بایگانی برچسب: s

قرآن مطلا و قرآن اسیر!

حضرت آیت الله جوادی آملی سر درس تفسیر خود به سؤالی درباره طلاکاری قرآن پاسخ فرمودند که حاوی نکته ای جدید و درخور توجه است
http://l1l.ir/5fjl

قیاس قرآن به حرم معصومین و الحاق حرم به مسجد در پاسخ آن استاد ارجمند قبلا مورد بحث واقع شده است که تکرار نمیکنم. از جمله که در قرآن مطلا ادله ی خاصه در نهی داریم بخلاف حرم.

فتوای مشهور هم درباره تذهیب و زخارف مسجد -اقلا تا قبل از حرمهای مطلا- عدم جواز بوده است.

اما اذعان ایشان به دو نکته مهم:

  1. حکم فقهی قرآن مطلا چیز دیگری است!
    فرمود: “مستحضرید این یک حکم فقهی دارد؛ اما آنچه را که فعلاً در جامعه شیعه رواج دارد، این است که در این امر هیچ تردیدی نیست که اهل بیت عِدل قرآن کریم‌اند …”
    قبلا اشاره شد که بزرگانی مثل شیخ طوسی طلا کاری قرآن را حرام و برخی مشاهیر دیگر اقلا آنرا مکروه میدانند. این فقیه وارسته هم منکر آن احکام نیست حداکثر به حکم ثانوی (مثل کوری چشم قرآن سوزان) می خواهند جوازی بسازند.
  2. تصریح به این که: قرآن و حرم مطلا اولویت جامعه فقیر نیست! و اینها از اولویت های دین نیست(ولو جائز است)!
    “جامعه‌ای که فقیر است این جزء اولویت قرار نمی‌گیرد. اما این کاری نیست که حالا ما بگوییم شما حالا بیایید برای وجود مبارک حضرت زهرا(سلام الله علیها) صحنی در نجف به نام مبارک حضرت، مطلّا، این همه برای چیست؟! می‌دانید ما با این جهان رو به رو هستیم کسی این قرآن را به آن صورت در بیاورد نام مبارک ائمه را هم به صورت‌های دیگر در بیاورد یا بقیع را یا حرم مطهر عسکریین را این داعش به آن صورت در بیاورد، یک نحوه بزرگداشتی هم برای این‌ها هست. اینها چیزی برای بقیع نگذاشتند چه اینکه می‌خواستند مسئله سامرّاء را هم به همان صورت دربیاورند؛ اما قیام شیعه‌ها برای تجدید آن بارگاه و تذهیب آن بارگاه جلوی دهن‌کجی‌ها را گرفته. غرض این است که اینها جزء اولویت‌های دین نیست، ولی نمیشود گفت که شما چرا مثلاً قرآن را به این صورت نوشتی؟! یا مثلاً حرم امام رضا را چرا این همه تذهیب می‌کنید. اینها جزء اولویت‌ها نیست.”
  • توجه کردید: مطلا سازی اقدامی مقابل دهن کجی مانند داعش، نوعی بزرگداشت است و جائز لکن اولویت دین نیست بخصوص در جامعه ای فقیر.(به فایل صوتی ایشان رجوع کنید)

اولویت چیست؟

آنچه بنده به سخنان آن فقیه حکیم می افزایم بیش از تکمیل همین نکته ایشان نیست:

قرآن خود کاری نکرده که بهانه‌ی آتش زدنش باشد بلکه مدعیان قرآن (مثل داعش) از آن چهره‌ای ارائه دادند که بهانه آتش شد. در این فضا اولویت “آزاد کردن قرآن” از “دست اشرار” است همان که امیر(ع) فرمود: “ان هذا الدین کان اسیرا بأیدی الاشرار”.

آزاد کردن قرآن، به مطلا کردن آن نیست به “عمل به آن” و “احیای امت وسط” آن است تا شاهد و الگو برهمه امت‌ها شوند[۱] یعنی همان راهی که پیر و مرشد این ملت و استاد آن فقیه ارجمند -یعنی امام خمینی- نشان داد.

بالاتر بگویم “مطلا سازی قرآن” در عهد اول اسلامی روی دیگر سکه حاکمیت اشراری است که تعالیم آنرا اسیر و به تعبیر خود قرآن آنرا پاره پاره(عضین) کرده بودند و به تعبیر امام صادق(ع) حروفش را اقامه و حدودش را ضایع کرده بودند[۲].

مفسر بزرگ قرآن بهتر از حقیر میداند که سوزانندگان امروز قرآن از همان جناحند که محمد رشید رضا ازشان نقل می کند که باید مجسمه معاویه -یعنی بزرگ همان اشراری که قرآن اسیرشان بود- را از طلا ساخته در میدان مرکزی برلین نصب کنند!

چرا؟ “چون معاویه نظام اسلامی را از اساس مردم سالاری به نظام سلطه و زور تبدیل کرد و اگر معاویه نبود اسلام کل عالم را فرا می گرفت و ما آلمانی ها و سایر اروپایی ها مسلمان شده بودیم![۳]“.

آنانکه اشرار قرآن را لایق طلا شدن می دانند امروز هم پشت پرده حامی جریان سفیانی زمان مایند. ولو از فعل آنها در پرده دیگر برای مبارزه با اسلام و قرآن هم بهره ببرند!

هم قرآن و خود اینان می گویند مقابله با اینها، احیای امت الگو و جامعه قرآنی است نه قرآن مطلا که یادگار منحرفان از اسلام اصیل است. شما به داعش سازان خاطر تختی دهید که دنبال احیای امت وسط و الگوی قرآن نیستید آنها قرآن را هم کنار مجسمه معاویه طلا کرده در موزه های جهانی شان می برند!

اولویت ها را گم نکنیم!

محسن قنبریان
۹۷/۸/۱۹

مطالب مرتبط:

  • نقد نظر آیت الله اراکی
  • گزارشی فقهی از حکم قرآن مطلا
  • نقد نظر آیت الله جزایری
  • تعمیر و توسعه مزار معصومین در فقاهت انقلابی امام

ادامه خواندن قرآن مطلا و قرآن اسیر!

تعمیر و توسعه مزار معصومین در فقاهت انقلابی امام

تعمیر و توسعه مزار معصومین در فقاهت انقلابی امام[۱]

سؤال و معما:

اگر سعودی با همین وضعیت سفیانی گری در مذاکره با بخشی از علماء شیعه به توافقی برسد که حرم برای ائمه بقیع بسازد نظر شما چیست؟! کمک می دهید؟!

امام خمینی درباره حرم رسول الله(ص) فرمود: “رسول الله نیازی به مساجد اشرافی[مسجدالنبی] و مناره های تزییناتی ندارد.” اما درباره آستان قدس میفرماید: مرکز ایران است! و به خادمی آن حسرت میخورد[۲]. این دو چگونه قابل جمع است؟ چگونه پیامبر به تزیینات نیاز ندارد اما پیامبر زاده دارد؟!

پاسخ اجمالی:

در فقاهت انقلابی امام در این وضعیت فرضی نباید به سعودی برای ساخت حرم کمک کرد.

اسلام آمریکایی سعودی هم تعمیر و توسعه اش و هم تخریب بقیع اش، هردو محکوم است. تعمیر و توسعه در اسلام اصیل موجه است.

 تفصیل نظر امام:

  1. امام مثل سایر فقهای معاصر، بناء و توسعه حرمهای ائمه و امامزادگان و حتی علماء و شهداء را جایز می شمارد[۳]
  2. تفاوت دیدگاه و اوج اندیشه ایشان در این است که: گنبد و بارگاه و تزیینات و تعمیر و توسعه، اصل نیست و موضوعیت ندارد که همواره حکم جواز یا استحباب داشته باشد بلکه تابع یک اصل است اگر آن اصل تأمین بود، اینها جایز اما اگر آن اصل آسیب دید، کاسته شد یا متوقف شد، توسعه و تعمیر غیرجائز می شود!
  3. آن اصل: “ساخت بینش کفرستیز” در کلام ایشان و همان تبری از دشمنان خدا است. اگر ساخت و ساز حرمی به هر طریق این اصل را آسیب زد، جایز نمی باشد.
  4. شواهد این مساله در سیره امام:
    الف) پس از تخریب قبور بقیع، برادران شیرازی(آیت الله سید حسن و سید محمد) تلاش میکنند از طریق نامه نگاری علماء نجف و ارسال هیأت برای مذاکره با شاه سعودی، او را قانع کنند اجازه بارگاه و تجدید بناء دهد. از امام هم با اصرار نامه ای میگیرند و هم آیت الله خویی. قرار بوده آیت الله حکیم هم در حج با شاه سعودی دیدار و هیأت سیاسی هم ارسال شود. امام در نامه ای به یکی از علماء این کارها را بی ثمر و “مذاکره و مباحثه را مضر می خوانند” و توجه می دهند که “اساس مذهب در این بلاد در خطر کفر است[۴]“. یعنی وقتی اساس مذهب در خطر کفر است به نظر ایشان ساخت بقیع مشکل گشا نیست. اساس مذهب هم نماز و حج و… نیست. “یؤمن بالله و یکفر بالطاغوت”، “تولی و تبری” است.
    ب) وقتی ۳۰مرداد۴۸ صهیونیست‌ها بیت المقدس را آتش زده و به آن خسارت جدی زدند، برخی کشورهای اسلامی از جمله ایران(زمان پهلوی) دست اندر کار ساخت و تعمیر آن شدند. شاه حسابی افتتاح و خود یک میلیون ریال واریز کرد و کمک طلبید درحالیکه با اسرائیل رابطه حسنه داشت! امام در تبعید متنی در جراید عراق منتشر کرد و تعمیر را جایز ندانست[۵]! در مصاحبه با الجمهوریه عراق فرمود: “تا زمانی که فلسطین اشغال شده، آزاد نشده است مسلمانان مسجد الاقصی را نباید تجدید بناء کنند بگذارند جنایت صهیونیزم هماره جلوی چشمان مسلمان مجسم باشد و مایه حرکتی برای آزادی فلسطین گردد”.
    ببینید سخن از عدم همکاری با شاه نیست سخن از این است که ساخت بیت المقدس با وجود جنایات اسراییل، کفرستیزی مسلمانان را کند میکند و لذا جایز نیست.
    ج) در تجدید بنای قبر شهید مدرس -که پهلوی ها در تخریب آن می کوشیدند- هم به تقدم ساخت بینش کفرستیز مدرس توجه دادند: “باید تلاش کنیم تا ابعاد روحی و بینش سیاسی، اعتقادی او را هرچه بهتر بشناسیم و بشناسانیم و با خدمت ناچیز خود مزار شریف و در افتاده او را تعمیر و احیاء کنیم[۶]“. امام صرفا گنبد و بارگاه برای شهید مدرس نمی خواهد که مثل هر محترمی او هم داشته باشد بلکه احیاء قبر او را برای ایجاد روحیه انقلابی او در مردم و بینش کفر ستیز او در جامعه می خواهد.
    د)در دستور ساخت مصلای پایتخت هم به این اصالت در مقابل آن فروعات(خود بناء و نحوه اش) توجه می دهد: “ان شاء الله در کنار ساختن مصلای تهران در ساختن بینش کفرستیزی مسلمانان موفق باشید[۷]“.

تفاوت فتاوای مبتنی بر این مبنا

[مبنای رقیب گنبد و بارگاه را فی نفسه خوب و مطلقا جایز میداند مگر مفسده خاصی پیش آید و توجه به این اصل ندارد که در خدمت ساخت بینش کفر ستیز هست یا نه؟ لذا برایش گنبد و بارگاه عهد صفوی و افشاری، صدامی یا انقلابی فرقی ندارد و همه جایز است].

معلوم نبود اگر امام زنده و مرجع عراق بود با تعمیر و بازسازی گنبد و عتبه امام حسین(ع) و حضرت عباس(ع) پس از انتفاضه شعبانیه که صدام حرم را به توپ بست و سپس خود متصدی بازسازی برای نگهداری وجهه اش شد، موافق باشد و کمک به آن را جایز بداند.

امام مناره و تزیینات حرم پیامبر را مثل تخریب قبور بقیع می داند! یعنی هردو حرام و غیرجایز. چون مناره تزییناتی پیامبر برای اختفای کفر سعودی ها و کند کردن روحیه کفرستیزی مسلمانان است و روی دیگر سکه خباثت آنها در تخریب بقیع است. لذا در دولت آنها که “اساس مذهب در خطر کفر است”، “پیامبر نیازی به مناره تزییناتی ندارد”. بخلاف آستان قدس که پشتوانه اسلامیت[اسلام ناب] جمهوری اسلامی است[۸]. از آستان قدس ندای اسلام کفر ستیز بلند است پس عمارت و توسعه آن ارزشمند است.

مبنای فقهی امام مستند به سیره و سخن معصوم

  1. روایات منع از رفتن به مساجد ملعونه و وعده تخریب آنها در دولت امام عصر(ع).
    این ۴مسجد در کوفه از سوی منافقانی چون اشعث یا جنایتکاران کربلا چون شبث بن ربعی ساخته شد تا کارهای خود مقابل علی(ع) و اباعبدالله را وجیه نشان دهند و بغض مردم را بکاهند [در روایت تصریح شده فرحا للقتل الحسین ساخته شد].
    توجه: اینجا ملاک و معیار مسجد ضرار نیست که قرار بود نوعی خانه تیمی و به قصد محاربه با رسول الله باشد تا بگویید همه بر تخریبش فتوا می دهند. اینجا فقط نام و عمل آنها را تطهیر و تبری را می کاهد و الا درش مثل همه مساجد نماز و قرآن می خواندند. اما معصومین این مساجد را ملعونه نامیدند و از رفتن منع کردند. این یعنی تقدم بینش کفر ستیز بر عمارت مسجد و…
  2. روایت امام صادق(ع) که درباره همکاری با سلاطین جور فرمود: در ساخت مسجد یاری شان نکنید[۹]. [نباید در تظاهر به اسلام برای این شیاطین و مصادیق کفر، همکاری کرد]
  3. در کنار تخریب مکرر قبر و بارگاه سیدالشهدا(ع) توسط مثل منصور دوانیقی و هارون الرشید و متوکل عباسی، برخی خلفاء آنها نیز با سیاسی کاری رو به ساخت و تعمیر و توسعه این حرم آوردند! سفاح موسس عباسیان(سال۱۳۲ق)، مهدی عباسی(۱۵۸ق)، مامون(۲۰۱و۲۰۲ق) و منتصر(۲۴۷ق) تجدید بناء و توسعه حرم سیدالشهدا را دستور دادند. منتصر بخلاف پدرش متوکل حتی فراخوان زیارت داد و میله ای بلند هم برای راهنمایی زائران نصب کرد.

در این دوره ها چندین معصوم زنده بوده و طبیعتا در این خصوص هم تقیه راه نداشته چون خود شاه جلو دار بوده است، اما هیچکدام حرکت آنها را تأیید نکرده و همراهی ننموده اند!

نمی توان گفت شاید تأیید کرده اند اما به ما نرسیده است! چون موارد متعدد است و این احتمال بسیار ضعیف میشود. چگونه خبر جلسه روضه امام رضا(ع) در دربار مأمون به ما رسیده اما همراهی او در تعمیر و توسعه کربلا-اگر بوده- به ما نرسیده باشد؟!

این تبلور همان اصل است که امام خمینی به خوبی درکش می کند. ساخت حرم حتی برای حسین بن علی(ع) با وجودی که همین معصومین گفتند مثل کمک کردن به سلیمان در ساخت بیت المقدس است، اگر موجب کاهش تبری نسبت به دشمنان خدا و توقف بینش کفرستیز مسلمانان و شیعیان باشد ممنوع است.

معصومین هم از زهرا(س) آموختند

وصیت به اختفاء قبر توسط حضرت صدیقه(س) مبارزه ای منفی از طریق مزار و حرم با خلفای جور بود. حق بزرگی که در مدینه گم و غصب شد باید نمادی ماندگار در تاریخ داشته باشد که همین مخفی بودن قبر ایشان است.

پس گاه مزار نداشتن کمک به تبری و کفر به طاغوت است. همیشه مزار و عمارتش خوب نیست.

مزار و عمارت سیدالشهدا در مقابل، مبارزه مثبت با طواغیت از طریق عمارت و مزار است. اصلا قبه که در لغت به ساختمان خیمه مانند میگویند در عرف عرب قبل از اسلام به خیمه تجهیزات جنگی در جنگها گفته می شد و مامور آنرا صاحب قبه می گفتند. روایات این نام را برای حرم حسینی برگزیدند یعنی زرادخانه است جای تجهیز برای جنگ با طواغیت است. حرمی مانند این و برای این ساختن دارد مثل توسعه کنونی نه ساخت و ساز صدامی. ادامه خواندن تعمیر و توسعه مزار معصومین در فقاهت انقلابی امام