بایگانی برچسب: s

رقیه حسین(ع) کمتر از دخترکِ عرب مسلمان نیست!

نمیدانم شب سوم محرم کدام هیات روضه رفتید!

حتما مداحان عزیزی از رقیه های غزه و ظلمی که به آنها می رود خوانده اند!

البته هنوز هیاتها و مداحانی که همان ۶۱هجری مانده اند، کم نیستند!

از آن بدتر دختران فرهیخته سیدالشهدا(ع) را هم درست روایت نمی کنند!

شب رقیه خاتون(س)، شب روضه های ذلیل و گریه برای بوی طعام شامیان و بهانه عروسک و گوشواره و حسودی بر دختران شامی می شود.

دختر با عظمت سید مظلومان از دخترک های غزه، تربیت شده در خانه یک عرب مسلمان هم کمتر میشود!

شما شب سوم، رقیه حسین(ع) را به قواره این دختر بچه غزه ای که بابایش شهید است دیدید؟!

نمونه های دیگر را ببینید:

 

رقیه های غزه پیشکش، اقلا رقیه حسین(ع) را درست روایت کنیم!

خواهرش فاطمه چند سال از او بزرگتر است؛ همه داغ ها و زجرها و اسارتها را هم دیده بود؛ ورودی کوفه این خطبه را خواند

(حتما بخوانید)!

رقیه را دختری لوس و نازپروده که الان اسیر و ذلیل شده، شنیدید یا کوچکیِ فاطمه صغری به این عظمت و جلال؟!

محسن قنبریان

چرا بین بیش از ۶۶۰۰آیه قرآن، سر مقدس سیدالشهداء آیه اصحاب کهف را تلاوت میکرد؟!

در کوفه خود سر، آیه را خواند (ٲم حسبتَ ٲنَّ اصحابَ الکهف والرقیم کانوا من آیاتنا عَجَباً؟!). زید بن ارقم مو بر بدنش سیخ شد و گفت: بخدا پسر رسول خدا ماجرای سر تو عجیب‌تر وعجیب‌تر است!(الارشاد ج۲ص۱۱۷)

در شام، منهال بن عمرو دید، سر مبارک در پاسخ قاری‌ای که این آیه را خواند، به زبان فصیح و گویا فرمود: عجیب‌تر از اصحاب کهف قتل من و حمل کردن سرمن است!(الخرائج والجرائح ج۲ ص۵۷۷)

چرا آیه شهداء را نخواند؟! چرا آیه نفس مطمئنه را نخواند؟! 

در موردی آیه آخر شعراء هم خوانده، اما آیه اصحاب کهف ترجیع بند است: “آیا گمان می‌کنی اصحاب کهف که داستان‌شان بر الواح مسی نگارش شد از آیات عجیب مایند؟!” سر مقدس یکبار به زبان حال و یکبار با قال می‌گوید: نه!من عجیب‌ترم!

چون تٲویل این آیه او و بخصوص همین قطعه عصر عاشورا تا اربعین است! او و اهل‌بیتش مثال اعلای کهف‌اند!

درشباهت‌ها که شبیه اصحاب کهف‌اند:

  • جوانمردانی که ایمان داشتند و هدایت‌شان افزون شد.
  • با قیامشان، قلوبشان با هم مرتبط شد.
  • از سلطان جور و شرک، اعتزال جستند و جز خدا را پرستش نکردند.

 اما “اعجب ” بودنش در این بود که حسین، خداوند را کهف خود قرار داد؛ نه غاری در کوه و بیابان!

در عرفه عرضه داشت: “انت کهفی حین تُع٘یینی المذاهب فی سعتها وتُضییقُ بی الارض بِرُح٘بِها” خدایا تو کهف منی وقتی راه‌های با همه وسعت‌شان درمانده‌ام کنند و زمین با همه پهناوری‌اش بر من تنگ گیرد!

وقتی کهف، خدا شد؛ آنوقت همه‌ی شهرها، شهر حسین می‌شود. همه خانه‌ها، خانه او می‌شود.

آنچه مردم زمان دقیانوس با مشاهده غار می‌دیدند، مردم کوفه و شام در شهر و آبادی و بیابان می‌بینند: تحسبهم ایقاظاً !کسی گمان مرگ نداد و آنها را هوشیار و بیدار می‌دیدند! تلاوت‌های مکرر این سر مقدس  نشانه بارز یقظه و توجه اوست!پس عجیب‌تر از اصحاب کهف است. در تٲیید الهی دارد یقه یزید را می‌گیرد. زیر چوب خیزران می‌خواند:” و سیعلم الذین ظلموا ایّ منقلب ینقلبون”! به زودی کسانی که ستم کردند خواهند دانست به چه جایگاهی برمی‌گردند!

روزی این اصحاب برتر و اصلی کهف، برخواهند گشت؛ روزی که از ظالمین خبری نیست و عدل زمین را گرفته است. دوره ظهور وارث حسین، و روز رجعت سیدالشهداء شده است.

(برگزیده ای از
سخنرانی شب شهادت حضرت رقیه(س) در هیٲت صاحب العصر اراک مهر ۹٨)