یک تجربه: اردوی درد!

چند فرمول:

  1. نسبت مستقیم “هم” و “هموم”!
    به فرمایش امیر المومنین: بقدرالهمم تکون الهموم: همتها و دردمندی ها به اندازه همند (غررالحکم)
  2. نسبت مستقیم “همت” و “اهتمام”!
    از سوی دیگر همت افزون موجب اهتمام وکوشش افزون است
    (من کبرت همته کبر اهتمامه).
  3. نسبت مستقیم “همت” و “فضیلت”!
    همت اندک مبطل فضایل آدمی است
    (من صغرت همته بطلت فضیلته).

لذاست که استاد مطهری در کتاب انسان کامل ،معیار انسانیت را دردمندی می شمارد.

گر تو هستی اهل عشق و مرد راه

دردخواه و دردخواه و دردخواه (عطار)

لزوم دردمندی طلاب و بچه حزب اللهی ها

گرچه دردمندی معیار انسانیت است اما آنها که میخواهند معلم انسانها باشند (روحانیت) این دردمندی برایشان ضروری تر است.

برای آنهاکه از نظام اسلامی -که باید دنبال قسط باشد- بیشتر دم میزنند (حزب اللهی ها) این دردمندی ضروری تر است.

بدون این دردمندی:

  1. خود این جلوداران عدالت و قسط ممکن است اهل تجمل و رفاه شده ، مستضعفان را فراموش کنند. مدرسه و موسسه متجمل بنشینند و نقاط دوردست و محروم را رها کنند.حتی از فقر و فقیر استفاده ابزاری برای بالا رفتن خود و پایین آوردن رقیب کنند!
  2. “فقط ” جدلهای سیاسی کنند که فقرها و گورخوابی ها و حاشیه نشینی ها و زنجانی ها و مه آفریدها و…تقصیر کیست؟! سببها رابگیرید!

البته معلوم شدن اینها هم لازم است که مثلا زنجانی دستپخت احمدی نژاد است یا پلوی ستاد روحانی؟! یاهردو ؟ یاهیچکدام؟! اما این وسط گور خواب و توالت خواب بدبخت است که مثل سنگ بین این و آن پرت میشود!

قبلا مسئولین اقلا سال آخر التفاتی به محرومان و پایین شهری ها میکردند یکی دو اتوبوس برایشان در خط واحد اضافه میکردند چند کوچه آسفالت میکردند و…

اما اخیرا از روضه آنها برای مظلوم جازدن خود و ظالم خواندن رقیب بهره میبرند بدونی که نانی برای این بی نوایان شود!

یک تجربه:

یکی دوسال پیش حوزه علمیه ای (امامزاده فضل بهبهان) برای طلاب تازه ورودش اردوئی تعریف کرد بنام: “اردوی درد”!

در کنار برخی از مطالب نظری (مثل آنچه در صدر کلام گذشت) و توجه دادن به دردهای اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی موجود جامعه، اردوی چند ساعته ای برای پایان هفته ها تعریف کردند که از نزدیک این دردها را ببینند مثل طلبه ی زیر نور ماه شوند.

کپر خوابی ها وبیغوله نشینی ها را یک کلاس با استادش از نزدیک بازدید میکرد و البته دست خالی هم نمیرفتند.

بیش از آن فقیر این طلاب نیازمند این دیدار بودند تا روحانیت فردا دردمند بماند و فراموش نکند چه رسالتی بردوش دارد که “درباره ی گرسنگی مظلومان و سیری ظالمان ساکت نباشد”

یادم می آمد درباره آقای محمد رضا حکیمی -که فارغ از ارزیابی نظراتش کسی است که بیشتر از همه چیز از عدالت و مبارزه بافقر نوشته بود- در ابتدای طلبگی مدتی رفته و کنار این مستضعفان زیسته و اثرش تا این کهولت در او باقی مانده است.

آن اردوهای درد موجب شد برخی از آن طلاب جوان روزهای آخر هفته را بجای سرگرمی های مناسب سن، با گروهی جهادی(مهدی یاوران) سراغ محرومان روند و برای رفع مشکلات عمرانی آنها کار کنند.

شنیدم این تجربه در برخی مساجد و بین برخی گروههای دانش آموزی تکرار شد و اثراتی مثل” قناعت”، “مناعت”، “جدیت و فعالیت” برای آن دانش آموزان در پی داشت…

تجربه خوبی بود . بشرط استمرار اثرات فوق العاده ای دارد. شما هم میتوانید ایجادش کنید و اثرات تربیتی اش راببینید. هر مسجدی باید کانونی از دردمندی برای دردهای معیشتی و غیر معیشتی پیرامونش باشد بدون آن، گیردادن های سیاسی صرفا نق زدن و مچ گیری باندی جلوه کرده مردم را بیشتر مأیوس میکند.

محسن قنبریان  ۹۵/۱۰/۱۳

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *