سالهاست با دو رویکرد غالب در عین حال متقابل مواجه ایم:
- برخی فکر می کنند دشمن با دکمه ای می تواند همه دارایی ما را از بین ببرد!
توان تکنولوژیک اطلاعاتی-نظامی بعلاوه جسارت و حد نشناسی این روزهای رژیم موقت آنها را مسحور و کاملا می ترساند؛ بالتبع مقاومت برایشان پرهزینه و ناممکن است و همیشه راه حلشان از سازش می گذرد! - برخی هم برایشان این جور ساخته و پرداخته شده که اگر فقط اراده کنیم حیفا و تلاویو با خاک یکسان است!
به آسانی همان رجزخوانی های هیات می گیرند و از شهادت ها و… هم فقط وجهه عرفانی و تحقق سریعتر وعده الهی را می خوانند!
اینها هم خوب “هزینه مقاومت” را برای مردمی که می خواهند واقع بین هم باشند تصویر نمی کنند؛ بالتبع کمتر بودن “هزینه مقاومت” از “هزینه سازش” از این تیپ آدم پذیرفته نمی شود!
دشمن صهیونیستی راحت با مردمش -که زن و مردش سربازی رفته و همه نظامی اند- حرف می زند که: روزهای سختی در پیش دارد؛ اما همزمان از عزمش می گوید و آنها را پشتیبان خود نگه می دارد.
لذا به حسب نظر سنجی های درون رژیم (افکار سنجی مرکز میندپول و مرکز دایرکت) ۶۳ و ۷۴ درصد غاصبین صهیونیست طرفدار ادامه جنگ اند و انگیزه ای برای آتس بس نمی بینند!
سیدشهیدمقاومت نیز در ماجرای پیجرها (وموارد مشابه) صراحتا از ضربه سخت و دست برتر تکنولوژیک دشمن و… می گفت و آرمان مقاومت را با واقع بینی برای مردمش می ساخت.
اما برخی از ما دوست داریم فقط مدیحه بگوییم. با ساده کردن بلکه تمام خواندن کار، اصلا گارد مقاومت را در عموم مردم شکل نداده ایم!
لذا عدم تناسب اقدام واقعی با سطح شعارزدگی، برای خودمان هم چالش ساخته است!
در این وضع، تماشاگری مردم در لحظه حساس و جدی شدن صحنه را راهبرد رقیب مدیریت می کند؛ یعنی دور کردن سایه جنگ و تنش زدایی و تله جنگ و…!
آخر چگونه حیفا را نابود و وعده عظیم تر صادق ۲ بیافرینید که یک ضربه هم در جواب نخورید؟!
آن تصویرخیالی و انتزاعی از مواجهه با دشمن، موجب میشود از کمی اقدام های مستقیم ج.ا فقط توطئه بفهمیم و همه را (از نظامی و سیاسی) متهم به نفوذ کنیم!
برخی از ما حتی نمی توانیم بین “شرایط مرگ و حیات برای طرفین” (رژیم و مقاومت) -که صریح بیان رهبری است- با امید به پیروزی و “فرسوده بودن و روبه زوال بودن رژیم”، جمع کنیم!
حتما بی هزینه باید تصویر کنیم و پیروزی زودرس خیالی(با یک حمله) را بسرائیم تا امید داشته باشیم!
این که: “جنایتکاران صهیونیست بدانند که بسیار کوچکتر از آنند که به ساخت مستحکم حزبالله لبنان صدمۀ مهمی وارد کنند” را از رهبری بگیریم و جمله دیگرشان: “شرایط کنونی منطقه به گونهای است که هم برای دشمن صهیونیستی شرایط مرگ و زندگی است و هم برای جبهه حق” را رها کنیم؛ حاصل آن توأم ندیدن آرمان-واقعیت (آرمان گرایِ واقع بین) است.
قطعا دشمن در این یکسال و حتی با ترور سید مقاومت “به پیروزی دست نیافته است” اما شرایط مواجه در لحظه تاریخی و مهم و سرنوشت ساز است. عدم درک شرایط سخت و جدی نزاع می تواند رژیم فرسوده را جانی دیگر دهد و مقاومت پیروز را به تأویل تاریخی بفرستد!
خیالبافی را امید و حرفهای مخدّر برای گارد جدی مقاومت را تسلیت نگیریم؛ آرمان واقع بینانه مان را درست تبیین کنیم و اقدام درست در لحظه را زمینه سازی کنیم!
محسن قنبریان ۱۴۰۳/۷/۸