اصطلاحاً “غایت” هر چیزی هم “فاعلیت” و هم “صورت” آن چیز را معلوم می کند. اگر غایت، برداشت گندم باشد، کشاورز و زمین و آب و دانه وسط می آید و اگر نجاری باشد کسی و چیزی دیگر.
صورت مذاکرات و ذاتیات و عرضیات آن هم از این قاعده مستثنی نیست.
مثلا مذاکره برای “رفع تحریم”، صورتی و برای “رفع سایه جنگ” صورت دیگری دارد.
نبستن مسائل کشور به مذاکرات + حصر مذاکره در موضوع هسته ای، لوازم خاص خود را دارد.
سؤال اساسی اینکه: درباره مقاومت و موشکها، مذاکره نمی کنیم؟!
یا به ادامه مقاومت و حتی عملیات نظامی در مسأله بغرنج غزه فکر می کنیم؟!
وزارت خارجه دهها کار دیگر غیر از مذاکره هسته ای دارد که سهمی باید برای رفع فشارها از مقاومت در عراق و لبنان باشد.
نیروهای نظامی در برجام، حین مذاکراتِ صرفا هسته ای، موشک آزمایش و مرگ بر اسرائیل بر آن می نوشتند؛ آیا در دور جدید مکلف به سکون در حوزه مقاومت بخاطر مذاکراتند؟!
وضع فلسطین و غزه هیچ وقت به وخامت امروز نبوده است؛ اعلان دیروز، اِعمال امروز می خواهد.
حدیبیه سازی مذاکرات اقتضائاتی دارد. نیروهای انقلابی جای ایستادن سر همان نقطه ی: “مذاکره؛ آری یا خیر؟” خوب است بر سر جهات “حدیبیه سازی” آن فکر کنند:
- بر مهندسی آن برای “رفع تحریم” نه “رفع سایه جنگ” فکر و نظارت کنند.
- بر انحصارش در هسته ای و کنارش جنبش دهی به مقاومت در منطقه اسلامی اصرار بورزند.
- به “صورتِ نیاز عملیاتی و نظامی” در فجایع غزه توجه دهند و وعده صادق۳ را در مذاکرات تأویل نبرند.
محسن قنبریان ۱۴۰۴/۱/۳۰