- اضمحلال گفتمان حدیثیِ پشتوانه داعش!
- نقطه یابی جدید حدیثی سرمرز اسرائیل!
پیدایش خلافت اسلامی عراق و شام، گرچه دستهای پنهان آمریکایی، صهیونیستی با انگیزه های سیاسی(خاورمیانه جدید) و اقتصادی (تسلط بر انرژی) داشت؛ لکن بدنه بزرگی از سلفی ها و جهادی های جهان اسلام (از مصر و آفریقا تا مسلمانان مکتب های سلفی در اروپا و تا شبه قاره) را مخاطب می کرد.
جذب اینها، توجیهی دینی می خواست که مبلغان داعش آنرا از منهاج السنه ابن تیمیه تدارک کردند:
در جلد۴ از پیامبر(ص) دو حدیث می آورد که: “طایفه ای از امت من همیشه بر حق و پیروزند…” و “دائماً اهل غرب پیروزند تا قیامت”.
این طایفه و اهل غرب در آنجا به شام و لشکر معاویه(!) تفسیر می شود!
تئوریسین های داعش همین خوانش ابن تیمیه را تئوری داعش قرار دادند! لذا “احیای سلطانی خدا در شام”، مقصود داعش و النصره شد.
نقطه حائز اهمیت این جریان این بود که مرز مبارزه را از کافران حربی و اشغالگر(آمریکا و اسرائیل) با مرز گروه ها و کشورهای اسلامی عوض کرد. داعش در چند نوبت حتی حماس (صف اول مبارزه با دشمن اسلام) را تکفیر کرد! بخاطر ارتباط با کشورهای مصر و ایران و حزب الله، حماس را مرتد و رسما علیه او اعلام جهاد کرد!
موتور جنگی داعش توسط مقاومت، نابود شد و از عمده سرزمینی که خلافت اسلامی می خواندند اخراج شدند لکن این طوفان الاقصی بود که تئوری دینی و خوانش حدیثی آنها را به چالش کشید!
جنایت های بی سابقه اسرائیل در غزه و حماسه های حماس در عسقلان و… یکباره نگاه برخی اسلام گرایان و چهره های سلفی را از حدیث منهاج السنه به حدیثِ: “برشما باد به جهاد! و بهترین جهاد مرزداری و بهترین مرزداری، عسقلان است!” متوجه کرد.
اینبار “افضل رباطکم عسقلان” بر جهاد در غزه و همراهی با حماس در طوفان الاقصی معناشد!
از د. نصر فحجان (فلسطینی) تا شیخ محمد الحسن ولد الددو (موریتانی) تا شیخ عبد الفتاح حمداش(الجزایری) و… امواجی در توییتر و فیس بوک حاصل این خوانش بود.
استفاده از ادله موجه (نه استفاده ابزاری) توسط علمای اصیل جهان اسلام در فرصت طوفان الاقصی می تواند مبارزه نیروهای اسلام را جای درست خود بنشاند.
دوره پسا طوفان الاقصی می تواند دوره صف آرایی گروه های جهادی و سلفی و حتی تکفیری، مقابل اسرائیل باشد. به جای داعش و بوکوحرام و جیش العدل و… گروه های مبارز با صهیونیزم سامان گیرد.
محسن قنبریان ۴ آبان ۱۴۰۲