آیندهپژوهی جهان پس از کرونا
آیندهپژوهی جایگاه بالایی در دنیای کنونی پیدا کرده، از صنایع بزرگ تا پیشرفتهای آتی علم گرفته تا برنامههای توسعه و بالاتر نظم جهانی را مورد کاوش قرار میدهد. آیندهپژوهی های علمی و دینی همکاریهایی باهم یافتهاند و از کرسیرای بین رشتهای به رشتهای علمی یا فرارشته بدل شده است.
سؤال اساسی این است آیندهپژوهی در موضوع پاندمیکرونا چگونه خواهد بود؟! آیا پس از کرونا شاهد جهانی متفاوت، نظم جدیدی در دنیا خواهیم بود؟ یا پساکرونا یک تعبیر مسامحی است و پسی متمایز از نظم موجود نداریم؟!
تقسیم اولی:
۱ کسانی که کرونا را در حد پیشران یک تغییر بنیادین و پیدایش نظمی جدید نمیشمارند:
اگر رهبری انقلاب بر همان نظر ۱۳اسفند۹۸ باشند، که فرمودند:”یک مسأله گذراست، یک چیز فوقالعاده نیست. نمیخواهم مسأله را خیلی کوچک بگیرم اما خیلی هم بزرگش نکنیم مساله را”؛ به این دیدگاه نزدیکند. گرچه این سخنان قبل از پاندمیک شدن کرونا و گرفتار شدن همه کشورها با آن بوده و احتمالا در وضعیت جدید ایشان هم به گروه دوم بپیوندند.
۲ گروه دوم کسانیاند که به پسا کرونا معتقدند.
(مثل آنچه در ویدئوی ضمیمه از سیدحسن نصرالله میبینید)
این گروه خود دو دسته میشوند:
۲- ۱دیدگاه پروژهنگر:
که فاعلیتی انسانی و مراحلی تعیین شده را برای رساندن جهان از نظم کنونی به نظمی دلخواه قائلند.
تقریرهای ۱و۲و۳ آتی از این قبیلاند.
۲- ۲ دیدگاه پروسهنگر:
که تغییر نظم موجود را فرایندی طبیعی، تکوینی میدانند که در ظرف این پاندمیک اتفاق میآفتد و الزاما اتاق فکر و عملیات با مراحل تعیین شدهای ندارد. بودن در تقدیر الهی و سرشت اختیاری انسانها و جوامع و مددهای الهی یا توازن ارادههای انسانی، همه قابل جمع با این دیدگاه است. تقریرهای ۴و۵و۶ آتی از این قبیل است.
توجه:
دودیدگاه درباره منشأ ویروس الزاما یک نظر معین ندارند. یعنی ممکن است کسی قائل به “حمله بیولوژیکی” باشد، اما روند تغییر نظم کنونی در ظرف کرونا را یک پروسه بداند(مثل نظر ۵) یا بالعکس، با وجود “منشأ طبیعی داشتن” هم، آنرا در خدمت پروژه نظم نوین بداند(نظر۳).
۳ تقریرهایی از پسا کرونا:
۳- ۱ آیت الله میرباقری
ایشان گرچه احتمال تحت تأثیر هدایتهای الهی و تحت تدبیر ولی الله اعظم را هم طرح میکند؛ که جامعه جهانی را به سمت یک نظم معنوی سیر دهد؛ لکن احتمال دوم- که با مهلت یافتن شیاطین انس و دستگاه ابلیس طرحش میکند- را مبسوطتر میپردازد: عبور دادن ملتها از نظم فعلی تمدنی به سمت حکمرانی بلامنازع مجازی!
“فضای ناامن کنونی میتواند جامعه جهانی را برای پذیرش یک پیشنهاد جدید برای تحقق یک نظم مادی و “ایجاد حکمرانی مجازی” مهیا کند. این دورکاریها و این تعطیل کردن تجمعات حقیقی و عبور از جامعه حقیقی به جامعه مجازی و ایجاد بستر برای پذیرش حل و فصل امور(تحصیل، اشتغال و سایر ارتباطات اجتماعی) در فضای مجازی و قرائن فراوان دیگر به ویژه قرار گرفتن در شرایط یک رزمایش بزرگ زیست در فضای مجازی که آخرین مقاومتها در برابر آن در حال فروریختن است و… مویداتی بر این احتمال است[۱]“
۳- ۲ اسماعیل سروستانی(مؤسسه موعود)
ایشان کرونا را ساخت شرکتهای وابسته به مجامع مخفی ماسونی، و شیوع جهانی آنرا فازی از نظم نوین جهانی آن مجامع مخفی و ایلومیناتی میشمرد.
فاز اول و دوم این نظم نوین(تأسیس دولت جهانی) در جنگهای اول و دوم جهانی برداشته شد که طی آن اختیارات ملل مستقل به سازمانهای بینالمللی سپرده شد و به مرور تکمیل شد. این سازمانها در ظاهر مستقل اما در باطن وابسته به مجامع مخفی ماسونی و ایلومیناتی مستقر در اروپا وآمریکا بودند. شیوع کرونا را فاز سوم این پروژه میدانند:”طی بیست سال اخیر ایلومیناتیها به آشوبی در ابعاد جهانی میآندیشیدند تا از میانه آن ضرورت ایجاد نظم نوین جهانی را به دیگران بفهمانند(نظم از میان آشوب). ناامنی، ترس و بیقراری حاصل از کرونا خود مراحلی از مراحل پایانی تأسیس دولت جهانی است”. ایشان از جمله شواهدی از گزارش گاردین میآورد[۲]. از جمله سخن گوردون براون نخست وزیر اسبق انگلیس از ضرورت حکومت جهانیای موقت برای مبارزه با کرونا و هم گزارش مجازی گروه ۲۰ در اینباره[۳].
۳- ۳ بیل گیتس
(میلیاردر آمریکائی و سرمایهگذار در بهداشت و درمان):
اخیرا مقالهای در واشنگتن پست در مورد سیاست آمریکا در مورد مقابله با کرونا نوشت و به هشدارهایش در ۲۰۱۵ت وجه داد. کنفرانس ٨دقیقهای او در ۲۰۱۵ که در تیایدی و به دنبال شیوع بیماری ابولا ایراد شده و به ۱۱۰ زبان ترجمه شده بود این روزها زیاد مورد توجه و هم یادآوری خود او واقع شده بود.
گیتس در آن کنفرانس بیماریهای عفونی واگیر را جای بمب اتم، بزرگترین خطر میشمارد. مثل آنفولانزای اسپانیا در ۱۹۱٨ که ۳۰میلیون انسان را کشت. بعد ریشهکنی فلج اطفال با مواجه پزشکان بدون مرز با ابولا را مقایسه میکند که با وجود هماهنگ کردن بسیار عالی داوطلبان باز کُندی زیاد و شکست ناشی از عدم آمادگی بوده است و هشدار میدهد اپیدمی بعدی(طبیعی یا حمله میکروبی) میتواند بسیار شدیدتر از ابولا نابود کننده باشد.
گیتس سپس چند مزیت را بر میشمرد:
- مزایای علم و فناوری
- تلفن همراه برای دریافت اطلاعات از عموم
- نقشههای ماهوارهای که میتوان موقعیت و حرکت مردم را شناسایی کرد
- پیشرفت در زیستشناسی و کشف داروها و واکسنها
اما میگوید: “اما این ابزارها بایستی در یک سیستم کامل سلامت جهانی گذارده شوند”
توضیح این سیستم کامل جهانی به خوبی نظم نوین جهانی دلخواه او معلوم میکند: پیوندی بین ارتش(مثل ناتو) و بهداشت جهانی و پزشکان بدون مرز!
“بزرگترین درس به عقیده من درباره چگونگی آمادهسازی همان چیزی است که برای جنگ انجام میدهیم در تمامی لحظات سربازانی داریم که منتظر عملیاتند. نیروهای ذخیرهای که میتوانند با تعداد زیاد ما را پشتیبانی کنند. ناتو واحدهای سیاری دارد که به سرعت استقرار مییابند. ما سیستمی قوی برای سلامت در کشورهای فقیر لازم داریم. ما نیاز به نیروهای ذخیره درمان داریم. لازم است نیم درمان با ارتش همکاری کند. از مزایای قابلیتهای نظامی برای جابجائی سریع و لجستیک بهره ببرد”. در آخر از خسارت اقتصادی اپیدمی آنفولانزا برای ثروت جهانی(۳تریلیون دلار) میگوید. از مزایای سرمایهگذاری اخیر را این میشمارد: “یک سیستم مقدماتی تحقیق و توسعه که عدم تساوی در سلامت جهانی را کاهش داده و دنیا را جائی منصفانه و امنتر خواهد کرد[۴]“.
۳- ۴ محمدباقر قالیباف
ایشان در یادداشتی به نوعی بازگشت به نظم سابق قدرتگیری دوباره دولتها را نظم پسا کرونا میشمارد.
“بنظر میرسد در جهان پسا کرونا دولت، قویتر و مداخلهگرتر خواهد شد و بخشی از مسئولیتهای پیشین خود را بازیابی خواهد کرد” [مقابل نظر ۱و۲]. “نباید جهانی شدن را تنها فرآیندی از بالا به پایین دید ویروس کووید-۱۹ نشان داد که هر چند جهانی شدن یکی از مهمترین واقعیتهای دوران حاضر است اما همچنان باید بر اهمیت محیطهای جفرافیایی محلی برای تعامل یا تقابل با فرآیند جهانی شدن نیز تأکید کرد. این پدیده را به عبارت “جهان محلی شدن” هم میتوان توصیف کرد”.
اولویتیابی هویتهای ملی در دولت-ملتها موجب تغییرات مهمی در اتحادیههایی مثل اتحادیه اروپا میشود.
ایشان خصوصیت دخالت حداقلی دولتها در نظام سیاسی لیبرال دموکراسی را با شیوع کرونا و موفقیت نظام سیاسی چین موجب دخالتهای مثبت و حداکثری دولتها به منظور افزایش کارآمدی در پسا کرونا میشمارد[۵].
۳- ۵ الکساندر دوگین
فیلسوف ضد کاپیتالیسم روسی:
او که شواهدی برای منشأ آمریکائی کرونا میشمارد؛ اما نتیجه را معکوس شمرده که باعث شرایط عینی برای تحقق جهان چند قطبی میشود. “بدیهی است که ویروس کرونا با استفاده از فناوری در غرب ایجاد شده اما شاید این ویروس به شکلی درز پیدا کرده و یا شاید مشیت الهی متفاوت بوده است زیرا انسان همیشه تعیین کننده نهائی نیست[۶]“
- محمود احمدی نژاد
ایشان هم در این نظرگاه مشترک است که ویروس را سلاح بیولوژیک میداند که علیه سازندگانش شده است[۷].
۳- ۶ حمیدرضا مقدمفر
کارشناس سیاسی و رسانهای:
ایشان در یادداشتی با عنوان “کرونا چگونه نظم غربی جهان را متزلزل میکند؟” تصریح میکند: “پیشبینی نگارنده این است که کرونا روند انتقال قدرت از غرب به شرق که در گذشته هم از آن سخن گفته میشد را به میزان بسیار زیادی تشدید خواهد کرد اما با یک تفاوت که اینبار نزول قدرت در غرب، برخلاف آنچه پیشتر افرادی مانند آقای جوزفنای پیشبینی میکردند با حفظ و ثبات تمدن غربی همراه نخواهد بود بلکه غرب جایگاه تمدنی خود را کاملا در مخاطره خواهد دید”. سپس به چهار جنبه از افول نظم غربی پرداخته و برخی شبهات را پاسخ میدهند[۸].
فرق این دیدگاه با دیدگاه ۴و۵ این است که پسا کرونا جهان چند قطبی نخواهد بود، جهانی با افول غرب و سربرآوردن تمدن اسلامی خواهد بود.
محسن قنبریان
۹۹/۱/۱۹
[۱] دیدگاه کامل آیت الله میرباقری
[۳] دیدگاه کامل اسماعیل سروستانی
[۵] دیدگاه کامل محمدباقر قالیباف
[۶] مصاحبه کامل الکساندر دوگین
[۸] دیدگاه کامل حمیدرضا مقدم فر