سخنرانی ایراد شده توسط حجت الاسلام قنبریان با عنوان «استیساق نظام دین» در ایام فاطمیه دوم ۱۴۰۲ ش به همت هیئت الزهرا (س) دانشگاه شریف منتشر میشود.
دریافت شب نخست «استیساق نظام دین» | “دریافت از پیوند کمکی“
دریافت شب دوّم «استیساق نظام دین» | “دریافت از پیوند کمکی“
دریافت شب سوّم «استیساق نظام دین» | “دریافت از پیوند کمکی“
چکیده جلسه نخست
«تا اینکه آسیاب اسلام با محوریت ما چرخید؛ و شیر روزگار جوشید؛ و نعرههای نخوت آمیزِ شرک کم کم به سردی گرایید؛ و فوران دروغ و تهمت فروکشید؛ و آتش کفر به خاموشی گرایید؛ و دعوت به هرج و مرج و آشوب کم کم بیارامید؛ و نظام دین انسجام یافت و سر و سامان گرفت.»
انسجام یافتن نظام دین، این جملۀ کلیدی امشب است. فاطمه زهرا هشدار میدهد که شما یک دامنه را آمدید و به یک جایی رسیدید و حالا از این راه آمده برنگردید. دو سوال مهمی که در این شبها به دنبال آن هستیم یکی اینکه نظام، چگونه نظام دینی میشود؟ و دو آنکه دین وقتی نظام گرفت، چطور انسجام پیدا میکند؟ برای ترسیم دامنهای که در خطبۀ فدکیه از آن صحبت میشود به سراغ خطبۀ قاصعه در نهجالبلاغه میرویم. امیرالمومنین در این خطبه، رفتن به سمت دامنه را علامتگذاری میکند.همانطور که پیامبر وقتی وارد مدینه شد، آن جامعه طوری بود که سالها میان آنها جنگ دائمی بود، و بخاطر این جنگها دائما فرصت سوزی میشد.
اولین قدم پیامبر این بود که اطاعتها را به دین گره زد و با دعوت خویش آنها را با هم الفت داد. «فَعَقَدَ بِمِلَّتِهِ طَاعَتَهُمْ، وَ جَمَعَ عَلَى دَعْوَتِهِ أُلْفَتَهُمْ طاعتها» گرد یک دین و آیین که بر اساس فطرت است جمع میشود و میتواند از ظرفیت خود استفاده کند. دومین قدم این بود که بالهای نعمت خود را گستراند تا نشر نعمت دهد برای آنها و جداول نعمت را جاری کند. قبلاً چقدر تلفات میدادند الان چقدر برکت جاری شده. «َشَرَتِ النِّعْمَهُ عَلَیْهِمْ جَنَاحَ کَرَامَتِهَا» پیامبر با ملت و آیینی که آورد، در ذیل نعمتهایی که برایشان آورد آنها را مئتلف کرد و اخوت بین مهاجران و انصار برقرار کرد. جامعه ای که به هم یکپارچه شده میتواند حرکتهای بزرگ کند و حکومت مقتدر داشته باشد. نه جامعهای که پایههایش متزلزل است. مهاجران که همه چیز خود را رها کرده بودند به واسطه انصار صاحب مکان و شغل شدند. مهاجر در زمین انصار کار میکرد، کمک میکرد و سهم میبرد. اگر جامعهای را کنار هم قرار دادی، تمام ظرفیتهای آنان را آزاد میکند. اینها در نعمتِ اسلام غرق شدند. دقت کنید که این اتفاقها زمانی افتاد که بیشترین جنگها بود. نگویید پیامبر دشمنی نداشت. روزهای اول وضع خیلی اسف بار بود. اما با اقدامات پیامبر، اینها به این قدرت و نعمت رسیدند.ان ها قبلا همدیگر را میکشتند اما بعد، با همان نیرویی که قبلاً با هم جنگ میکرد و تلف میشد رفتند دشمن را کشتند و با غنائم و … فقر به کلی ریشهکن شد.
دورۀ بعد ازفتح خیبر دورۀ عجیبی است. اگر فضه خادمه حضرت زهرا هست بعد از خیبر است. وگرنه قبل از آن که در تاریخ آمده حضرت زهرا به سوی پیامبر رفت و از ایشان درخواست کمک کرد، (که حضرت شبها عبادتهای سنگین داشتند و روزها زحمت کشیدنهای فراوان برای فرزندان و مسلمانان که مقداد و سلمان میگویند بارها دیدیم که از آسیاب فاطمه بخاطر تاولهای دست مبارکشان خون میچکد) با این حال پیامبر گفت چگونه کسی را به عنوان خادمه بفرستم در حالی که شکمهای گرسنهای در مسجد من هستند. تسبیحات حضرت زهرا نفیِ اقازادگی است. تسبیحات حضرت زهرا هویت و شناسنامه سیاسی است.
سومین قدم: «قَدْ تَرَبَّعَتِ الاْمُورُ بِهِمْ، فِی ظِلِّ سُلْطَان قَاهِر» در سومین قدم ایشان، جهاد جاگیر شد، نمازی که قبلاً یواشکی میخواندند جاگیر شد. اسلام مدینه را امنیت داد و حاصلخیز کرد و سپس امور جاگیر شد. امر باید جاگیر شود. عدالت باید جاگیر شود، نهادینه شود. نه اینکه وصل به آدمها باشد.
چهارمین قدم: «وَ تَعَطَّفَتِ الاْمُور» و در نهایت در چهارمین قدم، امور به آنها مایل شد و زمختی آن گرفته شد.
این چهار مرحله که طی شد، با تدبیرهای پیامبرانه و کارهای درست و اساسی، نظام دین جاگیر شد.
سینه سپرِ همۀ این کارها امیر المومنین بود. هرجا هیچ کس جرئت ورود نداشت، او اولین نفر بود. در صف غرامتها نفر اول بود اما در صف غنیمتها نفر آخر. اول بسیجی امیرالمومنین بود. ایشان فرمایشی را از پیامبر یاد گرفته بود: اگر تیری به پهلوی کسی رفت آن آدم به این تیر از بقیه سزاوارتر نیست. همین تیر را باید از پهلویش درآورد و در بین غنیمتهای دیگر بگذارد و بعد میان مسلمانها تقسیم شود. فاطمه زهرا کاری که آن روز میتوانست بکند این بود که این مرد را در چشم همه بزرگ کند. هر کاری که میتوانست انجام دهد برای این کار کرد. از گریه، از روشنگری، از درِ خانۀ انصار و مهاجر رفتن … .
چکیده جلسه دوّم
افرادی که در این مجلس شرکت کردهاند دو گروه هستند: گروه اول اصلا کاری به مسائل زمانه ندارند و صرفا میخواهند از فاطمیه بشنوند! (درک کلمات فاطمه زهرا مهم است بنابراین مهم است خطبه فدکیه را خوانده باشند). گروه دوم اما این مراسمات را بهانهای برای درس گرفتن از اهلبیت برای زندگی میدانند. بحث ما به حسب صنف اول سر یک کلمه در خطبه فدکیه بود و قصه از بعثت حضرت رسول تا رسیدن به قله استیساق نظام دین شروع شد. همانطور که حضرت علی (ع) در خطبه قاصعه تبیین نمود باید پس از جامعهسازی پیامبر (پیوند مردم با هم و پیوند مردم با دین) نظام دین به استیساق میرسید.
تا پیوستگی بین مردم نباشد نمیتوان جامعه و ساختمان سیاسی را بنا نهاد. پیامبر تفرقه قدیمی مدینه را حل کرد، هنجارهای اصیلی اورد، از هنری که عرب برای تهاجم داشت برای ساختن جامعه استفاده کرد و سپس پیوند همه اینها را با خداوند درست کرد. «ابن خلدون» میگوید :«عصب جامعه باید همراستا با مغز باشد (همان پیامبر(ص) و حضرت علی (ع))». عصبیت جامعه را از خون به حق تغییر داد. زیرا اگر عصبها فرق نکند، جامعه دوباره به جاهلیت بر میگردد. قبلا پیوند عصبانه قبیلهای قویای بود که قبایل در جنگها فارغ از حق و باطل و به سبب خون پشت یکدیگر بوند.
شرع، حکومت مرکزی نداشت. بنابراین پیامبر اول جامعه را یکنواخت کرد بهگونهای که کسی جز او نتوانسته بود ابتدا مردم را با یکدیگر و سپس دلهای انان را با خداوند پیوند بزند و از زمین فارغ کند. انسجام به تنهایی یعنی قدرت. هیتلر و ناپلئونهای زیادی بودند که صرفا به انسجام جامعه خویش دست یافتند اما نتوانستند ارزشهای والا را در ان جا بیاندازند. بنابراین نباید فتوحات را به حساب پیامبر بگذاریم همانگونه که در دوره ۴ ساله امام علی (ع) کشورگشایی به ان معنا انجام نمیشد. در عین حال فاتحین ایران و روم صرفا مسلمان بودند و ارزشها را عوض کردند. اول میگفتند صادرات توحید و میخواستند با شمشیر خسروپرویز را ببرند و ایرانیان را مسلمان کنند اما به مرور با اینکه انان مسلمان شده بودند، از انان «جزعه» میگرفتند به جای انکه بیتالمال بدهند. «عمر بن عبدالعزیز» میگفت :«به خدا قسم رسول الله برای توحید قیام کرد نه برای جزعه (مالیات سالانه)». بنابراین زمانی که وارثان حقیقی او خانهنشین هستند، انسجام حفظ میشود اما ارزشها تغییر میکند.
«ابوریحان بیرونی» در کتاب «التحقیق» مینویسد :«در بتپرستی هندوها بسیار تحقیق کردم و دیدم عامل افزایش بتپرستی انان خلیفه رسول الله، معاویه، است. رومیان بهترین پیکرتراشهای تاریخ هستند و در هند نیز بت میپرستند بنابراین برای کسب درآمد از روم به هند بت صادر میکند».
برای فتح اسکندریه مصر به فرماندهی عمروعاص در فستات خیمههایی برپا کردند. پس از مدتی که آنان تسلیم نشدند تصمیم به جمع خیام کردند جز یک خیمه که لانه کبوتر روی ان بود. این در وجدان مردم از زمان پیامبر نهادینه شده بود و حتی در حکومت ظلم نیز با انان باقی مانده بود.
همانگونه که حضرت علی (ع) در خطبه قاصعه فرمودند که امور چهار زانو زده و تثبیت و اقامه شدند (مهندسی ساخت جامعه) و سپس تعطف پیدا کردند. ما نیز در انقلاب یکی شدیم زیرا امام خمینی از جنس پیامبر بود و راه او را خوب درک کرده بود. چون تفرقه بود سلطنت حکومت میکرد. و در تمام تاریخ ایران ایشان بود که ابتدا مردم را به هم و سپس به احکام خداوند پیوند داد و ایشان فرمودند :« من به چشم خود دیدم، من ذوق کردم این مطلب را (عبارت عرفانی) که دست خدا بود که این ملت را یکی کرد. مراقب باشید امام زمان را نگران نکنید که شکستن این پیوند خود نگرانی میاورد».
پس از برپایی حکومت، استقلال در دولت جمهوری اسلامی چهارزانو نشست. و پس از ان تصمیمات حتی گاها خطا توسط خودمان گرفته میشد. پیشرفت تابع استقلال است.
در این وضعیت نگرانی حضرت زهرا (س) از ان بود که نکند پس از به استیساق رسیدن نظام دینی، این انسجام از هم گسسته شود. همانگونه که فرمودند :«به زودی از شترهایتان به جای شیر خون خواهید نوشید». در این زمان، اول چیزی که از شما دزدیده میشودحکومتتان و اخرین چیز نمازتان است! زیرا امر مردم را نمیشود دست هرکسی داد. حضرت علی (ع) کسی است که یتیم و مسکین و اسیر را بهراحتی طعام میداد و از خود و همسر و فرزندانش میگذشت. ایشان در دوران ۲۵ سال خانهنشینی از بیتالمال پول میگرفتند اما در چهار سال حکومت خودشان ریالی نمیگرفتند. در جایی که همه میترسیدند او میایستاد. در همه بزنگاهها سربلند بیرون امد هم خودش و هم نزدیکانش حتی فضه. در دعواهای سقیفه میان انصار و مهاجرین، چیزی که سر بریده شده «ولایت» بود.
چکیده جلسه سوّم
چگونه یک دین به سامان (استیساق) میرسد؟
نظام دین نامهای دیگری در روایات دارد. در خطبه قاصعه به نام حصن الله و در خطبه ۱۶۹ به نام سلطان الله.
اگر بخواهیم اقدامات پیامبر جهت نظام دادن به دین را ذکر کنیم، میتوان گفت ایشان امر و مردم را به هم گره زد که در ادامه بیشتر درباره این موضوع صحبت میکنیم. در ابتدا ایشان بین مردم پیوند اجتماعی قویای ایجاد کردند. دوم، قدرت ناشی از پیوند اجتماعی را به اطاعت خدا گره زدند. سختتر از شکافتن هسته اتم همین ایجاد پیوند بین همه ملتها است که با وجود دشواری، پیامبر موفق به ایجاد ان شد و طاعت مردم را به دین خدا گره زد. مجرای اراده خدا، قدرت ناشی از همین پیوند است.
فاطمه زهرا سلام الله علیها درخطبه فدکیه به این قدرت اینگونه اشاره میکند:
شما ای بندگان خدا پرچمداران امر و نهی او، و حاملان دین و وحی او، و امینهای خدا بر یکدیگر، و مبلّغان او به سوی امّتهایید.
پیامبر همچنین در امر(حکومت) تربع ایجاد کرد. یعنی ان را جاگیر کرده و ان را در برگرفت.
هر نظامی امر و مردم را باهم دارد و درصورتیکه بتواند این دو را به هم برساند نظام دین را سرپا کرده است. امیرمومنان در خطبه قاصعه از این نظام چهارضلعی به نام حصن الله یاد میکند. بنابراین حصن الله یک شخص نیست بلکه یک نظام است. کسانی مثل امیرمومنان میتوانند چنین نظامی ایجاد کنند و ما باید به ایجاد این پیوند کمک کنیم.
اتفاقنظر همه بر امین الله بودن پیامبر
هنر پیامبرانه ایجاد انسجام در مدینهای که مشرک و یهود هم داشت، بود. پیامبر با مشخص کردن اختیارات و وظایف هر کدام میان اوس و خزرج پیوند برادری ایجاد کرد همگی را تحت یک حکومت در اوردند.
ارباب،حاکم یا امام؟
بار معنایی امام نه در واژه حاکم میگنجد نه در واژه ارباب. امام رضا میفرمایند:
الامام، الانیس الرفیق و الوالد الشفیق والاخ الشقیق والامُّ البّره بالولد الصغیر
امام همدم و رفیق است و پدر مهربان؛ برادر دوقلو است و مادر نیکوکار به فرزند کوچکش.
منظور از سلطان الله برپا کردن امر خداست. سلطان الله یعنی مردم به یکدیگر و به علی (ع) پیوند خورده باشند و پیوندشان به دین گره خورده باشد و این پیوند از روی اختیار باشد. هدیه کردن اطاعت از سر ملامت یا اکراه نباشد بلکه با اختیار باشد. بنابراین در این راستا یکی انکه امر خدا باید خوب مستقر شود و دیگری اینکه مردم باید خوب به هم پیوند بخورند.
مردم سالاری روبروی استبداد است و برپایه ولایت است که میتواند ولاء مثبت یا منفی باشد. اگر ولی، ولی خدا باشد ولایت مبت است. درواقع اگر این ولایت را از روی عقل انتخاب کردی ولایت مثبت و اگر از روی هوی و هوس باشد ولایت منفی است. با هر مردمسالاریای ولایتی است. شهید بهشتی میفرماید: حکومت اسلامی حکومتی است که با رای ازاد اکثریت مردم روی کار بیاید ولی راهبری مردم را براساس تمایلات پست انجام نمیدهد بلکه براساس مصالح انها انجام میدهد.
میثاقی را نقض نکنید که حرم شما در زمین است.حرم ،پیوند امت با هم و با نظام دینشان است.