رهبر انقلاب در کتاب “خون دلی که لعل شد” از هم سلولی ای در دوره پهلوی می گوید؛ کمونیستی که به هیچ دینی عقیده نداشت!
اما با او در مقابل ستم پهلوی، وحدتی را ترسیم می کرد!
«گفتم سوکارنو رییس جمهور اندونزی در کنفرانس باندونگ گفت: ملاک اتحاد ملتهای عقب مانده نه وحدت دینی و نه وحدت تاریخی و فرهنگی و امثال آن بلکه وحدت نیاز است. مسائل یکی است و سرنوشت نامعلوم. و دین نباید میان من و شما جدایی بیندازد!»
این یک ائتلاف سلبی مقابل اربابهای زمین است که می شود به “تعالی” برسد؛ به “کلمه سواءِ” توحید هم برسد! (۶۴ آل عمران: قل یا اهل الکتاب تعالوا الی کلمه سواء بیننا و بینکم الَّا نعبد الا الله و لا نشرک به شیئا و لا یتخذ بعضنا بعضا اربابا من دون الله)
کاروان صمود علیه اسرائیل از این قبیل است.
امروز از هر دینی و شاید بی دین هم درش پیدا شود؛ وحدتِ نیاز بر سر ضدیت با ظلم اسرائیل!
افتادن در مسیر اجابت این “تعالوا”، به ایمان نزدیک می کند!
اتحاد دیگری هم می تواند بین مومنین به پیامبر(ص) با اعتصام به حبل الله باشد!
اینجا هم سخن از “تعالوا” است اما تعالی به جنگیدن یا دفاع از مسلمان (ولیعلَمَ الذین نافقوا و قیل لهم تعالوا قاتلوا فی سبیل الله او ادفعوا…)
منافقین امت این “تعالوا” را اجابت نمی کنند، قرآن هم خطابشان می کند: هم للکفر یومئذ اقرب منهم للایمان! در این وقت به کفر نزدیک ترند!(۱۶۷ آل عمران)
عجیب نیست؟!
معرکه های تاریخی(مثل غزه) پیشران های کفر و ایمان هم می شوند؛ عده ای را به ایمان و عده ای را به کفر نزدیک می کند!
محسن قنبریان ۰۴/۶/۱۵