دوستان انقلابی را از مرجفون بدانیم یا ارکان ولائی نظام را از مدهنون؟!
این ویدئوی آقای حسن عباسی امر را منحصر در پذیرش یکی از این دو گزینه میکند:
۱. اینها سخنانی ثابت نشده و “تکانه ساز” در جامعه(=رجفه- اراجیف به تعبیر قرآن) است که قرآن گویندهاش را از “مرجفون”(۶۰احزاب[۱]) و قانون مجازات تشویش اذهان عمومی میخواند!
۲. یا اگر سخنان درستی است؛ نهادهای نظارتیای مثل شورای نگهبان و دستگاههای اطلاعاتی-امنیتی و قوه قضائیه جزء سازشکاران و اهل ساخت و پاخت با مجرمان و جاسوسان و به تعبیر قرآن از “مدهنون” اند! (٨۱واقعه [۲]و ۹قلم[۳])
- اگر نقل ایشان از دنیس رایس مبنی بر زد و بند آقای روحانی با اسرائیلیها صحت داشته و اینقدر ارزش حقوقی دارد که مطالبه محاکمه او شود؛ پس چرا شورای نگهبان ایشان را برای فرد اول اجرایی کشور تأئید صلاحیت میکند؟!
زدوبند با اسرائیل و صلاحیت ریاست جمهوری انقلاب اسلامی -یعنی دشمن شماره یک اسرائیل- چگونه قابل جمع است؟! ایشان رجفه میگوید یا آنها ساخت و پاخت کردهاند؟!
بدتر اینکه به تصریح سخنگوی شورای نگهبان، آقای روحانی فقط ۵رٲی از ۱۲رٲی شورای نگهبان را داشته و با وساطت آیت الله جنتی و شهادت ایشان مبنی بر تدین و مفید بودن آقای روحانی، رٲی لازم تأمین و تأئید صلاحیت میشود! (مصاحبه کدخدائی با روزنامه شرق ش ۱۷۹۲شنبه ۵مرداد۹۲[۴])
غیر از دستگاههای اطلاعاتی متعدد -که نفوذشان در موساد اسرائیل هم ادعا میشود- اقلا همین کتاب ادعائی ایشان سال۹۴منتشر شده است؛ چرا باز سال ۹۶یک جاسوس -به زعم ایشان- تأئید صلاحیت میشود؟!
زد و بند با اسرائیل از سن مرحوم هاشمی کم اهمیتتر بود؟! یا رد صلاحیتش هزینهدارتر بود؟!
- میگویند: نظام دارد با روحانی از در “رٲفت” برخورد میکند!
با چه منطقی تأئید صلاحیت و اجازه نشستن یک اهل زد و بند با اسرائیل در رأس هرم قدرت، رأفت نام میگیرد؟!!
اگر همین معیار و میزان در رٲفت را لحاظ کنیم؛ آیا هیچ مجرم امنیتی و سیاسیای در زندان میماند؟!
تازه بر آن اساس جاسوسها و فتنهگرها فقط از زندان آزاد میشوند؛ و این رأفتی بسی ناچیزتر از نشاندن آنها بر مناصب مهم کشور است!
لازمه حرف جناب عباسی یا ساخت و پاخت دستگاه قضائی با رئیسجمهور مرتبط با اسرائیل است! یا تبعیض نسبت به سایر زندانیان سیاسی و امنیتی!
آیا این لازمه را میپذیرند؟!
اگر جای “رٲفت”، “مصلحت” قرار دهند هم میوه نوبری از مصلحت عرضه کردهاند.
در کدام تعریف از مصلحت، یک اهل زد و بند با اصلیترین دشمن انقلاب میتواند در بالاترین منصب اجرائی کشور بنشیند؟!
بنده ترجیح میدهم اقلا تنفیذ مقام ولایت را پای یک جاسوس تصویر نکنم و سخنان این دوستان انقلابی را رجفه بخوانم.
دوستان حزباللهی و هورا کش و کفزن را هم به تأمل در لوازم منطقی این سخنان دعوت میکنم.
- موارد ادعائی دیگر(اعتقاد روحانی به مکتب اقتصادی نئوکینزی، جهل به مبانی علم دینی و…) نیز -گرچه در همه موارد مثل ایشان منتقد آقای روحانیام- اما برای هیچکدام قانون یا فتوایی سراغ ندارم که به اتکاء آن، اینها جرم قابل پیگرد باشد!
آری باید آقای روحانی را برای این موارد وادار به مناظره با اهل علم و پاسخگویی در محافل حوزوی و دانشگاهی کرد؛ اما پیگرد قضائی و محاکمه برای چنین “مسائل نظری”، دقیقا تفتیش عقاید قرون وسطائی است!
اینکه بگوییم هرکه (حتی رئیسجمهور) تفاوت مبانی تثلیثی علم مدرن را از مبانی توحیدی علم اسلامی نداند یا اصلا قائل به تفاوت علم دینی و غربی نباشد؛ باید محاکمه شود؛ اسلام مناظره و بحث در نظریات را به اسلام محاکمه و پیگرد در عقاید و مسائل نظری تنزّل ندادهایم؟!
خدا را شکر بهشتی و مطهری و خامنهای و مجتهدان انقلابی اما بصیر پیریزان قانون اساسی و نظام قضائی بودند نه مثل آقای عباسی!
شاید منظور برادر دینیام از “محاکمه”، محاکمه در مجلس -که همان استیضاح و رأی به عدم کفایت سیاسی است- باشد. در آنصورت هم اینها مثالهای خوبی نیستند. دهها دلیل بهتر از اینها “در سیاستها و اجرای رئیس جمهور” برای استیضاح میشود فهرست کرد:
- اجرا نکردن درست سیاستهای اقتصاد مقاومتی
- شوک دستساز ارزی ۹۷ برای جبران کسری بودجه که غیر از کاهش ارزش پول ملی و کاهش ذخایر طلا با آثار تورمیاش صاحبان سرمایه را داراتر و بدهکاران آن سرمایهداران را بدهکارتر کرد و ظرف ۹ماه بیش از ۶۲۰هزار نفر را بر مددجویان کمیته امداد افزود!
- سیاستهای تورمیای که ۱درصد تورمش ۱۵هزار میلیارد تومان رانت به نفع صاحبان سرمایه و برضد اقشار متوسط و محروم تولید میکند!
- سیاستهای خارجی عقیم و معطل کردن کشور به توافقات اروپایی-آمریکایی
- و…
دراینباره یادداشت “مشکلترین درس، سختترین عبرت” را مطالعه فرمایید.
محسن قنبریان
۹۸/۸/۲۲
[۱] لَئِنْ لَمْ یَنْتَهِ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَالْمُرْجِفُونَ فِی الْمَدِینَهِ لَنُغْرِیَنَّکَ بِهِمْ ثُمَّ لا یُجَاوِرُونَکَ فِیهَا إِلا قَلِیلا ﴿۶٠﴾
[۲] أَفَبِهَذَا الْحَدِیثِ أَنْتُمْ مُدْهِنُونَ ﴿٨١﴾
[۳] وَدُّوا لَوْ تُدْهِنُ فَیُدْهِنُونَ ﴿٩﴾
[۴] http://www.sharghdaily.ir/fa/main/detail/16299
سلام.
با احترام، آیا می شود یک واقعیت را بخاطر قابل پذیرش نبودن لوازم منطقی آن انکار کرد؟ یا باید درباره آن لوازم منطقی تجدید نظر شود؟
اقا لینک مطلبو من پیدا نکردم.میشه
راهنماییم کنید؟