غایت زیارت اربعین؛ مشارکت در عاشورا!

برای داشتن ناب و خالص هرچیز باید نمونه اصلی و اصیل آنرا دید. چه بسا گوهرهایی که در طول تاریخ دچار ناخالصی و شوائب شوند!

نمونه اصلی زیارت اربعین، همان اربعین اول است. زیارت جابرانصاری و عطیه کوفی در آن روز قطعی است.

جابر از صحابه رسول الله(ص) و صاحب سرّ اهلبیت و صدیقه طاهره(س) است. عطیه نیز از فقها و مفسرین امامی کوفه است. راوی احادیث از جمله خطبه فدک و صاحب ۵جلد تفسیرقرآن است. این دو شخصیت موجه شیعی اولین زیارت اربعین را بنیان نهادند[۱].

نکته مهم و حائز اهمیت جمله جابر پس از زیارت سیدالشهداء و شهدای کربلاست که با قسم گفت: والله لقد شارکناکم فیما دخلتم فیه! به خدا سوگند ماهم در آنچه شما داخلش شدید(عاشورا) شریکیم!

عطیه هم مثل من و شما از این ادعا تعجب کرد و پرسید: جابر! چگونه ما با آنها شریکیم در حالیکه در دره ای فرو نرفته، بر کوهی بالا نرفتیم و شمشیری نزدیم؟! در حالیکه اینها بین سرها و بدن هایشان جدایی افتاده و فرزندانشان یتیم و زنانشان بیوه شدند!

پاسخ جابر این بود: عطیه! از حبیبم رسول الله شنیدم که می فرمود: هرکس قومی را دوست بدارد با آنها محشور است و هرکس عمل قومی را دوست بدارد شریک عمل آنهاست! به خدایی که محمد(ص) را به حق مبعوث کرد نیت من و همراهانم بر همان جاری است که حسین(ع) و اصحابش بودند[۲]…!

اگر پاسخ جابر را غیر معصومانه می دانی و حجت بیشتر طلب می کنی ، خطبه۱۲ نهج البلاغه را ببین!

آنجا پس از پیروزی جمل یکی از یاران می آید و می گوید: کاش برادرم با ما بود و پیروزی شما را می دید! حضرت پرسید: میل اش با ما بود؟ گفت : آری! فرمود: پس او در لشکر ماست!

بعد بالاتر فرمود: در همین لشکر(جمل) اند کسانی که الان در اصلاب مردان و ارحام زنان اند؛ زمان آنها را به هم می رساند و با آنها ایمان تقویت می شود!

آخر چگونه “صرف نیّت” و “میل و محبت”، بتواند کسی را هزار سال بعد ملحق به عاشورا یا جمل کند؟!

این که در را برای تنبل ها، محافظه کاران تاریخ و اصحاب قعود باز می کند تا حق ها را یاری نکنند و بعدا با گریه و زیارتی با محبت و نیت، خود را ملحق به آن مجاهدان شهید کنند!!!

درس خوانده هایی هم پیدا می شوند که با مشارب شبه عرفانی و تصوفی چیزی از محبت و نیت بسازند که با بی عملی و بی تعهدی هم ناسازگار نیاید!

به نظرم پاسخ روشن و همه فهم در خود جابر و عطیه است!

جابر، پسر شهیدی از اُحد و رزمنده ۱۸غزوه با رسول الله و بعدا با امیرالمومنین است.

شواهدی کافی در دست است که اگر یک جامانده از عاشورا، معذور بود، او حتماً جابر بود!

عطیه هم ظاهرا چنین است هم از منتقمین خون حسین(ع) با مختار است و هم در قیام علیه امویان همراه با عبدالرحمن بن محمد بن اشعث می شود. حاضر میشود به دستور حجاج ۴۰۰تازیانه بخورد اما سبّ علی(ع) نکند!

اینها شاید شواهد خوبی برای راستی آزمایی نیت و محبت باشد!

زیارت اربعین -در نمونه اصیلش- غایتش این است که زائر بتواند مثل جابر با صداقت بگوید: ما هم شریک عاشورای شماییم!

لذا:

– نه هر خروج و شورش و تلاشی، کشته اش بدون محبت و پیوند با امام حق(ع) به عاشورا ملحق می شود! چون بدون اعتقاد و نیّت، عمل به کمال نمی رسد.

– و نه هر زائر و محبی که قیامِ عاشورایی را “استثناء” و ماموریت خاص حسین(ع) شمارد و “ادله تقیه” را حاکم همیشگی بر “ادله امر به معروف” و”اظهار کلمه حق نزد جبّار” یا جهاد و دفاع مقدس کند!

البته اگر مجتهد یا مقلّد باشد، ماجور؛ اما ملحق به شهدای کربلا شدنش مشکل بنظر می رسد!

زائران اربعین از حیث باز شدن مسیر کربلا با مجاهدت شهدا، قدردان امام خمینی و شهدایش هستند؛ تو بیشتر قدردان آن مجتهد عارف باش که مسیر عاشورا را باز کرد!

“بر اساس عاشورا فتوا داد” و جایی که ارکان اسلام در خطر باشد، “تقیه را حرام دانست.[۳]“؛ بعد شرایط جاری زمانش را به درستی به خطر افتادن اساس اسلام دید و فرمود: تکلیف ما را سیدالشهدا معلوم کرده است!

از اینجا “حکومت ادله تقیه” در فقه برافتاد و فقه مقاومت و مبارزه شکل گرفت و راه برای زائر در جهت قدم صدق و الحاق به عاشورا باز شد!

محسن قنبریان ۱۴۰۳/۵/۲۸

[۱] اگر زیارت اسرای کربلا در اربعین اول هم ثابت باشد هرچه درباره جابر می گوییم به طریق اولی برای آنها ثابت است.

[۲] متن روایت

[۳] .ر.ک : رساله التقیه امام خمینی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *