! اگر زن و بچه دست این قماش گروگان میشدند آنوقت حسین بخاطر ننگ مجبور به تسلیم یا مذاکره وچانه زنی با حکومت محلی مدینه بود بجای نه به یزید! اما وقتی آورد تا زنده بود اجازه نداد نگاهی به آنها شود بعد شهادت چنین مردی حالا زن وبچه اسارت روند ننگ بنی امیه هست اما ننگ آن آزاد مرد نیست بگذریم که اهلبیتی را تربیت کرد که در اسارت امیر بودند.
“نه”بزرگ حسین به یزید را همه جا فریاد کردند وذره ای سازش نپذیرفتند.
خود حضرت هم در جواب عبدالله بن عباس همین را جواب می دهد: “اینان امانت های رسول خدایند واز هیچ کس برآنان ایمن نیستم وآنان نیز از من جدا نمیشوند”(مدینه المعاجز ج۳ص۴۵۴)
چکیده جلسه چهارم:
حس رولیسیونی!
آنچه این شبها اباء از ضیم و نفس ابیه خوانده شد را ماربین آلمانی و جوزف فرانسوی در کتاب ۺسیاست حسین یا رولیسیون کبیر ، حس رولیسیونی می خوانند که “تن ندادن به زیر ظلم وستم است” و از شریفترین شعارها ونیکوترین سعادت وصفات پسندیده است .
اینان می نویسند “حس رولیسیونی در این قوم(شیعیان) بواسطه عزاداری حسین پیدا شده وتا وقتی که این عمل را ملکه خود داشته باشند پستی وزیر دستی را قبول نتوانند کرد”.(سیاست حسین/ص۳۷)
سرانه ی اباء در جامعه؟!
در جوامع پیشرفته برای هر ۵۰۰ نفر یک پزشک ولابد سطحی از امکانات بیمارستانی تعریف میشود تا ضریب سلامت جامعه را بالا ببرند .
برای اینکه جامعه مرفه باشد سرانه ملی را ۳۰۰۰۰دلار در سال تعریف میکنند . یعنی در کشور آنقدر ثروت تولید شود که بنا به فرض اگر بین مردم تقسیم شود به هر نفر اینقدر برسد.
حال بپرسید برای اینکه جامعه “سر افراز ” باشد وحقارت نپذیرد چند در صد باید اهل اباء باشند؟!
متاسفانه این شاخص بسیار مهم تعریف نشده وصرفا به موعظه ومنبر گذاشته شده است در حالی که فارغ از هر دینی همه جوامع دوست دارند سربلند باشند وضیم بر آنها تحمیل نشود.
کسی فکر نکند این سرانه از سرانه پزشک وثروت و… بیشتر وتحصیلش سخت تر است.
فکر میکنید ضیم تجاوز حزب بعث به کشور با چند درصد جامعه دفع شد؟!
درصد شهدای دفاع مقدس به جمعیت کشور ۳۸صدم درصد است!
یعنی مستشهدینی که ننگ را از ما دور کردند به نیم درصد هم نمیرسند!
اگر کل رزمندگان را هم شریک دفع این ضیم کنیم باز ۶ درصد جامعه میشود یعنی به ازاء هر ۱۰۰ نفر ۶ نفر اهل الاباء کفایت کرد تا دچار ننگ وسر افکندگی نشویم.
حدیث دفع ضیم
امام صادق (ع) برای خداوند خلقی را میشمارد که چشم خدا میشوند (تا تجاوزها وضیم ها ببینند) گوش خدا میشوند (تا داد مظلومان را بشنوند) وزبان او میشوند(تا خوابها را بیدار وبر اهل ظلم فریاد کنند). امام میفرماید بوسیله اینان ضیم دفع میشود… (التوحید /صدوق)
چکیده جلسه پنجم:
شبهه!
از اباعبدالله ضیم وننگ دور شد اما از جامعه نشد! پس از او واقعه حره اتفاق افتاد سه روز زنان مدینه برلشکر یزید مباح شد!پس از او به کعبه حمله شد!درحالیکه دیشب گفته شد “بهم یدفع الضیم” با آنها ظلم ننگین از سر مردم دفع میشود!
حل شبهه
“فتح” یک چیز است “دفع ضیم” چیز دیگر . با تنها گذاشتن حسین ،فتح صورت نگرفت و جرثومه فساد باقی ماند و طبیعتا از اوجنایت سر میزند اما ننگ پذیری از امت دور شد.توجه کنید:
وقتی پیامبر برای مبارزان بدر دعا کرد که: “خدایا اگر اینها شکست بخورند دیگر روی زمین پرستش نمیشوی”! داشت از نصاب فتح وپیروزی میگفت. وقتی امیر المومنین درباره بنی همدان فرمود:اگر عددشان به ۱۰۰۰برسد خدا به حقیقت پرستش میشود. از نصاب فتح میگفت چون با آدمهای راسخ الایمانی مثل آنها به تعداد کافی ریشه شجره خبیثه کنده واسلام ناب حاکم میشد.
دیشب از نصاب وسرانه اباء میگفتیم اگر بخواهد پیروزی اتفاق افتد باید سرانه افزایش یابد . در ماجرای کربلا نصاب اباء تکمیل اما نصاب فتح محقق نشد لذا یزید وامویان فوری سقوط نکردند وباز جنایت آفریدند لکن با “نه” بزرگ حسین ویاران، ننگ پذیری از جامعه رفت ونه های بسیاری به یزید شروع شد از جمله قیام حره در مدینه که باز به خون کشیده شد.اما از زیر ننگ درآمدند.
اگر همین ها یاری میکردند…
اگر همین قیامها دعوت حسین را اجابت ویاری اش میکردند فتح اتفاق افتاده بود اما امان از دیر رسیدن .
رهبرقیام حره عبدالله پسر حنظله غسیل الملائکه دوسال بعد از عاشورا با هیئتی به تفحص از خلافت یزید برخاست وقتی از شام برگشت مردم را به قیام خواند:”به خداسوگند بریزید خروج نکردیم جز آنکه ترسیدیم اگر خروج نکنیم آسمان سنگ برما ببارد!او مردی است که با مادر ودختر وخواهران خود ازدواج میکند شراب مینوشد ونماز نمیخواند…”!
گرچه اینها بوقت متوجه نشدند تا نصاب فتح تامین شود اما خون حسین واباء از ضیم او آنها را بیدار واز زیر ننگ در آورد همین قیامها نشانه ی یدفع بهم الضیم است.
عاقبت سازشکاران
آنهایی که حسین را به صلح وامان و… دعوت میکردند دچار ننگ شدند!
محمد حنفیه وعبدالله بن عباس و۲۴ تن از بنی هاشم گرفتارعبدالله بن زبیر شدند که کنار زمزم جمعشان کرد تا زنده آتششان بزند! اباعبدالله از مکه با آنها اتمام حجت کرد که: اگر از همراهی با من تخلف کردید هرگز پیروز نمیشوید.
عبدالله بن عمر با نامه بیعت و بعدها با پای حجاج بیعت ذلیلانه کرد!
عراق معاصر
اگر مردم عراق خودشان علیه صدام برمیخواستند چند کشته میدادند؟انتفاضه شهید صدر اگر یاری می شد آیا صدام بیش از شهدای ما از آنها شهید میگرفت؟! بفرض محال چقدر بیشتر؟ بیش از ۵۰۰ هزار؟!
خود برنخواستند آمریکا آمد به قیمت یک میلیون کشته صدام را برایشان برداشت !آنهم با منت وننگ. که وزیر دولت عراق را سگ آمریکائی تفتیش کند تا وارد کابینه شود!
همین ملت در تجاوز داعش به فریاد مرجعیت برخواست دارید می بینید با چه هزینه کمتری داعش وحشی را از عراق بیرون کرد
چکیده جلسه ششم:
اهل اباء را با فرصت طلبان وکاسبان اشتباه نگیریم
ابن ابی الحدید گرچه اباعبدالله را سید اهل اباء می شمارد اما در شمارش اهل اباء به خطاء میرود وکسی مثل یزید بن مهلب را هم اهل اباء می خواند. در حالیکه او خود کارگزار اموی بود وتا وقتی منافعش به خطر نیافتاد از آنها جدا نشد.
اینکه پس از زندانی شدن بخاطر اختلاس ،فرار کرد وعلیه اموی ها شورش کرد او را اهل اباء نمیکند.
شعارهای احیاء سنت وحمایت برخی شعرا از او چهره ای مقاوم ومبارز ساخت که دست آخر شکست خورد وبا ۴ برادرش کشته شد .خانواده اش فرار کردند که تعقیب وکشته شدند.
بین شعارها و عمل او با مثل حسین فاصله بسیار است.
در مقابل، اهل اباء واقعی را هم تحقیر نکنیم
وقتی مسلم برای سید آزادگان جهان در کوفه بیعت جمع میکرد عده ای میگفتند آل علی را آزموده ایم بکار نمی آیند!
شکست صفین را نه از خود از علی می دانستند ! صلح تحمیلی بر امام مجتبی را تقصیر امام می دانستند! وحالا دیگر حاضر نبودند با حسین ریسک تازه ای کنند!
این وهن وتحقیر اباء از ننگ را به خطر می اندازد.
دو مثال معاصر
حساسیت سر برجام و مذاکره با کدخدا چیز بجایی بود . ملتی که در طول تاریخ معاصر از اینها زخم خورده ومورد ظلم وضیم واقع شده جادارد با حساسیت نظارت کند.
اما اینجا دو مشکل بالا رخ داد:
برخی فرصت طلب وکاسب از نقد وچالش برجام دنبال منافع خود بودند. بود کسی که کاملا همراهی میکرد تا رئیس جمهور با او در افتاد یکباره ناقد برجام شد!
از آنطرف هم دلواپسی را فحش کردند و به ریشخند گرفتند درحالیکه بسیاری از آنها آدمهای صادق و مطلعی بودند که صرفا حساس بودند و امروز را می دیدند.
ویژگی دیگر اهل اباء مردم داری وتکریم آنهاست
اهل اباء واقعی ضد مردم نیستند. با طاغوتها وزیاده خواهان بد اند نه با بی خبران ومردم عادی. هیچکس مدارای امام مجتبی با شامی هتاک به امیرالمومنین را سازش نمی داند بلکه به آن اخلاق افتخار میکنیم. چرا که مردم بی اطلاع تحت تاثیر دستگاه تبلیغی اموی به جهالت چیزی می گفتند .این با هتک حرمت مثل ابو عفک ها وسلمان رشدی ها فرق میکند.
اهل غیرت و اباء به بی حجاب خیابان گل دهند وبه نرمی او را دعوت کنند اما به قاچاقچیان ساپورت وپوشاک که از مجاری قانونی استفاده ودر قدرت هم نشسته اند فریاد کنند.
توصیه امام صادق(ع)
امام به اصحابش توصیه کرد مردم عادی اهل سنت ومخالف را به بهترین شکل مدارا کنند وحتی ضیم آنها را تحمل کنند.
“تحملوا الضیم منهم”
چکیده جلسه هفتم:
لزوم حفظ روحیه اباء از ضیم وشهادت طلبی
روزنامه ای اسرائیلی در یادداشتی به تحقیقات ۱۱ ساله یک محقق اسرائیلی درباره کتابهای درسی ایران پرداخت. که در آن شهادت طلبی به بچه ها آموزش داده میشود. به درس رهبرکوچک در کتاب ششم دبستان هم پرداخته بود. یادداشت نویس از این تحیق استفاده کرد که :
“یک توافق سازنده(هسته ای) با روحانیون نیازمند تغییراساسی کتابهای درسی مدارس ورویکردها وتاکتیکهاست”!
توافق ومذاکره را با از بین بردن آن روحیه ودلیری ملازم میکنند!
از آنطرف استشهاد تقلبی می سازند تا جنایت کند وبا انتحار مردم مظلوم را بکشد وطاغیان بزرگ را رها کند (داعش والقاعده و…) تا از این طریق در سطح وسیع علیه روحیه اباء از ضیم وسازش ناپذیری تبلیغات کنند واز نصاب اباه الضیم در جامعه بکاهد.
اما خودشان کمپ انجیلی راه می اندازند وبوش را بعنوان نماینده خدا تقدیس کرده به بچه ها کشته شدن در راه مسیح (!)را می آموزند!
روش اخلاقی اهل الاباء
اهل اباء در ذلت ناپذیری خود از روش غیر اخلاقی استفاده نمیکنند. مسلم، عبیدالله را درخانه هانی ترور غافلگیرانه نکرد با وجودی که با این کار شاید کوفه سقوط میکرد واز دست بنی امیه خارج می شد . دلیلش این بود که الاسلام قید الفتک:
اسلام اجازه اینجور کشتن نمی دهد.
نه فقط با دشمنش ،دوستش را هم غافلگیر نمیکند شب عاشورا صراحتا از شهادت گفته شد تا همه دانسته انتخاب کنند و کسی فریب نخورد .امام فرمود چون نیرنگ حرام است.
امیرالمومنین علی رغم انتقاد از عثمان، آب بستن بر او را نکوهش وخود برای شکستن محاصره آب وغذا اقدام کرد اما در مقابل اموی ها در صفین آب را برسپاه امام بستند اینجا هم آرام نمی نشیند خطبه ۵۱ نهج البلاغه را انشاء کرد که پدر نهضت عاشورا شد:
“شما را دو راه درپیش است یا تن دادن به ذلت وفرو افتادن از منزلتی که در آن هستید، یاسیراب کردن شمشیرها از خون وسیراب کردن خود از آب. اگر مقهور شوید زندگیتان مرگ است واگر پیروز شوید مرگتان زندگی است.”
ابن ابی الحدید ذیل این خطبه بحث ابات الضیم را مطرح وسید الشهدا را سید اهل اباء می خواند.
می بینی نه در حق مخالفین ظلم میکنند وظلم وننگ دشمن را تن می دهند. پس از این خطبه امام حسین (ع)آب را در صفین باز کرد.
عبیدالله درکربلا هم برحسین آب بست.وبه قحط آب، طعنه ها هم افزودند که از این آب حیوانات میخورند اما یک قطره اش را به شما نمی دهیم. عجیب اینکه میگفت همانجور که با خلیفه مظلوم(عثمان)کردید!!!
امام زیر بار این ظلم هم نمی رود گروه ۲۰ نفری برای آوردن آب می فرستاد .گاه موفق میشدند یک مشک آب بیاورند وگاه بخاطر ولع کودکان همان یک مشک هم برزمین می ریخت! اما بستن آب حسین را ذلت پذیر نکرد.
طلب آب برای علی اصغر اتمام حجت بود نه تسلیم وکوتاه آمدن از موضع. دشمن هم بخاطر همین عصبانی بود که حاضر است کودکش کشته شود اما دست از نه به یزید برندارد. لذا کودک را رها نکردند تا خود از تشنگی بمیرد حتی با تیر معمولی او را نزدند! سه شعبه وبریدن گوش تا گوش طفل ،انتقام از حسین بود شاید بشکند وتسلیم شود. اما آن روح بزرگ با یک جمله همه لشکر دشمن راشکست:
“هون علی مانزل بی انه بعین الله”:ـاین ماجرا برمن آسان شد چون در پیشگاه الهی است!
این یعنی سید اهل الاباء.
چکیده جلسه هشتم:
نسل مستشهد و اهل الاباء نه جنگ طلبند و نه سازش پذیر
حق و باطل بهم نزدیکند. اباء از ضیم از “ذاتیات” جنبش عاشوراست یعنی نمیشود از آن جدا شود و عاشورا ،عاشورا بماند. اما رفتن به کوفه واصرار بر آن “عرضی” این قیام است گزینه های دیگر هم میشود پذیرفت. برخی نقلها وحوادث عاشورا راطوری تحلیل میکنند که نه به یزید هم قابل جایگزینی باشد! این بزرگترین تحریف عاشوراست.
از آن طرف برخی صورت وتاکتیکی خاص را جوری بیان میکنند که انگار کوتاه آمدن از آن مساوی پذیرش ذلت است مثلا اگر امام از کوفه رفتن پشیمان وسراغ شام رود چه از روح عاشورا کم میشود؟!
اهل اباءجنگ طلب نیستند یعنی بهانه دست دشمن نمی دهند تا جنگی تحمیل وبی گناهانی کشته شوند .اما اگر اباء از ضیم آنها ،چاره ای جز جنگ نداشت(مثل ماجرای صفین که در جلسه قبل گذشت یا جریان عاشورا)آنوقت سازش نمیکنند و جنگ را بهتر از ذلت می دانند.
به تعبیر دیگر :
- برخی عاشورا ستیزند(مثل معاندینی که عاشورا را جنگ دو عرب میخوانند وبه ایرانی خورده میگیرند چرا وقت وسرمایه صرف آن میکنی؟!)
- برخی عاشورا پذیرند :یعنی اگر با طی همه راههای منطقی، دشمن بین جنگ وذلت مخیرمان کرد فرزند عاشوراییم.این گفتمان انقلاب اسلامی است.
- برخی عاشورا گریزند:حسین را دوست دارند اما مطلقا نمیخواهند به هیچ نحو کارشان به عاشورا بکشد حتی به قیمت کوتاه آمدن سر حرف اساسی (نه به طاغوتی مثل یزید)!اینها صراحتا نوشتند فرق ما (با گفتمان قبل) این است که از آمریکا میترسیم!
رهبری ایران که عاشورا پذیر است در ۲۵ سال رهبری اش، ۶ جنگ از سر مردمش دفع کرده است یعنی اباء از ضیم وعاشورا پذیری مساوی جنگ طلبی نیست.
کارهایی که اباعبدالله انجام داد تا جنگ طلب وشورشی جلوه نکند:
- رفتن در شاهراه اصلی در وقت خروج ونپذیرفتن پیشنهادهای رفتن به کوهها وریگزارها.
- همراه بردن خانواده:یک شورشی وگروه چریکی خانواده خود را به همراه ندارند.
- ملاقات با عمر سعد وهم دعوت از او وهم پیشنهاد گزینه های دیگر جای رفتن به کوفه: امام در این ملاقاتها سر “نه”به یزید اصلا مذاکره نکرد اما سر تاکتیک حرف زد تا الان نظر این بود به کوفه روند حالا که ورق برگشته ،برگشت به مدینه گزینه ای است که حجت را تمام وبه روح عاشورا هم ضربه نمی زند.حتی بفرض صحت پیشنهاد رفتن به سرحدات یا رفتن نزد یزید، اینها گزینه های رقیب دیگر است با حفظ “مثلی لا یبایع مثله”(مثل من مطلقا با مثل یزید بیعت نمیکند)
(درباره گزارش تاریخی این مذاکرات ونقد آن به تفصیل در این جلسه سخن گفته شده است علاقه مندان به فایل صوتی رجوع کنند)
ابن زبیر شورشی
در مقابل این روش استوار اهل اباء که نه جنگ طلبند نه سازشکار برخی شجاع نما واهل اباء تقلبی هستند که شورشی اند وهزینه بسیار برمردمشان تحمیل میکنند.ازاین جمله ابن زبیر بود که با یزید بیعت نکرد اما مثل شورشی خروج کرد .حرم امن الهی را هم سنگر کرد وزمینه حمله به کعبه را فراهم کرد. مقایسه حسین شهید با ابن زبیر شورشی الگوی خوبی از اهل اباء واقعی دستتان می دهد.
چکیده جلسه نهم:
گفتمان یعنی سخن غالب .سخنی که بر بقیه تحلیلها چتر بیاندازد و بقیه منظومه معرفتی را معنا کند.
درباره عاشورا سه گفتمان قابل فرض است:
- گفتمان عاشورا ستیز: گفتمانی است که ذاتیات عاشورا از جمله اباء از ضیم وذلت را از آن بگیرد. خشونتی مقابل خشونت بدر معرفی اش کند(مثلا) و…
- گفتمان عاشورا گریز: گفتمانی که ولو حسین و عاشورای ۶۱ هجری را ارج می نهد اما از تکرار آن به هرقیمت فراری است حتی به قیمت سازش و تسلیم! فاش میگوید فرق ما این است که از آمریکا میترسیم!
- گفتمان عاشورا پذیر: گفتمانی است که سر خط قرمزهای عاشورا از جمله ذلت ناپذیری حساس است. مثل حسین همه ی منطق وتدبیر را بکار میگیرد تا کار به جنگ وخشونت نیانجامد اما اگر دشمن جز به ذلت راضی نشد البته او گزینه عاشورا وشهادت طلبی را برمیگزیند.
عاشورا گریزان سال۶۱
هرثمه بن ابی مسلم: سوار میشود نزد امام می آید خاطره اش از امیرالمومنین در صفین درباره این زمین (کربلا) وشهدایش میگوید اما درپاسخ امام میگوید:نه باشما یم نه با آنها! دلیلش هم یک چیز است: “دخترانم را در شهر نهاده واز ابن زیاد نگرانم”!
مقابل او عاشورا پذیری چون انس بن حرث کاهلی است که باز خبری از پیامبرشنیده که “حسین در زمینی از زمین های عراق شهید میشود اگر حاضر بودید یاری اش کنید”. او اصلا پی این جمله کوفه را برای زندگی انتخاب کرد تا بلافاصله وقتش که رسید به حسین بپیوندد.
عبیدالله حرجعفی دعوت شده دیگری است که باز علیرغم دانستن حقانیت امام ترسش را جلو کشید وگفت: من از مردن سخت گریزانم”! بعدا آثار این تن دادن به ذلت را بهتر دید در ندامت خود قصیده خواند همان یک قصیده هم تحمل نشد واو به قبر سید الشهدا پناه برد.
قرینه مقابل او زهیر است که مثل او عثمانی است اما حق که روشن میشود زیر بار زور و ضیم نمیرود و عاشورا پذیر میشود.
چکیده جلسه دهم:
امشب شب عاشوراست شب روضه وگریه هم هست. باید سیمای نفس ابیه وذلت ناپذیر حسین را در لابلای روضه ها و مصائب مرور کنیم. او کسی نیست که فقط بگوید هیهات منا الذله بلکه برای اینکه وادار به ذلت نشود غیر از سخنرانی، دست به تدبیر ونقشه میزند.
تاکتیکهای امام برای حفظ اباء از ضیم
نقشه اصلی دشمن محاصره وفشار همه جانبه ای بود که اباعبدالله را تسلیم یا دستگیر کند وماجرا را مثل امام مجتبی به کوتاه آمدن بکشد. تاکتیکهای امام نقشه دشمن را نقش برآب کرد:
- تاکتیک حفر خندق در سه جهت وگذاشتن یک جهت برای مبارزه با دشمن: وقتی پشت و سمت راست و چپ خیام، خندق و آتش شد دیگر دشمن مجال عملیات غافلگیرانه نداشت وفقط در یک جهت باید میجنگید.
- به هیچ رو علیرغم “نه” بلندش به یزید بهانه دست دشمن نداد وجنگ را شروع نکرد:
نه مسلم در خانه هانی ،عبیدالله را ترور کرد. نه پیشنهاد زهیر برای جنگ با سپاه ۱۰۰۰ نفری حر در بدو امر وقبل از زیاد شدن را پذیرفت. وحتی روز عاشورا اجازه نداد مسلم بن عوسجه بازدن شمر شروع کننده باشد. اگر اینها اتفاق افتاده بود سیمای حسین را یک تروریست میکردند که برای سرکوبی اش باید تلاش کرد کوفیان بهانه انتقام از یارانشان داشتند واباء از ضیم وستم ذیل اینها گم می شد . - زمان گرفتن از دشمن وروشنگری کردن: در عاشورا خود ویارانش خطبه ها خواندند تا حجت تمام شود. از جمله تاکید میکرد آیا خونی از شما ریخته ام؟آیا مالتان را برده ام؟… با این سخنان وآن تدابیر اصل ماجرا را متمرکز بر نه گفتن به یزید میکرد وضمنا از دشمن یک روز با جنگ زمان گرفت نه اینکه یکباره کار را تمام ومقصدشان را حاصل کنند.
- مخیر وآزاد گذاشتن اصحاب برای رفتن یا استشهاد: اولا این روش اخلاقی اهل اباء است .ثانیا وقتی یاران با انگیزه استشهاد بمانند دیگر تسلیم شدن یا احتمال تسلیم کردن امام وتکرار ماجرای مدائن برای امام حسن اتفاق نمی افتد وکار هیچ طوری به اسارت ودستگیری نمی انجامد بلکه شهادت با عزت رقم خواهد خورد که تنها گزینه جوانمردانه در مقابل ضیم یزیدی بود.
گزارش سکینه خاتون از منازل قبل از کربلا وگزارش زینب کبری شب عاشورا گویای این کارعالی امام است.
غافلگیر شدن دشمن از این تدابیر
دشمن دید عملیات همه جانبه و غافلگیرانه ودستگیری حضرت نشدنی است چند تاکتیک را جای هم بکار برد که نشان از غافلگیر شدنش است:اول جنگ تن به تن : که زمان میگرفت وکم اثر بود چون یاران کوفه برای غنیمت آنجا بودند ویاران حسین برای شهادت حاضر شده بودند.
حمله عمومی: باز بخاطر محدود کردن زمین مبارزه توسط امام با تدبیر خندق در سه ضلع ،عملا سواران مهاجم دشمن ،هدف کمانداران حضرت میشدند وتلفات دشمن بیشتر بود. گرچه ۳۸ نفر از یاران امام هم در این حملات وسیع عمومی شهید شدند.
تبدیل خط مبارزه به سه جبهه توسط دشمن: جنگ یک تن با جمعی از دشمن اینگونه رقم خورد وبرخی از یاران اینگونه شهید شدند .دشمن تلاش میکرد بین حسین وخیمه هایش فاصله اندازد واو را محاصره کند که امام با رشادت بی نظیر مانع میشد. پس جائی برای دستگیری خود یا گروگان گیری اهلبیتش نماند تا مجبور به پذیرش ضیم شود.
قتل صبر! : یعنی کشتن تدریجی وزجرکش کردن امام شاید تسلیم شود که امام مطلقا از مرام وموضعش کوتاه نیامد .از اینرو امام سجاد (ع)سرش در شام بلند بود که :انا بن من قتل صبرا وکفی به فخرا: من فرزند کسی هستم که زجر کشش کردن وبه آن افتخار میکنم.
چکیده جلسه یازدهم:
عوامل کاهنده اباء در جامعه
در گذشته ستمگران از مشت آهنین استفاده وبا سرکوب اهل اباء، از دیگران زهر چشم میگرفتند تا کسی جرات نکند امتناع از پذیرش ظلم کند.
اما دیده میشد گاه جلوه اهل اباء زیر سرکوب وحشیانه ظالمین بیشتر از مشت آهنین در چشم رعیت می آمد وسلسله جنبان میشد. نتیجه گرفتند که اگر اباء از ضیم همه جانبه وبه اندازه بزرگی ظلمی که شده، باشد اهل اباء برنده میشوند.چنانچه روز بعد عاشورا نهضت “نه”حسین پی گرفته شد.
جدیدا به فرمولی شیطانی تر رسیده اند:
از بدترین ضیم ها که همه رویش حساسند تعرض به نوامیس است. اگر کسی ضیم درباره ناموس را پذیرفت درباره ظلمهای دیگر به راحتی بیشتر میپذیرد.
راه شیطانی جدید این بود :بجای اینکه عده ای متجاوز به نوامیس مردم شوند ،تعرض به ناموس را بالسویه بین همه تقسیم کردند!دیگران به زن شما نگاه کنند وشما هم به زن آنان!بدین طریق در گستره وسیع تری پذیرش ضیم اتفاق می افتد وضریب اباء در جامعه کم میشود.
امیرالمومنین این قاعده را چنین بیان میکند: “…وشجاعته علی قدر انفته وعفته علی قدر غیرته: میزان شجاعت هر کس اندازه میزان تن ندادنش به پستی هاست ومیزان عفت هر کس اندازه غیرت اوست”. یعنی هرچه عفت جامعه کاهش یابد ،غیرت عمومی کاهش واباء کمتر میشود.
شیوع گناهان بخصوصی مثل اشاعه فحشاء،همجنس گرائی و… در این راستاست…
در روانشناسی امروز از تیپ “سلطه پذیر” بحث میشود که نزدیک به پذیرندگان ضیم وظلم است. توماس موریاریتی در آزمونهایی برای تعیین میزان مقاومت جرات مندانه در گروههای متعدد به این نتیجه رسید که جامعه اش ملتی مشتاق قربانی است ورفتار سلطه پذیر سبک زندگی آنها شده است.